سه شنبه 23 شهريور 1395 , 09:14
عشق یعنی رهبرم سید علی
در پاسخ به جنایتکاران آل سعود و تقدیم به عاشقان ولایت: «عشق یعنی رهبرم سید علی»
ای لبت روح غزل را کرده مست - ساقیِ صهبای گلگون اَلَست
کربلا را خوانده اِی چاووش ما - ای خراسانی علم بر دوشِ ما
ای تو موسی، ای تو عیسی، نوح ما –ای کلام تو صِقال روحِ ما
چشم مستت شُهرۀِ خَمّاری است - باده از لعل لبانت جاری است
مِی زِ شور تو به خُم جوش آمده - از لب تو شیعه مِی نوش آمده
اِی غزل پردازِ چشم مستِ یار – ای زعیم شیعیان در انتظار
ای علمدار سپاهِ شور و شِین - ای مُنادیِ لثاراتَ الحسین
بر سعودی چپ نگه افکندهای - درب خیبر را به ضربی کندهای
عبدُوَدها را به میدان خوانده ای – ذوالفقار حیدری چرخاندهای
لافتی اِلا علی را گفتهای – خواب خفاشانِ شب آشفتهای
بر حرورا اسب غیرت تاختی – رعشه بر آل سعود انداختی
ذوالفقار حیدری بستی میان – تا که مختاری کُنی بر کوفیان
فتح مکه چون حلب خواهی کنی؟ - یا سعودی را ادب خواهی کنی؟
تا علمداری کنی سید علی - شور عباسی به سرداری ولی
بر لبانت داغ سرخ کربلاست - در دلت آشوب مختاری به پاست
ای کلیمُالله ما در طور عشق - عالمی آشفتهای از شور عشق
انتقام فاطمه خواهی کنی؟ – بر سعودی لشکری راهی کنی؟
مرحبا ای حیدر کرار ما - ناز شستت رهبر عیار ما
ای سپه دارِ غرورانگیز عشق - فاتح حُمص و حلب، صنعا، دمشق
بوی باران میدهد آقا لبت - کرده طوفان در دلِ ما مَطلبت
از کلام ذوالفقار آسای تو - شد سعودی له به زیر پای تو
آن کَریهالمنظرانِ بدنفس - گِرد مرداب یهودا چون مگس
آن مخنث زادگانِ خوار و خس – خائنِ دشداشه پوشِ بوالهوس
بشکههایی از حماقت گشته پُر - کرکسانِ زشت و پستِ مردهخور
از عتاب تو زعیم قوم یاس – همچو بیدی گشته لرزان از هراس
کرده قالب را تهی شاه عرب - از نهیب تو خراسانی نسب
آن لعین بنِ العینِ بنِ لعین– آن از او آشفته این بازار دین
آن چموشِ ماردوشِ بادهنوش- شد خموش از ترس شیران همچو موش
ای کلامت آیههای ناب نور - ای خراسانیِ دوران ظهور
ای یمانی، یار و همپیمان تو - جانِ ما سید علی قربان تو
کربلا را ای علم بردارِ ما – ای دلاور حیدرِ کرار ما
ساغر و پیمانه مستت گشتهاند -شیعه مردان مِی پرستت گشتهاند
ما ز لبهای تو حق نوشیدهایم – در خُمِ عشقت مِیِ جوشیدهایم
دل به عشقت رهبرا خوش کردهایم - کربلا را با تو چاووش کردهایم
ای خراسانی، یمانی یار تو - میشود آخر سعودی خوار تو
گیر علم بر دوش و هِی هو زن به عشق- تا نمایی فتح مکه چون دمشق
ای گِرانسر کرده با آل سعود – خارِ چشم تنگِ اولادِ یهود
لب ز لب گر واکُنی، گویی جهاد – میدهیم آل سعودی را به باد
ما بهفرمان تو ای ارباب عشق - کعبه گیریم از سعودی چون دمشق
ای علمدارانِ زینب، مست تو - ذوالفقار حیدری در دست تو
ای به عشقت گشته دلها مبتلا - ای حلب را کرده برپا کربلا
ای سعودی را عِتاب آلوده چشم - لب ز لب واکردهای سرمست خشم
گیر علم بر دوش و در کف ذوالفقار- تا بر آری از سعودیها دَمار
خیز و بر دُلدُل نشین حیدر سرشت - حمله بَر مردانه بر این آلِ زشت
کربلا برپانما پُرشور و شِین - نعرهزن ما را لثارات الحسین
این سپاه شیعه را راهی نما - آل حیدر را تو خونخواهی نما
اذنمان دِه کربلا برپا کنیم - شور طوفان در دل دریا کنیم
اذنمان دِه تا بگیریم از سعود – انتقام فاطمه، یاس کبود
تا بگیریم از سعودیها حجاز - کوس جنگی اِی خراسانی نواز
ای خراسانی نسب، دلدار ما - ای علمدار ظهور یار ما
ای حبیب قلب ما، سید علی - عشق با تو میشود معنا ولی
عشق یعنی در حلب سر باختن - کربلا را کربلاها ساختن
عشق یعنی سینۀِ چاک حسین - زخم لبهای عطشناک حسین
سینهای از عشق حیدر صیقلی - آفتابی از حقیقت منجلی
نور زهرایی زِ رخسارش جلی - عشق یعنی رهبرم سید علی
به امید ظهور حضرت یار...
23 شهریور 1395 -منصور نظری