متن دلنوشته ارسالی دختر شهید احمدی خطاب به دختر دوساله شهیدآتش نشان بدین شرح است:
بنام خدایی که صبر را به ما هدیه کرد
دیروز دوباره خبری تلخ ایران را در بُهت فرو برد .
ساختمان پلاسکو پس از چند ساعت آش سوزی فرو ریخت و در زیر آوارهای آن عده ای جوان غیور آتش نشان مدفون شدند .فاجعه بسیار غمناک بود .
شنیدم در این میان دخترک دو ساله ای بهانه بابا می گیرد. این نوشته ها برای اوست .
نازنینم ؛ این ابتدای راه است کمتر ناله بزن .
این اشک ها تا آخر عمر با تو هستند .
امروز چشمان زیادی بجای تو و برای تو اشک میریزند .
حیف که هنوز دنیای مجازی را نمیشناسی و الا می دیدی چطور پر است از تراژدی غمناک پرواز ققنوس گونه پدرت و همکاران شریفش .
هر کس به طریقی ابراز هم دردی میکند و میخواهد حق آنها را از مسئولین بگیرد .
پدرت را قهرمان ملی میدانند و او را مدافع مردم میخوانند و فریاد میزنند که چرا او را شهید نمیخوانند .
تو باور نکن هم درد من ؛
من نیز وقتی به سن تو بودم پدرم قهرمان ملی بود .
میگویند روز تشییع پیکرش نظامیان مارش عزا میزدند و تا چشم کار میکرد مردم آمده بودند و خواهرانه و برادرانه عزاداری میکردند .
من که یادم نیست اما میگویند قیامتی بر پا بود برای قهرمان ملی و شهید وطن این نه قصه من و پدرم که هشت سال جنگ قصه پر غصه خیابانهای ایران بود .
اما نمیدانم چه شد که مدتی بعد خار چشم این مردم شدیم .
نمیدانی چه دردناک است شنیدن توهین و اهانت به عزیزترین زندگیت که جانش را برای همین مردم از دست داده .
اشک هایت نگهدار .
این مردم چند روز که بگذرد قهرمان ملی را فراموش میکنند و نه صدای ناله تو که فقط صدای بوق مسئولین از سهمیه های نداشته ات را میشنوند.
آن روز است که طعنه هایشان خون به چشمانت می آورد .
اشک هایت را نگهدار !
به آنها نیاز خواهی داشت ...
آرزو - اول بهمن نود و پنج
|