یکشنبه 26 دي 1395 , 09:33
شکست در کربلای 5 به روایت بعثیها
یکی از افسران رژیم بعث در خصوص عملیات کربلای 5 میگوید: وقتی وارد شلمچه شدیم ایرانیها آتش توپخانه خود را به سمت ما روانه کردند. هدایت آن آتش دقیق، ما را به خاک ذلت کشاند. نیروهای ایرانی ما را به خاک و خون کشیدند.
هشت سال جنگ تحمیلی یادآور حماسه آفرینی های رزمندگان اسلام است که با لبیک به دعوت رهبر و مقتدایشان امام خمینی (ره) در برابر متجاوزان صف آرایی کردند و اجازه ندادند، ذره ای از خاک میهن در اشغال دشمن باقی بماند.
فرزندان این مرزوبوم در طول دفاع مقدس با طراحی و اجرای عملیات های بسیاری، صحنه های زیبایی از ایثار و مقاومت را ترسیم کردند. عملیات کربلای 5 یکی از جلوه های بزرگ این حماسه سازی ها بود که به ضعف موقعیت سیاسی و نظامی دشمن و تثبیت اوضاع جبهه های نبرد به نفع نیروهای خودی منجر شد.
عملیات کربلای 5 در 19 دی 1365 با هدف آزادسازی شلمچه، جزیره ها و بخش های شرق بصره، انهدام ماشین جنگی عراق با رمز «یا فاطمه زهرا (س)» آغاز شد.
آن چه خواهید خواند روایتی از عملیات کربلای 5 به زبان افسران عراقی است که حاوی نکات بسیار تکان دهنده از ضعف رژیم صدام در مقابل رزمندگان ایرانی است:
شکست صدام
سرلشکر «عبدالحمید محمود الخطاب»، رییس دفتر صدام درباره این عملیات می گوید: «تاریخ 1987.1.16 (65.10.19) تلفن دفتر رییسجمهور به صدا درآمد. خبر حمله به شلمچه را دادند. رییس جمهور دائم زیر لب میگفت: «الله اکبر از دست افراد خمینی… الله اکبر…» مدام پلکهایش به هم می خورد. به او عرض کردم، رییسجمهور اتفاقی مهم پیش آمده است؟
شکست در کربلای 5 به روایت بعثیها
رییس جمهور که در اتاق قدم میزد، گفت: «امشب بصره به دست نیروهای ایران خواهد افتاد.» همان شب جلسهای تشکیل شد که تا صبح ادامه داشت. ارتش ما داشت از هم میپاشید. ماشین جنگی و مدرن ما از کار میافتاد. هر روز و هر ساعت گزارشهایی درباره عقبنشینی و تلفات بهتآور به دست ما میرسید. وقتی خبر رسید نیروهای ایرانی به منطقه دیدهبانی شماره یک لشکر 11 رسیدهاند، رییس جمهور گفت: «الان زمان آن فرا رسیده که از سلاح شیمیایی استفاده کنیم».
با هدایت مستقیم رییس جمهور این کار انجام شد. با این احوال، رییس جمهور هیچ گاه مایل به پایان جنگ نبود. او در جلسههای محرمانه به ما میگفت: «امیدوارم این جنگ ادامه یابد، چون کمکهای کشورهای خلیج فارس ادامه خواهد داشت و ما با این ثروت می توانیم مشکلات داخلی را هم حل کنیم.»
اگرچه تعداد مصدومان شیمیایی متوسط و شدید عملیات کربلای 5 کمتر از سه هزار نفر میشدند، اما با در نظر گرفتن مصدومان خفیف احتمالا جمع آنان به هفت هزار نفر میرسید.
شکست در کربلای 5 به روایت بعثیها
به دنبال این عملیات عظیم که به منهدم شدن ماشین جنگی عراق منجر شد، علاوه بر فشارهای آمریکا، قطعنامه 598 که کمی به خواسته های جمهوری اسلامی ایران نزدیک شده بود، صادر گردید. این اولین بار بود که پس از شروع جنگ تحمیلی شورای امنیت سازمان ملل به وجود جنگ در این منطقه توسط عراق اعتراف کرد.
شلمچه بوی مرگ و نیستی میداد
یکی از افسران نظامی رژیم بعث که در عملیات حضور داشت، روایت میکند: دستور حرکت را صادر کردم. خودم در خودروی اول در جلوی ستون بودم. ساعت 4 بعد از ظهر به منطقه دریاچه ماهی رسیدیم. هنوز ایرانیها به این منطقه پا نگذاشته بودند. در همین لحظه فرماندهی لشکر با من تماس گرفت و گفت: فورا به عقب برگردید.
برگشتیم. در حال عقب نشینی پیشروی منظم و حساب شده ایرانی ها را می دیدیم. واقعا حیرت انگیز بود. مهندسی رزمی پیشرفته آنها هم نشان از درایت و هوشیاری داشت. آنان وضع و شکل سنگرها و خاکریزهای ما را پس از گرفتن تغییر می دادند و موقعیت نظامی جدیدی به محور میبخشیدند. لودرها و بلدوزرها پا به پای رزمندگان اسلام کار میکردند و در صدد تغییر نقشه منطقه بودند. در این حال ما مجبور به عقب نشینی تاکتیکی بودیم.
شلمچه را مانند منطقهای پر از ارواح میدیدم. منطقه وحشتناکی شده بود. بوی مرگ و نیستی میداد. فریادها و سر و صداهای مهیب انفجارها و حمله هواپیماها هم ترس و وحشت را مضاعف کرده بود.
احساس کردم چقدر بی ارزش هستم. یا بهتر بگویم همه ما بی ارزش شده و در برخورد با این مصایب جایگاه کرامت انسانیمان را از دست داده بودیم.
ایرانیها با مشاهده ما آتش توپخانه خود را به سمت ما روانه کردند. هدایت آن آتش دقیق، ما را به خاک ذلت کشاند. نیروهای ایرانی ما را به خاک و خون کشیدند.
شکست در کربلای 5 به روایت بعثیها
امام خمینی (ره): «ای کاش در کنار شما و در سنگر شما بودم»
به دنبال پیروزی رزمندگان اسلام در عملیات کربلای 5 حضرت امام خمینی (ره) پیامی را ارسال کردند که در آن آمده است:
با تقدیر و تشکر وافر از رزمندگان عملیات کربلای 4 و 6 و به خصوص کربلای 5 که واقعاً حماسه آفریدند و حیرت و تعجب همه جهانیان را بر انگیختهاند و بر مستحکمترین دژها، موانع و مدرنترین سلاحها یورش بردند و دلاورانه در مصاف با دشمن زبون جنگیدند، امیران، افسران، درجهداران و سربازان بیشماری از دشمن را به اسارت گرفتهاند و هم اکنون نیز به نبرد خود ادامه میدهند و دل انبیا و پیامبر اسلام و مولای خود حضرت صاحب الامر (عج) را شادمان ساختهاند، از همه جوانان غیور و اقشار برومند کشور اسلامی میخواهم که مثل همیشه به جبههها هجوم آورند و به سپاهیان حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه ـ بپیوندند و نفس های آخر عمر صدامیان را بگیرند که دست نصرت حق با شما است. چنانچه تا به امروز و در همه صحنهها از امدادهای غیبی و عنایات ویژه خود، شما را متنعم ساخته است، بعد از این نیز یار و یاورتان خواهد بود و شما را تنها نخواهد گذاشت و من هم در همه حالات به شما دعا میکنم و شما را دوست دارم و ای کاش در کنار شما و در سنگر شما بودم.