شناسه خبر : 49749
سه شنبه 06 مهر 1395 , 10:56
اشتراک گذاری در :
عکس روز

چاشنی جنگ ایثار بود

مسئولان فقط در هفته دفاع مقدس به یاد شهدا و جانبازان می افتند در حالی که شالوده اساسی این نظام بر پایه خون شهدا بنا شده است،

ذوالفقار بابایی _ در تمام فیلم های جنگی و مستند خارجی فقط ترس و وحشت به چشم می خورد در حالی که در دوران دفاع مقدس برای رزمندگان ما ماندن در جبهه ها علاوه براینکه غم و غصه و اندوه نبود. بلکه بچه های رزمنده شب های عملیات با شوخی و خنده به میدان جنگ می رفتند و آنهایی که دلشان گرفته بود در خفا به راز و نیاز پرداخته و شهادت برای وصال یار را آرزو می کردند.

چاشنی جنگ ایثار است، در هیچ جایی دیده نشده است که رزمنده ای به خاطر همرزمش که اشنایی با او نداشته است به خاطر نجات جانش خود را روی زمین بیاندازد.در کدام جنگ فرمانده لشکر ظرف سرباز را می شوید؟ ایثار آن دوران با هیچ معیاری قابل سنجش نیست.

کدام یک از کشورهای جهان که دارای منابع نفت و گاز، طلا و ... هستند استقلال و اقتداری به عظمت جمهوری اسلامی ایران دارند؟ مسلما امنیت و آسایش امروز ما به خاطر خون های شهداست که به حرمت این خون ها، خدای متعال به ما رحم و  شفقت می کند.

جبهه ها یادش بخیر ،در کارزار شلمچه حتی سنگی وجود نداشت که رزمنده ای در پشت سایه آن خستگی خود را در کند، شاید بخاطر این است گه برخی به ما می گویند دیوانه، درست است ما دیوانه و مجنون هستیم چون در آن روزها در جبهه های نبرد حق علیه باطل عاشقی می کردیم. به ما می گویند به کوچه مربوط راست می گویند چون آنها از جنگ تن به تن جنگ تانک و موشک و خمپاره سرمای کردستان و کوه های سر به فلک کشیده آن تا گرمای طاقت فرسای نویزه و سوسنگرد، فاو و خرمشهر و آبادان بی خبر بودند و برایشان شرمنده ام.

من هم مثل آنهایی که در آن دشت می جنگیدند پا به پای آنها جنگیدم، با هم تشنه ماندیم، دویدیم، زخمی شدیم، در سرما و گرما جنگیدیم اما آنها رفتند و من ماندم.تنها فرق من با آنها « نفس » بود، من با آنها بودم اما آنها به پاکی رسیدند و من غرق در نفس خودم باقی ماندم، ما ماندیم تا جوانان فرق بین پاک و ناپاک را بدانند.در آن دوزان شهادت به نماز و مهر و مسجد نبود و کسانی هم بودند که انحرافاتی داشتند اما تا پایشان به جبهه باز شد آسمانی شدند، این همان خلوص نفسی است که میان شهدا و خدا وجود دارد.

اگر چه مدت زمان حضور در جبهه و مجروح شدن ها دلالت بر پاکی و رشادت شخص نمی کند، اما باید گفت نباید فقط به دنبال سخن ظاهر باشید، پاکی درون باید سخنگوی برون باشد.در مملکت ما ایثارگرانی هستند که متاسفانه از یاد رفته اند و کسی از آنها خبر ندارد. حتی مسئولین هم یادشان رفته است که آنها جانشان را به خاطر این گشور به خطر انداخته اند و اکنون در بیمارستان ، آسایشگاه ،شهر و روستاها یه فراموشی سپرده شده اند.

بیاد آوریم فرزندان برومندی که در راه امام حسین (ع) اعضای بدن خود را تقدیم  کرده اند محض رضای خدا این رشادتها را بخاطر بسپاریم بلکه گناهانمان کمتر شود.باید با روایت های درست فداگاری رزمندگان را بازگو کنیم، نسل جوان ما در حال انحراف است و شاید بسیاری از آن را از یاد برده است ، که برای چه جنگیده ایم، چرا انقلاب کردیم، آیا روی همه اهداف انقلاب راخاک پوشانیده است؟.

متاسفانه اصل مسیر ایثار و فداکاری در حال فراموشی و انحراف است ، کلام های بزرگان ، پیام های شهدا و راه اصلی انقلاب در حال فراموشی است،گویا همه به دنبال منافع خود هستند.گویا تاریخ در حال تکرار است، در صدر اسلام هم حضرت علی (ع) را مسلمانان تنها گذاشتند.

جامعه امروز گویا در فراموشی یسر می برد آیا اوضاع جامعه و پوشش حجاب در مملکت اسلامی را دیده اید؟ مأموری که وظیفه اش تذکر به بدحجاب است با دیدن نامحرم و بد حجاب فقط به لبخند زدن اکتفا می کند. ما خود مقصریم ،به پیام امام که گفته بودند: « نگذارید این انقلاب به دست نااهلان ونامحرمان بیفتد » گوش نکردیم و به دنبال منفعت های شخصی خود رفتیم.

نباید میدان را به نفع برخی ها خالی می گذاشتیم که بیایند و سکانداری جامعه را بدست بگیرند ، ما انقلاب نکردیم که اوضاع جامعه اینگونه شود.اگر چه جنگ بسیاری از مادران را بی فرزند ، فرزندان را بی پدر و پدرها را بی جان کرد نباید برخی سوء استفاده کنند و اوضاع و احوال حجاب و ادارات اینگونه شود.

متاسفانه مسئولان فقط در هفته دفاع مقدس به یاد شهدا و جانبازان می افتند در حالی که شالوده اساسی این نظام بر پایه خون شهدا بنا شده است، نه فقط شهدای هشت سال بلکه شهیدانی که برای حفظ مرزهای  این کشور جان خود را از دست داده اند تا آحاد مردم در آسایش باشند و در بی هویتی و سر درگمی بسر نبرند.

بر همیم اساس دموکراسی یعنی استفاده از امکاناتی است که با دسترنج خود به دست آوردیم اما باید از برخی ها پرسید برای این گشور چه زحمتی کشیده اید؟ زمان جنگ کجا بودید؟ ایا در دوران جنگ خارج از کشور بودید و پدر محترم تان اموال را انبار می کرد و گرانفروشی رسالتش بود ، انصاف این است که برای خودتان و کشور حرمت قائل شوید.

همیشه آدرس های اشتباهی افراد را با مشکل مواجه می کند. آنهایی که حتی جبهه ها را دیده اند، بعضا" پاک نیستند منحرف همیشه منحرف است، اگر صادقانه در خط اول بودیم چرا جنگ هشت سال طول کشید؟ غیر از خدا هیچ کس از درون اشخاص خبر ندارد، چرا که در ظاهر همه یکرنگ و بدون درجه بودند. کسی از اتفاقات جنگ نگفت، چرا که جامعه در وضعیتی قرار ندارد که تحلیل کند زیرا  همه از برداشت های خود حرفی به میان می آورند.

متاسفانه امروز در جامعه ما ارزش ها تغییر کرده است، این روزها افرادمختلفی در جامعه تخلف می کنند اما اگر از یک بسیجی یا شخصی که پوشش اسلامی دارد تخلفی سر بزند همه مشکلات گشور را از چشم او می بینند.متأسفانه آنهایی که واقعاً به انقلاب و نظام وابسته اند از هر طرف تحت فشارند هم از طرف دولت هم از سوی ملت.

باید در مورد جسم های دردمند باید بگویم همه اشخاص مریض می شوند اما وقتی یک جانباز شیمیایی بعد از 28 سال به علت کمبود امکانات ، برای گرفتن یک قرص یا کپسول مجبور است از فیلترهای خدمات درمانی، بیمه ایران، بنیاد شهید، عبور کند تازه بعد از آن دیگر دارویی برای توزیع وجود ندارد.

هر چند برای افراد معتاد و ایدزی در تمام داروخانه ها سرنگ رایگان توزیع می شود اما برای خرید یک قرص که 28 سال است نام تجاری و دوز آن هیچ تغییری نمی کند یک ماه باید معطل شد  اما متاسفانه با این وجود افرادی که فساد اخلاقی آنها بیشتر است ، امکاناتشان بیشتر از امثال ماست.

بیمه ایران با فراموشی هزاران اختلاس در کشور به خاطر سه عدد امگا 3 که داروی عمومی به حساب می آید اسپری های بنده را نداد، حتی با صرف نظر از کپسول های امگا 3 باز هم با مشکل روبرو شدم.آیا مقصر اینکه جامعه به این وضع افتاده است ما هستیم ؟آیا ما سهل انگاری کردیم و میدان را خالی گذاشتیم ، البته برای سکانداری می بایست مدرک تحصیلی می داشتیم که برای آن هم رمقی باقی نمانده است.

جسمی که درد می کشد نمی تواند تمرکزی برای تحصیل داشته باشد. برای در مسند امور قرار گرفتن، تحصیلات عالی لازم بود که باید ازطرف دولت فراهم می شد، در ظاهر شعارهایی هم داده شد اما متاسفانه در عمل اقدامی نشد .

افراد بی تعهد مسئولیت ادارات و نهادهای دولتی را بدست گرفتند،چرا که قرار بر این نبود که ما پیشرفت کنیم چون به ضررشان بود. آنها با خراب کردن وجهه اشخاص و بدبین کردن مردم در صدد تخریب جایگاه ها برآمدند .

برخی ها انتظار دارند به جای عدالت ،حق مردم را بخورند و صدای کسی در نیاید ، ما  در دوران جنگ نوجوانان 12 ساله ای داشتیم که افسر گارد ریاست جمهوری عراق را با اسلحه خالی به اسارت گرفته بود و به قرارگاه آورد،ترا به خدا شما را چه شده است باید از خون این شهدا بترسید.

من وارث این کشورم وقتی که همرزمم حرف آخرش امانت بزرگی مثل خانواده ، فرزندانش و حجاب بود و آن را به من سپرده است در مقابل آن مسئولم و نباید بگذارم به آن بی حرمتی شود.ما صبوریم، امام ما هم صبور بود. علی (ع) هم صبرش بی نهایت بود اما گاهی اوقات  با دیدن برخی مسائل، کاسه صبرمان لبریز می شود

می گویند کیان اسفندیاری ، چند سال قبل جلوی کلینیک جانبازان فجر اقدام به بریدن نرده های عابر پیاده کرد و با فحش و ناسزای مردم و مأمورین مواجه شد بعد وقتی مأموران علت کار از او را پیگیر شدند با نشان دادن پاهای پروتز همرزمش اشک از چشمان مردم سرازیر شد

مسئولانی که با استفاده از ثمره زحمات جانبازان ، بسیجیان و رزمندگان و خادمان شهدا بر مسند قدرت تکیه کرده اند متاسفانه حتی کمترین امکانات را برای آنها فراهم نکردند اکنون که در زمان حساسی قرار داریم، جامعه محتاج جوانانی است که روشنایی را به دیگران نشان دهند.

دنیا منتظر لغزشی از سوی ماست، همانگونه که تهاجم فرهنگی در صدر کارهایشان قرار دارد. باید ریزنگاری کرد و حقایق را همان طوری که هست به همه نشان داد.این ها حرف های رزمنده ای است که لحظه لحظه های عمر خود را در جبهه ها گذرانده است تا کشور و جوانان آن در آرامش و امنیت باشند.

در مکتب ایثارگران فقط عشق به خدا بود، چه جان هایی بر زمین بوسه زد تا ما سرافراز و سربلند باشیم. آنها شهید شدند تا اسلام و کشور باقی بماند. باید بمانیم تا دین شهید نشود، ای کاش روزی فرا یرسد که شرمنده خون شهدا، ایثاز جانبازان، از خودگذشتگی بسیجیان و  رشادت های رزمندگان نباشیم ...

رزمندگان در دوران جنگ از مردم پاوه ، اورامانات ،مریوان و پیشمرگان مسلمان کرد حمایت کردند که کار فوق العاده ای بود آن چنان که غرور صدام خرد شد صدام اگر چه در دوران جنگ از طرف آمریکا و استکبار جهانی حمایت و پشتیبانی می شد و صدامیان روی دیوارهای شهر مریوان و پاوه و اورامانات نوشته یودند : ما آمده ایم که بمانیم  اما با جانفشانی شهدا و ایثارگری پیشمرگان کرد و رزمندگان منطقه آزاد شد.

 بدون شک جوانان مبارز و مدافع پیشمرگه پاوه ،اورامانات و مریوان هر کدام اسوه ای بی همتا هستند و هر کدام در دالانی، کاویژال ، هزارخانی و هزار قله  از خاک و ناموس کشور دفاع کردند رشادت های پیشمرگان ، رزمندگان بسیجیان در دفاع از پاوه و اورامانات و مریوان باید برای نسل جوان که آن روزها را ندیده است بازگو شود تا الگویی برای آنان شود.

بنده به چند تا از روستاها سر کشیده ام و بر مزار این عزیزان رفته ام. با وضعیت ناسالم مزار شهدا برخورد کرده ام . متأسفانه وضعیت گلزار شهدا چه در شهرهای مناطق محروم و چه در روستاهای محروم مناطق مرزی خیلی اسفبار است و بعد از چندسال پی گیری درخواست چاپ کتاب زندگی شهدا آخر به درب بسته برخورد کردم .

بنیاد شهید برای سازماندهی مزار شهدا ، چاپ کتاب ،برگزاری یادواره ها و حل مشکلات جانبازان، آزادگان و ایثارگران هیچ نوع کمکی نمی کند و فقط شعار می دهد .آن وقت مدیر کل بنیاد شهید در مورخه 16/03/94 در جلسه کمیته صیانت از حقوق شهروندی می گوید بنیاد شهید جزء سالم ترین دستگاه های اداری از لحاظ استانی و کشوری است .

آیا راویان جنگ می دانند مناطق جنگی پاوه و اورامانات، مریوان، قصر شیرین ، سر پل ذهاب، مهران، دهلران، هزار قلعه ، بازی داز، ته ته، شمشی ، نوسود ، نودشه ، کاویزال، راه خون، سه راه شهدا، چهار راه شهدا در دوران جنگ کجا بوده است و فرزندان خمینی در زمان جنگ چه حماسه ها آفریده اند؟.

راوی امروز چه می داند؟ فرماندهانی مانند چمران،همت، ابوعمار، صیفی، نجیم پیران ویسه، عبدالله زاده، رحیمی، احمدی، باباخاص، کاظمی، ولدبیگی، جهان آرا، اجاقی و دیگر قسم خورده بودند و پشت به پشت هم ایستادند تا کسی چپ به دین و خاک و ناموس کشورشان بکند.

باید کسانی راوی جنگ باشند که در سال های 59 تا 67 در جبهه حماسه آفرینی کرده باشند می دانید چرا خاطره سال های حماسه و آتش اندک اندک کمرنگ می شود تا به فراموشی سپرده شود.

دلایل مختلفی دارد که بعضی از آنها به مسئولان دولتی بر می گردد و بعضی هم به یادگاران سال های حماسه که از نزدیک دستی بر آتش داشتند فعلاً نمی خواهم به قصور دولتی ها بپردازم اما برای مثال این نمونه را متذکر می شوم که دانشجویان نباید فقط به فروید و گارسیا مارکز بپردازند بلکه باید امروز به زندگی نامه سردارانی مانند علی هاشمی مهدی و حمید باکری ،حسین خرازی ،محمدجهان آرا و حسین علم الهدی در کتاب های درسی و دانشگاهی پرداخته شود.

در این چارچوب علت این عقب ماندگی دو دلیل اساسی دارد. اول این که نباید فروتنی و تواضع بیش از حد مردان حماسه مانع از بیان خاطرات آن روزها را برای نسل جوان شود.این که شهید مفقودالاثر به خواب مادر خود می آید و نشانی جای گم شدنش را می دهد و بعد از تفحص آن نقطه پیدایش می کنند. کسی که برای عبور از میدان مین با همسنگر خود کشتی می گیرد دیوانه است اما نه دیوانه ای که تمیز خوب از بد را نمی داند بلکه دیوانه ی خدا و شهدا است.

مدتی است که دلم گرفته است به یاد می آورم وقتی برای نسل بعد از جنگ گفتم دو فرمانده گردان بودند که برای خط شکنی کشتی گرفتند تا برنده آن خط شکن باشد دیوانه خطاب شان کردند. آری دیوانه ای که خودش را فدا کرد تا معبر را برای عبور گردان باز کند اما آن قدر عقلش می رسید که قبل از شهادت پوتین ، کلاه ، قمقمه و فانوسقه خود را تحویل بدهد تا سالم به دیگری برسد ولی شما را چه شده است؟

باید این را به خاطر داشته باشیم که چگونه پدری ،مادری و برادری ایستادند و غلتیدن فرزند و برادر را، بر روی میدان مین نظاره کردند اما حالا چه ؟!این را هم بگویم که من درس های فراوانی یاد گرفتم و این متن را فقط در اعتراض به برنامه ها و جلسات بی تفاوت و بی ارزش نوشته ام و قصد کوبیدن جلسات را ندارد.

بعد از چند سال در سال 90 ببه طور جدی به فکر سازماندهی مزار شهدا، معیشت جانبازان و بسیجیان افتادم از شهرستان شروع کردم بعد هم به استان رسیدم اما شاید باورتان نشود با برخورد تند و زننده مسئولین مواجه شدم که چرا در کار آنها دخالت می کنم که شما چه کاره اید وکیلی یا از طرف خانواده شهدا ، جانبازان یا رزمندگان و بسیجیان و غیره باج دریافت می کنی .

عده ای اتهام می زنند که اینها شهدا را مخفی کرده بودند تا الان از تشیع شهدا سوء استفاده سیاسی شود اما باید گفت هر وقت کارمان گره خورد، هر وقت مشکلی برای ما پیش آید ، شهدا گروه گروه از آسمان نازل شده اند.

اگر خدای ناکرده برای یک جانباز شیمیایی یا جانبازان دیگر یا رزمندگان مشکلی پیش بیاید اگر آن جانباز در صفر نقطه مرزی باشد یا 150 کیلومتر یا 200 یا 300 کیلومتر برود تا به استان برسد تا مشکلش حل شود چرا نباید در شهرستان ها  حتی یک درمانگاه وجود نداشته باشد.

 پس بنیاد تعاون به درد چه می خورد و چه کار می کند؟ آنها فقط به مناسبت های مختلف به شهرستان ها سرکشی می کنند. خوب اگر به غیر از مناسبت ها برای یک جانباز یا دیگر عزیزان مشکل پیش بیاید چه کار باید بکنند؟ چرا شهرستان هایی که در در دوران دفاع مقدس زیر تهاجم دشمن بود باید از همه محروم تر باشد  چرا نباید در شهری که تمام مردم آن همه شیمیایی هستند یک درمانگاه مخصوص شیمیایی وجود نداشته باشد .

چرا در دیگر استان ها در تمام شهرها درمانگاه مخصوص وجود دارد هر اداره ای برای خود یک درمانگاه دارد ولی در استان کرمانشاه چنین درمانگاهی وجود ندارد؟ چرا تاوان ندانم کاری بعضی از مسئولان را مردم عزیز به خصوص خانواده های شهدا، جانبازان، آزادگان ، بسیجیان و مستضعفین باید بدهند .

موضوع دیگزی که باید به آن توجه کافی شود اردوی راهیان نور است، زمانی راوی می تواند از حقایق جنگ بگوید که خود آن دوران را درک کرده باشد نه اینکه دستی از دور بر آتش داشته باشد. راوی های امروز رنگ و بوی جبهه را ندیده اند و به ما می گویند راوی؛ ا ما ما راوی فتح نیستیم، شاهد فتحیم.در حالی که سرشت جبهه ایثار است.

کد خبرنگار: 18
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi