یکشنبه 18 مهر 1395 , 10:48
از حبیب کربلا تا حبیب حرم
فاش نیوز - یک سال از شهادت قافلهسالار شهدای مدافع حرم گذشت و در این یک سال در جای جای سراسر ایران بلکه کشورهای مسلمان حدیث زندگی شهید همدانی سینه به سینه چرخید و ابعاد شخصیتی این شهید عزیز بیشتر از گذشته نمایان شد.
سردار همدانی بعد از شهادتش «حبیب حرم» نام گرفت که تداعیکننده «حبیب بن مظاهر» در واقعه عاشوراست. شاید اولین نکتهای که به ذهن تبادر کند سن و سال سردار باشد که این اسم برای او انتخاب شده است. اما در این مجال برآنیم که وجوه مشترک سردار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران را با سردار سپاه اباعبدالله(ع) بیان کنیم.
1- حبیب بن مظاهر بزرگمردی از طایفه با شرافت و افتخارآفرین «بنی اسد» و از صحابه رسول گرامی اسلام(ص) بود. دوران کودکی او همزمان با سالهایی بود که پیامبر اعظم(ص) در مکه مکرمه مردم را به توحید و خداپرستی دعوت میکرد و فیض دیدار پیامبر، توفیقی بود که حبیب در همان اوان جوانی با معارف دینی از سرچشمه زلال نبوت آشنا شود. وی احادیثی را که از حضرت محمد(ص) میشنید برای دیگران هم روایت میکرد.
آغاز جوانی شهید همدانی هم مصادف با نهضت حضرت امام خمینی(ره) در سال 42 بود و وی توانست با اتصال به مکتب حضرت امام، به جویبار زلال معارف الهی دست پیدا کند و روح و قلب خود را در آن صیقل دهد. شهید همدانی در هر زمان مقتضی روایتگر بیانات نورانی حضرت امام بود.
2- حبیب بن مظاهر، علاوه بر آن که سیمایی جذاب و جمالی شایسته داشت، از کمال معنوی هم برخوردار بود. وی شبها تا صبح به تهجد و شبزندهداری و ختم قرآن مشغول بود. حاج حسین همدانی نیز فردی متعبد بود. همدانی بر خواندن نماز شب و نمازهای اول وقت مراقبت داشت و بر انجام تکالیف واجب و اعمال مستحب اصرار میورزید. سیمای جذاب او تشعشع نور عبودیت و بندگی را به مخاطبین میتاباند.
3- پس از رحلت پیامبر و وقایع تلخ و اسفباری که برای امت مسلمان پیش آمد، بسیاری خط ولایت را رها کردند اما حبیب بن مظاهر از جمله کسانی بود که در صراط مستقیم حق و ولایت علوی ثابت قدم و استوار ماند و در شمار یاران خاص امام علی(ع) قرار گرفت و در دوران امامت امام حسن(ع) و امام حسین(ع) از چهرههای بارز شیعه در کوفه بود.
سردار همدانی در ولایتمداری استوار و مستحکم بود. او مطیع محض حضرت امام و پس از آن مقام معظم رهبری بود. دفاع بیپرده و تبیین راه و مسیر روشن ولایت درمقاطع حساس نظام توسط سردار رهگشای طالبان حقیقت بود. وی عاشق و واله حضرت آقا و تسلیم واقعی اوامر و فرامین ولایت مطلقه فقیه بود.
4- وقتی امام حسین(ع) میخواست از مکه به سمت کوفه حرکت کند، نامهای به حبیب بنمظاهر نوشت و از او تقاضا کرد که خود را به کاروان کربلا برساند. حبیب با دریافت این نامه، دوست صمیمیاش مسلم بن عوسجه را خبر کرد و هردو مخفیانه از کوفه خارج شدند و در روز هفتم محرم خود را به امام حسین(ع) رساندند. حبیب با دیدن یاران اندک امام و سپاه فراوان دشمن، به قبیلهاش برگشت و از افراد قبیلهاش یارگیری کرد.
حبیب هم خودش شیفته فداکاری در راه امام حسین(ع) بود، هم میکوشید دیگران را به این جبهه فلاح و رستگاری بکشاند. حبیب علاوه بر دعوت از قوم بنی اسد، کوشش بیدارگرانهای برای نجات فریبخوردگان سپاه یزید انجام داد.
سردار همدانی در زمان جنگ به سازماندهی نیروها برای اعزام به جبههها میپرداخت و در زمان فتنه سال 88، بسیاری از جوانان فریبخورده را به دامن نظام و انقلاب بازگرداند و در سوریه هم بسیج مردمی را راهاندازی کرد تا به حریم آلالله تعرض صورت نگیرد.
5- حبیب بن مظاهر قوت قلب حضرت زینب(س) شد. در شب عاشورا، وقتی نافع بن هلال از گفتوگوی امام حسین(ع) و زینب کبری(س) فهمید که آن بانوی شجاع از وفا و ماندگاری یاران اطمینان ندارد، به سرعت خود را به حبیب رساند. او نیز اصحاب را جمع کرد و در مقابل حرم حسینی سوگند خورد که هیچگاه امام را تنها نگذارند.
ابو وهب نیز حرم عمه سادات را تنها نگذاشت. با وجود گذشت بیش از 60 سال از عمرش، خانواده و دنیا را رها کرد تا ثابت کند حبیبها همچنان زندهاند.
6- حبیب بن مظاهر فردی شجاع و دلیر بود. این مجاهد سالخورده و صحابی غیور در تمام جنگهایی که در دوران حکومت حضرت علی(ع) رخ داد حضور فعال داشت و در روز عاشورا نیز فرماندهی جناح چپ لشکر اباعبدالله(ع) را بر عهده داشت و وقتی به میدان رفت شجاعانه رجز میخواند و 62 نفر از سپاه دشمن را به هلاکت رساند.
این رزمنده قدیمی و خستگیناپذیر نیز در کردستان و هشت سال جنگ تحمیلی در بسیاری از جبههها جنگید و بارها زخمی شد و در حال مجروحیت به میدان نبرد برگشت و بعد از جنگ نیز هر ماموریت خطرناک و سختی را پذیرفت و با شجاعت مثالزدنی سربلند بیرون آمد.
7- عشق حبیب بن مظاهر به سیدالشهدا(ع) بعد از گذشت هزار و 400 سال و نیز شهید همدانی از واقعه عاشورا کلید واژه رستگاری آنهاست. همدانی خود را خادم و نوکر ابا عبدالله میدانست و بخشی از وقت و زندگیاش را صرف مجالس ارباب میکرد. او با تمام وجود ندا میکرد «یالیتنی کنا معکم» و در عمل هم جز در مسیر امام حسین(ع) قدم برنداشت.
8- هنگامی که مسلم بن عوسجه با ضربه یزیدیان به خاک افتاد، امام حسین(ع) و حبیب بن مظاهر خود را به او رساندند. مسلم به حبیب گفت: تو را وصیت میکنم که تا دم مرگ در رکاب اباعبدالله(ع) بجنگی و به شهادت برسی. حبیب گفت: به خدای کعبه سوگند که چنین خواهم کرد. حبیب حرم نیز این اواخر دلتنگ شهادت و رسیدن به رفقای شهیدش شده بود. شاید بتوان گفت که سردار، سوریه را معبر رسیدن به لقاءالله انتخاب کرده بود و آخر نیز به آرزوی دیرینهاش رسید.
موارد گفته شده قطرهای از دریای خصایص نیکوی یاران و اصحاب سیدالشهدا است که به طبع در حبیب بن مظاهر متبلور است و حبیب حرم زینب کبری(س) نیز گرچه در زمان امام حسین(ع) نبود ولی به واقع همان فضایل پسندیده و سجایای نکوهیده را در خود جمع کرده بود. به همین دلیل بعد از سالها مجاهدت خداوند او را انتخاب کرد و مدال شهادت را برگردنش آویخت. خوشا به حال حاج حسین که زندگی و مرگش منشأ اثر و برکات زیادی برای جامعه بود. ای کاش خداوند مرگ ما را در شهادت رقم بزند و ما را با شهدا محشور نماید. انشاالله.
غلامرضا فریدونی
سرپرست روزنامه کیهان در استان همدان