شناسه خبر : 51532
سه شنبه 28 دي 1395 , 10:05
اشتراک گذاری در :
عکس روز

برخورد غیر انسانی آمبولانس کوثر با یک جانباز نخاعی!

برخورد غیر انسانی و تحقیر آمیز مأموران آمبولانس کوثر با جانبازان را چه کسی باید پیگیری کند؟!

حمید خوانساری -  امروز 25 دی ماه است. طبق دستور دکتر فدایی، پزشک و متخصص  ریه بیمارستان ساسان  دستور بستری داده بودند. طبق مقرارت با بنیاد شهرری هماهنگ کردم جهت نامه به آمبولانس کوثر که جانباز خوانساری قطع نخاعی را به بیمارستان ساسان اعزام کنند. باید ساعت 7ونیم حاضر می امدند ساعت 9 آمدند. کسی که با کمک راننده آمبولانس  آمده بود زنگ زد بیمارستان ساسان گفت: جا ندارد. به او گفتم ما را ببر بیمارستان ساسان خودم کارها را ردیف می کنیم. انگار دوست نداشت ما سوار آمبولانس بشویم. گفت: بیمارستان ساسان جا ندارد بریم بیمارستان سورنا!

برخوردش بسیار خشن و متکبرانه بود و با غرور خاصی صحبت می کرد. به هرجهت با اسرار خودمان به علت نبود جا در ساسان رفتیم بیمارستان سورنا.

برای اولین بار در عمرم بود که پدرم اینطور تحقیر می شد که چرا این دو نفر پرسنل نباید کمک و همراه ما باشند؛ چرا در کارها اخلال می کنند؟ چرا برخوردشان با یک جانباز قطع نخاعی گردنی اینطوری است؟ من هم به آقایی که با راننده آمبولانس بود گفتم: جناب دستور پزشک معالج بیمارستان ساسان بود؛ حالا آمدیم اینجا. پدرم سه تا زخم بستر دارد. تخت های اینجا مناسب نیست، حالش بدتر می شود.

رفتم پرونده پدرم را بگیرم ببرم، پدرم را با کمال مظلومیت تمام روی تخت انداخته بودند و رفته بودند. نمی دانی چه صحنه ای بود! یک لحظه فکر کردم این ها کی بودند؟! مگر پدرم برای ماها جانباز نشده؟! چرا روی تخت رهایش کرده رفته بودند؟! بر فرض اینکه دنبال این بودند که فقط مهر زده شود و مدارکشان تکمیل شود، آیا جواب پدرم این بود؟! پدرم تراک گذاری کرده بود با سه زخم بستر بزرگ. پیر مرد 64 ساله را تحقیر کردند.

هرطور بود پدرم را آوردم داخل حیاط بیمارستان سورنا. جانباز قطع نخاعی را با تاکسی آوردم خانه. دلم پر از بغض شده بود. کلا" حضور ما در بیمارستان سورنا یک ساعت بود؛ حضرات آمبولانس رفته بودند.

چرا؟ گناه من چه بود؟ من که تنها پسر خانواده هستم تمام کارهای پدرم و مادرم را انجام می دهم باید این برخورد را بکنند. باور کنید برای خودم نمی گویم ولی اگر جانبازی با همسر یا دختر یا تنها گیر این دو نفر بیفتند سالم می مانند؟!

خواهش می کنم به خاطر آبروی جانبازان این موضوع را پیگیری کنید.

کد خبرنگار: 19
اینستاگرام
کشور من همان جاییست که بعد از مردن هر کسی می گویند

خوش بحالش راحت شد ......

تفو بر تو ای روزگار تفو.... که عنتران مواجب خوار زیر دست را کار بجایی رسیده است

که ولی نعمتان حافظ ناموسشان را محترم نمی شمارند .
شمایان بوزینه صفت نان شبتان را مدیون دلاوری همین مردانید . تف بر بی غیرتیان . تف.
کشوری که نمایندگان مجلسش با تصویب قوانین قرون وسطایی تصویب کنند،هر سازمانی جانباز را به جبهه فرستاده، خودش مسئول درمان آن جانباز است نه بنیاد شهید،یعنی کشور کلا دشمن جانبازان هستند،گول ظاهر و شعارها را نخورید،من جانباز پنجاه درصد عملیات آزادی خرمشهر هستم،مجلس قرون وسطایی تصویب کرده حق نزدیک شدن به مراکز درمانی غیر از دولتی و نظامی را نداری.فقط استثناء چند جانباز نابینا و هفتاد درصد را برای تبلیغات و سوءاستفاده تبلیغاتی برای روز جانباز و دیدار آقا و غیره دارند،همان برای حفظ حکومتشان بر بنیاد شهید کافی است
شناخت مقام جانباز درک ویژه میخاد عزیز من که در همه نیست
وقتی من که جانباز 15 درصد اعصاب و روان و شیمیایی هستم که چندین ترکش در دست و پا دارم ودر چندین عملیات مهم از جمله ازاد سازی مهران و ....شرکت کردم به بنیاد شهید مراجعه میکنم جوری با من برخورد میکنن که ادم میخواد از شرم بمیره ...حالا از یه راننده امبولانس بیچاره که روزی 10 هزار تومن هم درامدش نیست چه انتظار ....این اب از سرچشمه الوده است
پسر عرزیز جانباز راست میگوید من برای چندمین بار گردنم را عمل کرده بودم واول که امبولانس نمیدادند با دستور دکتر عباس پور امدند وچه امدنی نه کمک کردند سوار شوم همان اول به راننده گفتم دست انداز ها را ارام برود کو گوش شنوا انگار لج کرده بود انقدر بد رفت که از درد شدید دچارافت شدیدفشار شدم واز حال رفتم همسرم به کمک راننده گفت از اینهمه سرم میتوانم برای شوهر م یک لیترش را تزریق کنم چون همیشه قند خونش پایین است اجازه ندادند گفتند این سرمها را باید تحویل بدهیم گفت میخریم نگذاشتند باور کنید در طول راه فقط درد شدید کشیدم نه مروتی نه انسانیتی این امبولانس کوثر مسئولش کیست چرا ما اینقدر بی ارزش شده ایم من خودم از کادر پزشکی هستم ما با امبولانس بیمار میبردیم وهمه چی در امبولانس بود الان فقط یک برانکارد ویک پتو دارد وبیشتر شبیه نعشکش است تا امبولانس
سلام جانبازمحترم درجامعه ایران مسولین بنیاد وقتی ۳۰ساله به وضع وامورات جانبازان موجی وروانی رسیدهگی نمیکنند واحترامی ندارند ازراننده وغیره بیشترازاین انتظارنیست باید پی گیراینگونه بی احترامی هاوباشیم تاشایدزنگ خطری برای خودیهاباشد
آخه موضوع که فقط شناخت مقام و ارزش جانباز نیست که .... بلکه مهمتر از آن داشتن انسانیت است . انسانیت نباشد که درک و فهمم در نایاب میشه ؟
این دم رفتن ببین چه مطلبی رو دیدم . دلم خون شد . آخرش چی ؟ بعد این همه اهانت برادر جانباز رو پزشکان دیدند یا نه ؟ من بمیرم برای آن بغض تنهایی تو .چه خبره تو این مملکت ؟ خدایا بدادمان برس ...
سلام
هر چه می توانید از بزرگ و کوچک این مردم به ایثارگران توهین کنید. ما هم خدایی داریم.
چشم وزیر بهداشت روشن. ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جناب خوانساری من با بغض گریه دارم تایپ میکنم برخی روبه صفتان منتظرند بخاطر دفاع از خاک میهن همه مارو دادگاهی کنند این حرکات از بی کفایتی دست اندرکاران و مسولین مربوطه هست 16 سالم بوده رفتم جنگ حال 52 سالمه گواهی جبهه ام نشان یکی از مسولین نهادی تو شهرمون نشان دادم در جوابم گفت 59 ماه جبهه ات ببر نانوایی 2 تا نان به ات نمی دن همه شان دارن زخم به روی زخمهای مانده از دوران جنگ میزنند فقط خدا بزرگه وسلام
من خودم جانبازم از ناحیه بازویه دست چپ تیر خورده ام 4 /9/95 بعلت اعتراز رفتم کمیسیون پزشکی شدم بعد 10 روز نتیجه کتبی نوشتند ناحیه مجروحیت شما (ران راست و چپ) درحالی که من اصلا از این ناحیه مجروحیتی ندارم ببینید خود دکترین بنیاد چقدر بی توجهند ک حتی مجروحیت جانباز را درست تشخیص نمی دهند در نتیجه نوشتند درصدی نسبت به ضایعه شما تعلق نمی گیرد
