شناسه خبر : 50198
چهارشنبه 05 آبان 1395 , 09:43
اشتراک گذاری در :
عکس روز

نگاهی به سقوط خرمشهر در 4آبان

غالباً وقتی حرف از خرمشهر به میان می‌آید، ناخودآگاه به یاد سوم خرداد 61 و سالروز آزادی‌اش می‌افتیم اما کمتر کسی است که به یاد بیاورد این شهر در غروب غمبار چهارم آبان ماه 1359 به اشغال دشمن درآمده بود.

غالباً وقتی حرف از خرمشهر به میان می‌آید، ناخودآگاه به یاد سوم خرداد 61 و سالروز آزادی‌اش می‌افتیم اما کمتر کسی است که به یاد بیاورد این شهر 19 ماه قبل از آزادی، در غروب غمبار چهارم آبان ماه 1359 به اشغال دشمن درآمده بود. روزی که هر ثانیه و دقیقه‌اش برای مدافعان خرمشهر و خصوصاً بچه‌های این شهر، مملو از بغض‌های فروخورده‌ای بود که همراه آفتاب کم رمق آبان ماهی، در میان امواج خروشان کارون غرق می‌شدند. شامگاه چهارم آبان ماه، صدای هلهله شادی دشمن در آن سوی شط، به وضوح شنیده می‌شد و دل رزمندگانی که در کوت شیخ موضع گرفته بودند خون می‌کرد. خرمشهر در پس 34 روز مقاومت جانانه سقوط کرده بود و آنطور که شهید دکتر مصطفی چمران بیان می‌دارد، آزادی خرمشهر به غرور جوانان ایرانی گره خورده بود.
 

چهارم آبان سالروز سقوط خرمشهر است. شهری که در رقابتی تاریخی با بندر بصره، همواره مورد مناقشه دولت‌های ایران و عثمانی قرار می‌گرفت و طی فرازها و فرودهای متعدد، نام خود را در گوشه و کنار کتاب‌های تاریخی به ثبت می‌رساند. چنانچه این شهر قبل از اشغال توسط بعثی ها، دو بار توسط عثمانی‌ها و یک بار توسط حاکم بغداد به تصرف درآمده بود. شهری که در اوایل دهه 1350 و پس از گذراندن دوره‌های دشوار تاریخی، به جهت انجام مبادلات عظیم تجاری در آن، از حیث اهمیت اقتصادی و استراتژیکی تنه به تنه آبادان می‌زد، دوباره مورد طمع دشمنان قرار گرفت و این بار خونین‌تر از دفعات قبل، در چهارم آبان ماه 1359 هجری شمسی به اشغال درآمد.
 

 همسایه بصره

خرمشهر در موقیعت جغرافیایی جنوب غربی استان خوزستان، همسایه دیوار به دیوار آبان است و تنها 12 کیلومتر با نقطه صفر مرزی شلمچه فاصله دارد. اگر شهر بصره را قرینه‌ای برای آن درنظر بگیریم، با وجود فاصله 18 کیلومتری بصره از مرز شلمچه، این دو شهر چیزی حدود 30 کیلومتر با یکدیگر فاصله دارند.  31 شهریورماه 1359 که عراق بعثی رسماً به کشورمان حمله کرد، خرمشهر مثل بسیاری دیگر از نقاط مرزی مجاور کشور عراق، از چندین روز و حتی چندین ماه قبل درگیر خصومت بعثی‌ها شده بود. چنانچه دو تن از پاسداران خرمشهر 10 روز قبل از شروع رسمی جنگ در مرز شلمچه به شهادت رسیدند.
 

 غروب چهارم آبان

بعد از هجوم سراسری دشمن، مدافعان خرمشهر توانستند 34 روز مقابل دشمن ایستادگی کنند. از مرز شلمچه و پل نو گرفته تا فلکه مقاومت و خیابان چهل متری و بازار صفا و گمرک و مسجد جامع، وجب به وجب جنگیدند و همین مقاومت جانانه نیز باعث شد تا سقوط این شهر در غروب غمبار چهارم آبان ماه برای مدافعانش گران تمام شود. یکی از مدافعان این شهر در خصوص آخرین لحظات مقاومت می‌گوید: مسجد جامع سنگر اصلی ما به شمار می‌رفت. تا این مسجد سرپا بود، حتی دشمن جرئت نداشت بگوید که شهر را گرفته است اما غروب روز چهارم آبان ماه در حالی که عراقی‌ها به چند متری مسجد رسیده بودند، شهید جهان‌آرا اندک مدافعان باقیمانده را جمع کرد و گفت دیگر ماندن بی‌فایده است و باید شهر را ترک کنیم. به دستور جهان آرا، من و چند نفر دیگر از مدافعان از کوچه کناری مسجد خودمان را به کارون رساندیم و به آب زدیم و با شنا خودمان را به کوت شیخ در آن سوی شط رساندیم. خرمشهر شامگاه همین روز سقوط کرد.
 

 سقوط خرمشهر در اسناد دشمن

اما چهارم آبان ماه تنها از دید رزمندگان ایرانی به مثابه سقوط این شهر به شمار نمی‌رود بلکه در اسناد دشمن بعثی نیز این تاریخ به منزله سقوط خرمشهر نام برده شده است. یکی از فرماندهان عراقی در گزارش خود می‌نویسد: بیمارستان واقع در کنار رودخانه کارون و کارخانه روغن نباتی به اشغال ما درآمد و مقاومت‌ها نیز در داخل شهر پایان یافت. در واقع روز 26/10/1980 (مصادف با چهارم آبان ماه 59) روز سقوط کامل شهر بدون درگیری بود. درگیری‌های امروز و روز گذشته جزء درگیری‌های اصلی محسوب نمی‌شود.
 

  احساسات متناقض
بنابراین چهارم آبان ماه از سوی دو طرف درگیری به منزله پایان نبرد در قسمت غربی خرمشهر به شمار می‌رفت. شامگاه این روز دو احساسات متناقض در این سو و آن سوی شط کارون در جریان بود. در این سو بغض فروخورده رزمندگان در کارون غرق می‌شد و در آن سو صدای هلهله دشمن و تیراندازی هوایی‌شان به گوش می‌رسید. در این سو آخرین امید رزمندگان با غروب خورشید چهارم آبان ماه، به خاموشی می‌گرایید و در آن سو دشمن با افتخار به قائد اعظم خود(صدام حسین) اعلام می‌کرد که پرچم ایران را از فرمانداری خرمشهر پایین کشیده و پرچم خود را نصب کرده است. اما این پایان ماجرا نبود و 575 روز بعد، تمام وقایعی که خرمشهر در چهارم آبان 59 شاهدش بود، عینا برعکس تکرار شد و 13هزار عراقی گیر افتاده در داخل خونین شهر شاهد بودند که چطور عزم و غرور جوانان ایرانی به تمامی تسلیحات آنها غلبه کرد و با آزادسازی خرمشهر در سوم خردادماه 1361، سیلی محکمی به گوش صدام و اربابانش نواخته شد.

مراقب باشیم ایمانمان سقوط نکند

سقوط خرمشهر اگرچه اتفاقی غمبار در تاریخ دفاع مقدس به شمار می‌رود، اما برای رزمندگان بصیری مانند شهید محمد جهان آرا و شهید بهروز مرادی، مملو از عبرت‌ها و نکته‌هایی بود که باید از آنها درس گرفته می‌شد. در اینجا نگاهی به واکنش این دو رزمنده در ماجرای سقوط خرمشهر می‌اندازیم.
 
از شهید محمد جهان آرا اینطور نقل می‌شود که وقتی خرمشهر سقوط کرد و او شاهد ناراحتی زاید‌الوصف همرزمانش بود، آنها را در آن سوی کارون جمع می‌کند و می‌گوید: «اگر خرمشهر سقوط کرد دوباره آن را پس می‌گیریم، مراقب باشیم ایمانمان سقوط نکند.» یکی از رزمندگانی که شاهد سخنان جهان آرا بود، می‌گوید: «در آن لحظات حساس کمتر کسی از رزمندگان با چنین دیدی به موضوع سقوط خرمشهر نگاه می‌کرد. در واقع وجود بسیاری از ما مملو از غم و کینه از دشمن بود، اما جهان آرا و امثال او نگاهی الهی به وقایع داشتند و تاریخ نشان داد که چطور با آزادسازی خرمشهر، حرف جهان آرا به واقعیت تبدیل شد. به راستی برنده واقعی کسی بود که ایمان خود را حفظ کرد و در برابر ناملایماتی چون سقوط خرمشهر، یأس و ناامیدی را به خود راه نداد.
 

ضبط صدای امواج
شهید بهروز مرادی نیز از جمله مدافعان خرمشهر بود که اصالتی اصفهانی داشت. او در خردادماه سال 67 و در شلمچه به شهادت رسید. بنابراین از شاهدان آزادی خرمشهر بود. شهید مرادی همان جوان خوش خطی است که تابلوی: «به خرمشهر خوش آمدید، جمعیت 36 میلیون نفر» را نوشته و مثل یک سند تاریخی از خود به یادگار گذاشته است.  از شهید بهروز مرادی نقل می‌شود که بعد از سقوط خرمشهر، شب‌ها با یک ضبط صوت در شهری که پرنده در آن پر نمی‌زد و صدای گلوله و زوزه باد در میان در و پنجره‌های خانه‌های خالی شهر می‌پیچید، به راه می‌افتاد و صداهای مختلفی را ضبط می‌کرد. میکروفن ضبطش را کنار شط کارون می‌گذاشت و صدای آب را که با صدای گلوله و انفجار همراه می‌شد ضبط می‌کرد، از او می‌پرسند این صداها به چه درد می‌خورد؟ پاسخ می‌دهد: «همزمان با آرشیو آثار موزه جنگ تحمیلی نیاز به آرشیو صوتی هم خواهیم داشت و این افکت‌های صدا می‌تواند به مستندسازان ما کمک کند که برای ساخت فیلم‌هایشان از صداها و افکت‌های ویژه و خاص خرمشهر استفاده کنند.» در قاموس امثال مرادی‌ها، خرمشهر هرگز سقوط نکرده بود و آنها با اشتیاق انتظار روز آزادسازی شهر را می‌کشیدند. چنانچه شهید بهروز مرادی حتی در اوج ناامیدی اشغال خرمشهر به فکر مستندسازانی بود که می‌خواستند بعد از آزادی خونین شهر، سرود آزادی‌اش را به تصویر بکشند. / روزنامه جوان

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi