چهارشنبه 28 مهر 1395 , 14:20
امروز بنیاد رباط کریم مرا بیرون انداخت
مرتضی خاکپور- امروز بنیاد رباط کریم مرا از بنیاد انداخت بیرون.
که اگر بیرون نمی آمدم کتک هم باید می خورم.
دستم را شیشه بریده بود رفتم آدرس درمانگاه بنیاد را بپرسم.
نگهبان لاغر ریش دار گفت برو خیابان دست راست .
نگذاشت بروم بهداشت درمان. اصلا" نمی گذاشت با کسی دیگر حرف بزنم.
گفتم بنویس . نوشت خیابان اصلی درمانگاه .
گفتم اسم خیابان را بنویس .گفت نمی دانم .
یکی از اتاق مدیر یا نمی دانم بیرون آمد .
گفتم آقا ادرس درمانگاه را برایم بنویس .
نوشت خیابان انقلاب
که نگهبان گفت همینجاست آدرس نمی خواد .
کمی بلندتر گفتم تاکسی هم بلد نیست بزار آدرس بنویسد .
اون آقا هم دیگر کاغد را کنار. گذاشت و دیگر ننوشت .
نگهبان هم دست مرا هول داد و از اداره به خیابان اورد
و یک ماشین گرفت گفت درمانگاه را بلدی این را برسان .
راننده بلد نبود مرا به آخر خیابان امام برد . گفتم اگر بلد نبودی چرا سوارم
کردی
رفتم آن طرف خیابان و ۲ میدان برگشتم تا به درمانگاه رسیدم .
ریشوی نگهبان به من می گفت ۱۰ درصد دارد داد می کند .
بدبخت فلک زده دشمن بچه های جنگ نمی دانست ۵ درصدم .
اصلا بنیاد همه شهرها خلوت است
چون کسی جرات نمی کند به بنیاد برود .
جانباز عزیز ۷۰ درصد هم نمی رود .
چون می داند اگر برود حتما کتک می خورد .
چرا؟
چون حتما کاری دارد
و چون بنیاد رباط کریم کارش را انجام نمی دهد
عصبانی می شود .
و چون عصبانی می شود
بنیاد رباط کریم اول کتکش می زنند
بعد می اندازنش بیرون.
...
چه به روز بچه های جنگ
و به فرهنگ آوردید .
مبارکتان باشد .
...
و کارمند بنیاد شهید و جانبازان
رباط کریم وقتی مرا از اداره انداخت بیرون
نزدیک به ۱۰۰ متر تا خیابان اصلی مرا می برد
و به هر کس می رسید با تمسخر می گفت آیا درمانگاه شبانه روزی را بلدی؟!
و مردم هم با نیشخند می گفتند آری. ولی بلد نبودند.
یعنی تمام رباط کریم جانبازان را یک ... فرض کردند.
مبارکتان باشد.
جانبازان نیروهای مسلح
و اکثر ادارات در همه بیمارستان ها و درمانگاه های دولتی و خصوصی
بیمه درمان را قبول می کنند.
ولی هیچ کدام بیمه بنیاد شهید راقبول نمی کنند.
از ۹ صبح تا ۱ عصر تمام اینها را با مریضی رفتم و فقط دفترچه بنیاد را قبول نمی کردند.
خجالت را هم شرمنده شد.
...
اینطوری همه کارکنان بنیاد تکانی خورده و سعی خواهند کرد که بهترین باشند تا در فاش نیوز تقدیر شوند
بدها هم توبیخ
حوشحالم از اینکه - بخدا نزدیک میکند دست رد مرا . روزی نوشتم بعد از برگشتن از اموزش بعلت سختی وحشتناک اموزش قصد رفتن به جبهه را نداشتم . سرم به سیشه اتوبوسی که ما را بشهر بر میگرداند در اعمال خود غوطه ور بودن و جنگ نفس و ایمان در وجودم غوغا می نمود . ناگهان نهیبی بمن شد که ولایمکن افرار من حکومتک . شاید بتوان از جبهه رفتن بعنوان نیروی دواطلب سر باز زد ایا از حکومت الله که بواسطه انتخاب جهاد فی سیبل الله که وارد این وادی شدی نیز می توانی فرار کنی . شاید بسیاری از دوستان در این جنگ نفس ارامش و در کنار خانواده بودن را بر جنگ با نفس درون و دشمن خارج ترجیح دادند . اینجاست که به ایه شریفه (وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا و تا خدا نخواهد [شما] نخواهيد خواست قطعا خدا داناى حكيم است (۳۰) انسان . پی برد
و امروز با اعتقاد به ایه قران که ای رسول خداوند ومومنین تو را کفایت می نمایند . تنها دلخوشیم مومنین و همرزنمانم و کفایت الهیست . این گنج عظیم (دفاع مقدس و مردانی که به عهد خود با پروردگاشان ن را به سرانجام رساندند ) مقوله ای که کلام در برابر عظمتش ابتر است و شاید همان جواب خدا به فرشتگان إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ باشد که فرشتگان از خلوص و ایمان و شجاعتشان به تاسی از امام شهیدشان (حسین بن علی (ع) در حیرتند روزی توسط تشنگان معنویت و شجاعت . ایمان یافت و بر تک تک ثانیه های ان رزم مقدس که هیچ انگیزه ای جز بندگی خدا در ان یافت نمیشد . تحقیق نمایند . امروز که همه بزرگان یا مست قدرت یا در حال جنگ قدرتند . توقع از انان داشتن نوعی خود فریبی است . پس امورات خود را به صاحب نیتمان سپرده و درد دل با همرزان پاگمان بگوییم و دنیا را در این بحره به اهلش واگذاریم. سیاهی لشکر قومی نشویم .
...
امام حسین ع در روز عاشورا به لشگریان کفر فرمودند :
شکم های شما از حرام پر شده است که صدای مرا نمی شنوید ؟!
سلام بر شهدای دفاع مقدس .
...