خب شما قضاوت کنید مجروحیت من بازوی دست چپم بود نه ران راست و چپ
بخدا اگه این دونفر که بی احترامی به جانباز نخاهی کردن گیر من بیایند دیگر جایی برای ماندن در این کشور شهید پرور نداشته باشند وبعد اگه مسئو لین احترام به این عزیزان بذارن مطمعا باشیم اینها بیجا میکنند کوچکترین بی احترامی به این شهیدان زنده بکنند . بخدا اگه این افراد را در زمان جنگ لمس وبرخوردمیکردید بجای تحویل گرفتن زیارتشان میکرید .اینها ودوستان شهیدشان بخدا امامند تا هستند بروید زیارت کنید روزی برسد که حسرت بخورید که کاش لحظه ای همنشین این جانبازان وشهیدان میبودیم بخدا اگه هرچقدر احترام به این عزیزان بذاریم لحظه ای از رشادتشان را نمی توانیم جبران کنیم واگه تمام قلمها وکاغذها ودستان نویسندها بسیج شوند وخوبیهای این عزیزان بسیجی وشهیدان وجانبازان رانمیتوانند بنویسند.اینها بهشتیند مابه فکر خودمان باشیم تا اینها شفیع مادراخرت باشند
منم اول مثل شما فکر می کردم ولی بعد که خوب به قضیه نگاه کردم دیدم باید اینجور قضایا را از همه طرف بررسی کرد . عوامل زیادی در بوجود آمدن این رفتارها دخیل است .
باسلام مقصراصلی عده ای ازخوددوستان جانبازمان هستندکه وقتی حضوررهبری میرسندبجای گفتن مشکلات فقط به این جمله پسنده می کنندکه آقاجان فقط تنهاآرزوی مادیداررخ شمابوده بله ماهم دوست داریم آقاراملاقات کنیم که البته این افرادانتخاب شده ازطرف بنیادهستندوهرجانبازی رابه دیداررهبری نمی برنندولی افسوس که همین عده هم که هرساله به دیدارآقامیرونندازخدمات بنیادتعریف وتمجیدمی کنندبنده باحضور14ماه درخط مقدم بی سیم چی دسته پیاده ودوباره مجروح شدن وبارسوم درعملیات شناسایی منطقه مهران سال 62مجروح واسیرشدم با87ماه اسارت ودرحال حاضر55درصدجانبازی یکبارهم درحدیک کارمندبنیادهم سراغ بنده رانگرفته چرانمیدانم ولی تعدادی هرساله روزجانبازحضوررهبری میروننداشکال نداردحداقل کمی ازمشکلات دیگرهم سنگرانشان به آقااطلاع بدهندازماست که برماست مادرزندانهای عراق همیشه ازافرادی خودی که جاسوس بودنتدضربه میخوردیم حالاشکل این قضیه تغییرکرده توسط عده ای که خودشان به مال ومنال وپست ومقام وهرامتیازی بودرسیده اندودم ازاینکه زشت هست مگرمابرای مادیات رفتیم به جنگ یکی ازدوستان آزاده بنده که مدرسه غیرانتفاعی ووووووودارددرچندتاشرکت خودکفایی آزادگان مدیرعامل یاعضوء هییت مدیرهست دم ازاینکه زشت هست برادرمابرای رضای خداوامام امت رفتیم واقعادیگه ازمعرفی کردن خودم بعنوان یک آزاده وجانبازخجالت میکشم شرم میشودجالب هست ازطرف ددستان وفامیل هزارگوشه وکنایه هم مشنوم واقعا52متراپارتمان درجنوب تهران طبقه 4بدون آسانسورویک ماشین آردی زیادهست که من دارم آنهم باوام بنیادووام کارنتدی بانک بهرحال برای خودم متاسف هستم که چرابایددراذهان مردم کشورم فردی مرفه وبدون مشکل باشم درصورتیکه مشکل خریدیککآمارتمان باآسانسوروچندمتربزرگتربخاطربزرگ شدن فرزندانم دارم
با سلام و عرض ادب.من فرزند شهید هستم و از ماموریت آموزشی تمام وقت استفاده میکنم.از یکماه پیش پرداخت حق مهدکودک به من قطع شده است.آیا قانونی است؟
یک یاحسین دیگر...
سلام،وقتی چیزی نمایشی و تصویر غیر واقعی و دور از اصل باشد این اتفاقها روزمره و عادی است.
من خودم 9 سال راننده امبولانس کوثر بودم یک دفعه شدیدا از جانباز کتک خودم دنده قفسه سینه شکت مچ پام شکست انقدر استرس کشیدم نصف صورتم عق میکنه ونصف دیگر خشکه ماهیچه شکمم پیچ خورد که عمل کردم مچ دستم بریده شد که نزدیک بود شاه رگم پاره بشودو انقدر مدیران و مسولان امبولانس منو اذیت کردن تا به اجبار استعفا دادم خدا ازشون نگذره
متاسفم واقعا متاسفم
ببخشید اینو میگم ولی راننده های آمبولانسی ک این کار رو کردن از حیوان هم پست ترند
خدایا مگه کسایی ک تو آمبولانس کار میکنند بد هستند ولی من اونا رو مثل یه فرشته سفید پوش نجات تصور میکنم ‌، خدایا هرکی جون انسان ها رو نجات داده بهش کمک کن
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi