یکشنبه 21 شهريور 1395 , 09:51
گفت وگو با برادر شهید غضنفر رکن آبادی؛
سفیر شهدای منا
نفرت عمیق و جدی از صهیونیسم جهانی و رژیم اشغالگر قدس برای او که هم مطالعات نظری درباره چگونگی شکلگیری ایده آن داشت و هم با حضور در مصر و سوریه و لبنان از نزدیک با جنایات این رژیم نژادپرست آشنا شده و سبب شده بود تا همواره در کنار مجاهدان فلسطینی و لبنانی به مانند یک سرباز در صف مبارزه حضور داشته باشد و به افشای ماهیت ضدبشری آن بپردازد و آرزوی اضمحلال آن را به عمل نزدیکتر سازد.
فاش نیوز - نفرت عمیق و جدی از صهیونیسم جهانی و رژیم اشغالگر قدس برای او که هم مطالعات نظری درباره چگونگی شکلگیری ایده آن داشت و هم با حضور در مصر و سوریه و لبنان از نزدیک با جنایات این رژیم نژادپرست آشنا شده و سبب شده بود تا همواره در کنار مجاهدان فلسطینی و لبنانی به مانند یک سرباز در صف مبارزه حضور داشته باشد و به افشای ماهیت ضدبشری آن بپردازد و آرزوی اضمحلال آن را به عمل نزدیکتر سازد.
مروری بر زندگی شهید رکنآبادی
شهید دکتر غضنفر رکنآبادی در سحرگاه یکم فروردین ماه 1345 همزمان با اذان صبح در اولین روز بهار و در یک خانواده مذهبی در شهر مقدس قم به عنوان اولین فرزند خانواده پای به عرصه وجود نهاد. به گفته پدر و مادر ایشان از همان اوایل سنین کودکی رفتارش با هم سن و سالان خود بسیار تفاوت داشت. اهل تفکر و مطالعه بود. بیشتر وقت خود را صرف نیکیکردن به اطرافیان میکرد. چهره جدی و نگاه نافذش از همان اوایل کودکی بخوبی او را از دیگران متمایز میکرد و اغلب بستگان و فامیل را تحت تأثیر قرار میداد تا جایی که همه فامیل آیندهای متفاوت از دیگران را برای او پیش بینی میکردند. دوران ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را با بهترین نمرات گذراند اگرچه در خلال تحصیل فعالیتهای اجتماعی؛ فرهنگی و سیاسی مختلفی داشت. از ایشان سه فرزند دختر نیز به یادگار مانده است. (زهرا، فاطمه و ریحانه(
12 سالگی او با پیروزی انقلاب اسلامی همزمان بود. در همان سنین در صحنههای تظاهرات فعالانه ظاهر میشد. در حالی که امکان ادامه تحصیل او در دانشگاههای مشهور کشور وجود داشت اما اشتیاق فراوان او به تحصیل در حوزه علوم دینی و علوم انسانی او را بهسوی دانشگاه امام صادق(ع) کشاند. برای اولین بار در سن 15 سالگی عازم جبهههای جنگ شد و همیشه با وجود حضور در جبهه به گونهای برنامهریزی میکرد که هیچگونه افت تحصیلی در مسیر تحصیلاتش رخ ندهد چه در ایام دبیرستان و چه در ایام دانشگاه؛ و این روند تا پایان دفاع مقدس ادامه داشت. آخرین باری که از جبهه باز میگشت همزمان با اجرایی شدن آتش بس میان ایران و عراق بود. در سال 68 به پیشنهاد و اصرار مادر و در حالی که دانشجوی دانشگاه امام صادق(ع) بود ازدواج کرد و در همان روزها خدمت در وزارت امور خارجه به ایشان پیشنهاد شد. در مدت 26 سال خدمت صادقانه و انقلابی در این وزارتخانه منشاء تحولات بزرگی در عرصه بین الملل بود. به رغم حیا و نجابت ذاتیاش همواره در دفاع از آرمانهای امام و انقلاب در صف اول بود.
همراه همیشگی مقاومت
مرتضی رکنآبادی برادر شهید در گفتوگو با کیهان میگوید: تحصیل در رشته علوم سیاسی و معارف اسلامی دانشگاه امام صادق(ع) در مهر 1364 فرصتی شد تا او با نهضتهای اسلامی بهصورت عمیقتر آشنا شده و با اهتمام فراوان در کنفرانسهای قدس که در تهران برگزار میشد شرکت نماید. تسلط او به دو زبان انگلیسی و عربی درکنار زبان ترکی که از همکلاسیهایش در دانشگاه آموخته بود و اشتیاق او به جهاد بهسرعت او را در صف حامیان جدی مقاومت فلسطین و لبنان قرار داد و اشتیاق او به جهاد در راه خدا سبب شده بود تا وی جزء دوستان بسیاری از مبارزان فلسطینی و لبنانی شود. ارتباط با شهید سیدعباس موسوی دبیرکل سابق حزبالله، سیدحسن نصرالله، شیخ سعید شعبان و .... از همان اوان جوانی برای او میسر شد. بیهوده نیست که سیدحسن نصرالله در مراسم خداحافظی او در شورای حزبالله گفته بود که طی 30 سال گذشته که ما با رکن آبادی آشنایی داریم او همواره حامی حزبالله بوده است و ما او را عضو حزبالله میدانیم در حالی که در آن زمان رکن آبادی فقط 24 سال سابقه خدمت در وزارت خارجه را داشت و البته شهید رکنآبادی همواره به این همراهی خود با حزبالله میبالید.
او اضافه میکند: نفرت عمیق و جدی از صهیونیسم جهانی و رژیم اشغالگر قدس برای او که هم مطالعات نظری درباره چگونگی شکلگیری ایده آن داشت و هم با حضور در مصر و سوریه و لبنان از نزدیک با جنایات این رژیم نژادپرست آشنا شده و سبب شده بود تا همواره در کنار مجاهدان فلسطینی و لبنانی به مانند یک سرباز در صف مبارزه حضور داشته باشد و به افشای ماهیت ضدبشری آن بپردازد و آرزوی اضمحلال آن را به عمل نزدیکتر سازد.
اسرائیل مانند خانه عنکبوت سست است
وی خاطرنشان میکند: نمایندگان جنبش حماس و جهاد اسلامی در تهران همواره از دوستان صمیمی او بودند که در کنار آنها همواره احساس شعف میکرد و خود را در مبارزه میدید و لذا در حوزه مقاومت اسلامی در لبنان مانند عضوی از مقاومت تلاش میکرد. بیهوده نیست که خالد قدومی نماینده جنبش حماس در تهران در جملات بلندی او را اینگونه معرفی میکرد: «شهید دکتر غضنفر رکن آبادی دوستدار فلسطین و مقاومت بودند و به همین خاطر سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت را به خانه امنی برای فلسطینیان و رهبران مقاومت تبدیل کرده بود. ایشان نزد فعالان و رهبران مقاومت فلسطین و بویژه حماس شخصیت و چهره ای شناخته شده و محبوب بودند. شهید رکن آبادی شخصیتی فعال و خدوم و طرفدار وحدت اسلامی و شجاع و مدافع سرسخت آرمان فلسطین بودند و مبارزان فلسطینی و گروههای مقاومت هیچگاه جانفشانیها و خدمات ایشان را به مقاومت از یاد نخواهند برد.»
وی میافزاید: برادرم عرصه دیپلماسی را عرصه مبارزه با ظلم و استکبار میدید و با تمام وجود تلاش میکرد با بهرهگیری از همه ظرفیتهای خود از مظلومین دفاع نماید همین امر سبب شده بود تا دیپلماتهای کشورهای دیگر او را مردی سرسخت و جدی بدانند. العربیه در اوایل جنگ سوریه که شهید رکنآبادی در ابتکار عملی دیپلماتیک طی نشستی در منزل خود سفرای سوریه و روسیه را برای مواجهه موثر با معارضین سوری فراخوانده بود در تحلیلی از او چنین یاد کرد: غضنفر و اسد هر دو به معنای شیر هستند و به تحقیق رکنآبادی از حامیان سرسخت بشاراسد میباشد.
شهادت در منا
برادر شهید رکن آبادی درباره چگونگی شهادت او در منا نیز توضیح میدهد: از ماهها قبل از موسم حج از او خواسته شده بود که بعثه مقام معظم رهبری را در موسم حج همراهی کند. هشدارهای زیادی از اطرافیان در خصوص خطرناک بودن سفر به کشور عربستان سعودی به وی داده میشد اما او همواره می گفت؛ امروز حضور در این جبهه برای من تکلیف است. او سراسر عمر خود را در جبهههای مختلف سپری کرده بود و حضورش را در موسم حج سال 94 در راستای وظایف دینی و سیاسیاش ارزیابی میکرد. همواره آرزوی شهادت میکرد. همچنان که این آرزو یکی از فرازهای وصیت نامه وی بود.
وی در ادامه میافزاید: سحرگاه دوم مهر سال 94 بود که همراه با سایر حجاج از مزدلفه وارد سرزمین منا شد و در همان لحظات آغازین صبح عازم رمی جمرات شد اما در صحنهسازی و برنامهریزی صورت گرفته توسط صهیونیستهای سعودی گرفتار شد همانهایی که بارها و بارها اقدام به ترورش کردند که حمله به سفارت جمهوری اسلامی در بیروت و شهادت 28 تن و مجروح ساختن 160 تن دیگر تنها یک نمونه آن است. حدود ساعت 12 ظهر بود که از فاجعه منا توسط تلویزیون آگاهی یافتم و از همان لحظه اول به خانوادهام گفتم «حاجی را بردند».
من اطمینان داشتم که سعودیها از فرصت حضور رکن آبادی در خاک عربستان سعودی به سادگی نخواهند گذشت و این موضوع را بارها و بارها به ایشان گوشزد کرده بودم اما هر بار ایشان به من گفته بود که برای من حضور در ایران، لبنان، عربستان و... یک معنا دارد. او به هدفش فکر میکرد که خدمت به اسلام بود و نهایت مسیرش که همیشه آرزوی آن را داشت (شهادت). دولت سعودی از ساعتهای اول فاجعه منا نسبت به سرنوشت برادرم ابراز بیاطلاعی میکرد تا جایی که حتی اعلام رسمی هم کردند که ایشان وارد خاک سعودی نشده است! در نهایت هم جنازهای را تحویل دادند که حدود 60 روز از دفن آن میگذشت. پیکری که پس از نبش قبر دیدیم روی آن کالبد شکافی صورت گرفته بود.
یک سوال و صدها سوال بدون پاسخ
سوال اینجاست که آیا سعودیها هفت هزار پیکر شهدای فاجعه منا را کالبد شکافی کردهاند؟! چرا پیکر شهید رکنآبادی قبل از دفن کالبد شکافی شده بود. آثار برش و بخیه روی سینه و سر او مشاهده میشد. چرا پاسخی در این خصوص به ما ندادند و صدها سؤال ما تا امروز بی جواب مانده است. صهیونیستهای سعودی به گونهای برنامهریزی کردند که بگویند رکنآبادی هم یک نفر مانند بقیه حجاج بوده و در یک حادثه کشته شده است. آنها هفت هزار نفر را قربانی کردند تا نفرات خاصی را شهید کنند. اگر میتوانستند حتی پیکر ایشان را تحویل نمیدادند. از موضعگیری سرسختانه مقام معظمرهبری بسیار ممنون هستم که سبب التیام آلام ما شد. وی در ادامه این گپ و گفت اشاره کرد: متاسفانه تا امروز پیگیری و نتیجه خاصی در خصوص شهدای منا حاصل نشده و به نظر می رسد که عزمی جدی در دولت برای پیگیری این موضوع وجود ندارد. برخی مسئولان هم در کمال تعجب مصاحبه میکنند و اعلام میکنند که طرف سعودی در این حادثه بی تقصیر است! اگر سعودیها بی تقصیر هستند پس مقصر کیست؟! آزمایشات دی ان ای سعودیها مدعی است که پیکر تحویل شده متعلق به شهید رکنآبادی است. از روی عکس کلاسه دندانها تشخیص داده شد که این پیکر متعلق به شهید رکن آبادی است. مهم نیست که دکتر غضنفر رکنآبادی الان زنده باشد یا خیر؛ مهم این است که راهی را که او میپیمود امروز پر از رهرو است.
سکوت نتیجهای جز ادامه جنایت ندارد
البته خانواده شهید رکنآبادی پیامی هم داشتند که خواستند در گفتوگو با کیهان آن را بیان کنند: با جنایتی که سعودیها در منا مرتکب شدند بدانند که تا ابد ما منتظر میمانیم یا خودمان یا قائم آل محمد بیایند و انتقام عزیزانی را که با لب تشنه مظلومانه در سرزمین منا به دست امال صهیونیستی و سعودی به شهادت رسیدند را بگیرد. اگرچه شهید رکنآبادی قبل از شهادتش انتقام خودش و خیلی از همسنگرانش را از صهیونیستها و سعودیها گرفته بود اما ما منتظر میمانیم که یا جامعه جهانی یا قائم آل محمد انتقام تمامی عزیزان ما را از صهونیستهای سعودی بگیرند. ما اعتقاد داریم آنچه در منا رخ داد فقط یک جنایت به دست امال صهیونیستی سعودی نبود بلکه در کنار این جنایت آنها به دنبال محکزدن غیرت، قدرت، اتحاد و نوع عملکرد جهان اسلام هستند به صورتی که اگر مسلمانان جهان در برابر این جنایت سکوتکنند راه را برای اقدامات بعدی و بیشتر شجره خبیثه ملعونه آل سعود در سایه بلاد اسلامی باز خواهند کرد.