شنبه 24 مهر 1395 , 11:15
چنین راننده ای وجود ندارد!
علیرضا کاظمی نورالدین وند- پدر اینجانب با نام محمدرضا کاظمی نورالدین وند، شماره شناسنامه 98 و متولد 1328.
در سال های جنگ با سمت راننده تریلی در قسمت ترابری سنگین جنوب در اکثر عملیات ها از فاو تا کربلا ها و... تانک، توپ و دیگر تسلیحات سنگین را به نقاط مختلف جبهه حمل کرده است که همه می دانند حمل و نقل در خط مقدم آن زمان یعنی چه، آن هم برای تیپ هایی مانند قمر بنی هاشم، ابوطالب، یاسوج و...
در طی آن مدت 2 بار به شدت مجروح شده و در بیمارستان های صحرایی مانند حضرت فاطمه که طی پرس و جو ها متوجه شدم در اطراف سوسنگرد و رفیع بود و در آتش سوخت. حالا تنها مدارک پدر پلاک و کارت پلاک با شماره دی یا جی 596-517 و چندین برگ تردد در قسمت های مختلف جبهه می باشد. خدا رو شکر توانایی ادامه کار را داشت و هم اکنون باز نشسته شده، ما فرزندان هم سر پای خود ایستاده ایم و به کار و زندگی خود مشغولیم و نیاز به کمک مالی نداریم.
ولی سوال من اینجاست، آن هم از سرداران بزرگ جبهه مانند آقای هاشمی، سردار رضایی و دیگر بزرگواران. آن زمان که انواع و اقسام سلاح ها و ماشین آلت سنگین را پدرم با آغوش باز و عشق به وطن برای انجام عملیات ها، با چراغ خاموش در بدترین شرایط به جبهه حمل می کردند، لودر و بلدوزرهای سنگر سازان بی سنگر را به جبهه ها میرساند، آن زمان که آنقدر پدر را نمی دیدیم که برادرم پدر را عمو صدا می کرد، پدرم خوب بود، رزمنده بود، از جان گذشته بود، ایثارگر بود ولی الان که سال ها از آن زمان گذشته و پدرم هنوز هم میگوید، انجام وظیفه بود و نیاز باشد باز هم میروم...
من بعنوان فرزندش سوال می کنم: بعد از جنگ یک دفعه ای شد راننده شخصی که تنها وظیفه اش به عنوان راننده انجام میداده؟ به هر کجا مراجعه می کنم میگن نیست. اصلا" اسمی نیست با این مشخصات. چیزی نمی خواهیم، حتی ریالی. اگر نیاز به کمک هم دارید، بگوید که فرزندان آن پدر در حد توان خود همانند پدر، خدمت گزارند. اثرات موج انفجار و ترکش و فضای جبهه را هر روز لمس کرده ایم و می کنیم.
چون پدرم بی سواد بود و خواسته ای نداشت، باید او را رها می کردید؟ معرفتتان کجا جا مانده است؟ محل ترانزیت کالا به اروپا هم نبوده که سوزنی در انبار کاه گم شده باشد، مگر چه تعداد از این جمعیت با عنوان راننده تریلی، توپ، تانک، نفربر، لودر و بلدوزر و ... را به خطوط مقدم در عملیاتها حمل می کردند؟ به کجا رسیده ایم که حتی برگه های تردد و کارت و پلاک های جنگ شده اند مدارک بی ارزش؟ فاو، شلمچه، حلبچه و... از خدا خجالتی نست اگر، جواب شهدا را چه می شود کرد؟
«سند راهبردی خدمات رسانی به رزمندگان» تیرماه امسال به تصویب هیات وزیران رسید و به دستگاههای مربوطه ابلاغ شد.
به گزارش خبرگزاری فارس- «سند راهبردی خدمات رسانی به رزمندگان» در تاریخ چهاردهم تیرماه سال 94 به تصویب هیات وزیران رسید؛ سندی که براساس آن همه دستگاههای مربوطه و نیروهای لشکری موظند رزمندگان حوزه خود را تحت پوش خدمات رسانی قرار دهند.
ریاست شورای اجرایی این سند رئیس ستاد کل نیروهای مسلح و نایب آن وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح است.
همچنین چندی پیش دبیرخانه اجرایی سند راهبری خدمات رسانی به رزمندگان توسط معاونت حقوقی و امور مجلس وزارت دفاع تشکیل شد.//پس کی شکل اجرایی بخودمیگیرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟بعدازمرگ رزمندگان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بنده در زمان جنگ چندین بار به عنوان بسیجی وداوطبالنه به جبهه رفتم وبه علت نزدیکی شهرمان به جبهه بارها پس از مرخصی دیگر به جبهه بر نمی گشتم ومدتی بعد که کارهای کشاورزیم انجام می دادم با اعزام دیگر به جبهه می رفتم.
بنابراین در بسیاری از حضوردر جبهه چون تسویه حساب نمی کردم طبیعتا" پرونده ای هم نمانده است وفقط منم و مشتی کارت شناسایی (کارت پلاک) ویژه مناطق جنگی...!
(البته یکی دومورد برگ تسویه حساب روی پرونده دارم که آن را برایم حساب کرده اند)
آیا راهی برای اثبات حضورم در جبهه وقبول خدمت داوطلبانه بسیجی وجود دارد؟
لطفا" راهنمایی بفرمائید قطعا" ثواب دارد
اجرتان با خدای بزرگ