شناسه خبر : 51843
یکشنبه 17 بهمن 1395 , 15:00
اشتراک گذاری در :
عکس روز

برگزاری اولین یادواره جانبازان شیمیایی در اهواز

گسترده ترین و فجیع ترین نوع کاربرد عوامل شیمیایی ثبت شده پس از جنگ جهانی اول علیه بشریت در دهه 80 میلادی بوسیله رژیم عراق بوده است.

فاش نیوز - گسترده ترین و فجیع ترین نوع کاربرد عوامل شیمیایی ثبت شده پس از جنگ جهانی اول علیه بشریت در دهه 80 میلادی بوسیله رژیم عراق بوده است. البته شرکتهای آلمانی بزرگترین صادر کننده جنگ افزارهای شیمیایی به عراق بودند. این حملات شیمیایی منجر به مصدوم شدن بیش از 100 هزار نفر در ایران گردیده است.

به گزارش خبرنگار فاش نیوز، حوزه 6 بسیج خواهران با همکاری سازمان بسیج شهرداری "سپاه حضرت ولیعصر(عج)" برای اولین بار یادواره شهدای شیمیایی را در روز پنج شنبه چهردهم بهمن ماه در تالار فردوسی اهواز برگزار کرد.

در این مراسم بعد از تلاوت آیاتی از قرآن کریم، سرهنگ حبیبی فرماندهی محترم ناحیه مقاومت امام حسین (ع) طی سخنانی به جمع حاضر خیر مقدم گفت و بعد از آن سردار "خادم سیدالشهداء" نیز با بیاناتی پرشور درباره عوارض گریبانگیر جانبازان شیمیایی و نحوه استفاده گسترده عراق از عوامل شیمیایی در جنگ تحمیلی علیه رزمندگان سخنرانی کرد. این مراسم با اجرای گروه نمایش و مداحی حاج احمد خلفی و بازدید از نمایشگاه ادامه یافت، ضمن آنکه از خانواده شهدا و جانبازان شیمیایی معزز نیز تقدیر به عمل آمد.

در حاشیه این برنامه معنوی، با تنی چند از مدعوین گقت وگویی کوتاه انجام دادیم.:

"خواهر مولوی "دبیر این یادواره درباره هدف از برپایی این یادواره گفت: به لطف خدا این یادواره برای اولین بار در سطح کلان شهر اهواز برگزار شده است و هدفمان این بوده که نام و یاد شهدای شیمیایی و جانبازان شهید شیمیایی را در اذهان نسل بعدِ جنگ، زنده نگه داریم و مهمتر آنکه مفهوم شیمیایی شدن را برای آنها تبیین و تشریح کنیم. امیدوار هستیم در این یادواره ذره ای از دردها و رنج های یک جانباز شیمیایی را به نمایش گذاشته باشیم.

خواهر شهید شیمیایی "غلامرضا حاجی پور" بیسیم چی شهید "اسماعیل فرجوانی" درباره نحوه شهادت برادرش گفت: برادرم چندین بار در عملیاتها شیمیایی شد، اما بعد از مداوای سطحی و بدون هیچ استراحتی دوباره با عشق و علاقه فراوان به جبهه برمی گشت و عاقبت در جزیره مجنون شهید شد. دایی ام هخم "مهدی احسانیان" فرمانده طرح و عملیات سپاه بود که در عملیات والفجر هشت به شهادت رسید. مادربزرگم نیز که مادر شهید بود در جمعه سیاه مکه به شهادت رسید.

مادر شهید "سعید جهانی" درباره نحوه شهادت فرزندش گفت: پسرم از 13-14 سالگی به جبهه رفت و در عملیاتهای متعددی شرکت کرد. در چندین عملیات شیمیایی شد و در نهایت به خاطر عوارض شدید شیمیایی حدود یازده سال است که به نزد پروردگار پرکشیده است.

خواهر شهیدان "سید عبدالله و سیدحمدالله عزیزی سوق" نیز درباره حدیث پرواز عاشقانه و همزمان دو پرنده سبکبال از زمره سادات و فرزندان فاطمه سلام الله علیها گفت: هر دو در کربلای 5 شیمیایی شدند و با هم در این عملیات به شهادت رسیدند. حمدالله کلاس سوم راهنمایی بود که با شروع جنگ به جبهه اعزام شد، این درحال بود که سید عبدالله بزرگتر بود. او در شرکت گاز کار می کرد و متاهل بود.


 

کد خبرنگار: 17
اینستاگرام
سلام . با تشکر . لطفا اصلاح بفرمایید : یادواره شهدای شیمیایی

ای سرفه ات ردیف غزل های سوخته
جا مانده ای میان دکل های سوخته
در روزهای خردلی سرفه ات چقدر
گل می کنند در تو دمل های سوخته
بیهوشی از عفونت این کهنه زخم ها
افتاده ای به دست اجل های سوخته
دارم میان کوچه تو را جار می زنم
ای یادگار کهنه مثل های سوخته
داری به اوج می روی و پیش پای تو
افتاده اند ماه و زحل های سوخته
با این ردیف و قافیه بهتر نمی شوی
ای سرفه ات ردیف غزل های سوخته
سلام گزارش خوبی است عکسها متن،خبر نگار را تشویق کنید

بیست و نهمین گردهمایی بزرگ رزمندگان دلاور گردان همیشه پیروز کربلا با پیام گرامیداشت شهدای گرانقدر ماموریت های عملیات رمضان، پدافند شرهانی، عملیات محرم، پدافند طلائیه،عملیات والفجر مقدماتی به لطف و عنایت خاصه خداوند رحمان برگزار می شود .
زمان : ۲۹ بهمن ماه ۱۳۹۵
ساعت گردهمایی : ساعت ۱۶
مکان :در مسجد صاحب الزمان (عج)
آدرس: چهارشیر ، کوی ۱۷ شهریور (صد دستگاه)
از شما برادر رزمنده گرامی دعوت مینمائیم تا در این محفل معطر به عطر دل انگیز همرزمان شهیدمان حضور یافته و قدم بر دیدگانمان بگذارید .
بسم الله الرحمن الرحیم
کنارش نشستم،دستانش سرد داشت می لرزید رنگش پریده بود میتوانستی نگرانی
را از چشمانش بخوانی نمیدانستم باید چه کاری بکنم؟صدایش کردم
+مریم؟
جواب نمیداد نگران بودم چه کار میتوانستم بکنم؟ دوباره صدایش
کردم...جوابی شنیده نمیشد..همین طوری می لرزید،نتوانستم خودم را کنترل
کنم.توی بیمارستان داد زدم
+مریم؟مریم؟با تواما!چیشده ابجی؟
یک لحظه به خودش اومد
هر دو مات و مبهوت به هم نگاه میکردیم... زد زیره گریه. از جام بلند
شدم،اومدم رو به روش ،دستاشو گرفتم.
+گریه نکن. بگو چی شده؟
عصبی شده بودم.بالاخره آروم شد.بهش گفتم توضیح بده
_من...
پرستار از اتاق روبه رویی بیرون اومد. مریم بلند شد
_چیشد؟چیشد؟خواهش می کنم بگید بهم. پرستار گفت: متاسفانه.. پدرتونو از دست
دادین.اشک آروم از روی گونه مریم پایین اومد.پدر مریم جانباز شمیایی بود.
از اون موقع لبخند مریم هیچ وقت دیده نشد
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi