سه شنبه 26 بهمن 1395 , 11:14
جانبازان اعصاب و خانواده هایشان مشاوره لازم اند!
جانباز شیمیایی 1- جانبازان اعصاب و روان دچار افسردگی و اضطراب مداوم هستند و بی خوابی و ترس مداوم دارند و در خواب هم کابوس می بینند و در اثر این موارد حتی دچار جنون و تشنج می گردند و یا رفتارهای تهاجمی و تندخویی و پرخاشگری (ضرب و شتم خانواده و اطرافیان) در پیش می گیرند که بلافاصله باید بستری شوند و تحت درمان قرار گیرند.
نمیدانم چرا بنیاد در قبال این عزیزان احساس مسئولیت نمی کند؟ باور کنید خانواده این عزیزان گناهی نکرده اند! یک لحظه خودشان را جای این عزیزان بگذارند. ما در قرن 21 زندگی می کنیم. بودجه برای جانباز ندارید؟ تا دلت بخواهد پزشک و بیمارستان دارید، چرا کوتاهی می کنید؟
آقایان معاونت درمان بنیاد! جانباز اعصاب و روان باید تحت نظر و بستری باشد و خانواده اش هم هر ماه مشاوره بگیرد. من جانبازان زیادی را می شناسم که با این وضعیت به حال خود رها شده اند. شما درس روانشناسی و روانپزشکی خوانده اید. اینها را بیمار فرض کنید نه جانباز!!
27 سال از جنگ میگذرد. یعنی آقایان معاونت درمان دروس پزشکیان یادشان رفته ویا اطلاعاتشان به روز نیست یا نشسته اند وفقط برای جانبازان دعا می کنند!! ببینید در خارج چگونه این بیماران را درمان می کنند و اصلا نمی گذارند به این مرحله پرخاشگری و ضرب و شتم خانواده برسند چون آنها پیشگیری می کنند و شما اصلا" به پیشگیری اعتقاد ندارید؟
باور کنید خجالت دارد. این ماجراها را هر روز می شنویم. چرا باید جانباز 70 درصدی با خانواده اش همین کار را بکند و وقتی من برایش توضیح میدهم قبول میکند وحالا با درمان مستمر هر روز بنده را دعا می کند یا فرزند جانبازی به دلیل رفتار پدرش افسردگی شدید داشت. با راهنمایی من هم خودش وهم پدرش تحت درمانند وپسر حالا در بهترین دانشگاه درس میخواند (قبلا اصلا درس نمی خواند) و پدر هم باورش نمیشد که از اثرات ptsd وحالا خیلی بهتر شده. لااقل خانواده را به باد کتک نمی گیرد. ببینید چقدر از دنیا عقبیم و فقط لاف می زنیم و درحق قهرمانان جنگمان کوتاهی می کنیم.
در صورتي که در قوانين يا کمسيون پزشکي اصلا به اوضاع خانواده جانباز اهميت نميدهند و کاري ندارند که زن و فرزندان اين جانباز چگونه زندگي را ميگذراند . ايا چيزي به اسم امنيت و ارامش در اين خانوادهها معني ميدهد ؟
بنظر بنده بايد تدبيري بشود تا يکايک خانواده جانبازان اعصاب و روان ويزيت شوند و در نحوه درصد دهي بنياد تاثير گذار شود . باور کنيد من نميتوانم چگونه اين موضوع را بيان کنم . خانواده هاي جانبازان اعصاب و روان اصلا زندگي نمي کنند فقط نفس ميکشند و فقط بخاطر حفظ ابرويشان تمام شکنجه هاي شبانه روز را تحمل ميکنند .
از عزيزاني که دست به قلم هستند خواهش مي کنم در مورد وضع اين خانواده ها بيشتر بنويسند .....
ممنون فاش نيوز
بنده فرزند جانباز ۵۵ درصد اعصاب و روان هستم ۳ برادر و یک خواهر دارم و به جرات میگویم که علاوه بر پدرم تمام خانواده بیماران عصبی هستیم. شکسته شدن تلویزیون و اسباب و وسایل خانه بر سر و بدن همه ی ما یک مساله کاملا معمولی است. ۳ برادر بزرگتر من ازدواج کرده اند و من هم قصد دارم مستقل زندگی کنم ولی امنیت جانی مادر و خواهر و خود پدرم بدون حضور من هرگز تامین نخواهد شد. خواهر ۱۸ ساله ی من به انواع بیماریهای روحی و جسمی دچار شده است. مادرم بسیار حال وخیمی دارد و حتی فکر نمیکنم بتواند هرگز به حالت عادی برگردد. خود پدرم هم روز به روز خشن تر بدبین تر عصبی تر نامتعادل و خطرناکتر میشود. چاقو کشیدن روی مادر و خواهرم برایش عادی شده. هرچه سعی برای قانع کردنش برای مراجعه به بیمارستان و دکتر روانپزشک میکنم فایده ندارد و منجر به دعوا و تشنج و توهین کتک خوردن خودم و درادامه مادرو خواهرم میشود. من پدرم را دوست دارم و میدانم خودش هم در حال تحملرنج است. بنیاد حمایت نمیکند حمایت مالی برای درمان میکند البته اما حمایت مالی وقتی خود جانباز حاضر نیست با روانپزشک ملاقات کند فایده ندارد.میگویند اگر خودش رضایت به تحت درمان روانپزشکی قرار گرفتن ندهد کاری از دست کسی بر نمیاید. راهنمایی بفرمایین لطفا
وای بر شما اگر حقانیت خون سیاوشان دامان رازهای شبهای تار شما را بگیرد .
وای بر شما سخنوران تریبون دوست , اگر بناحق سهرابیان به زخم فرزند زال فسانه بمیرند .
وای بر شما اگر بیرق افراشته سه رنگ ایران زمین فرمان دهد . خشم طلاییه داران کاوه صفت شمشیر انتقام از نیام در کشند .
وای بر شما اگر نگاه کین بر تخت جنت نشینان کیخسرو منش باشد .
زاری کنید به روزی که حرمت کمان آرشیان مرزدار دلاور به خصم کین شکسته شود .
بر حذر باشید از شیون شیرینی که در فراق فرهادش غرور خاک را جریحه دار کند , بر حذر باشید که تاوانش سخت است و دشوار .
خون دلها خورند اختران , از برای بغض زهر آگین دماوند و روایان مدافع سرزمین پدری .
چه شبها لیلیان مهتاب , خواب ز دیده گرفتند تا مجنونان دشتهای جنون جنوب بر گردند .
چه نیازها و رازها کردند تا فرشته گانشان در آسمان غربت تف دیده جاوید الاثر نشوند .
رازهای سر داران جنگل در دل آبهای همیشه خزر بمانند دلاوران کربلای چهار در خروش کارون , قلب شبهای جمعه را شکست .
ارس گواه چشمهای بی گناه زرتشت را ناچیز تر از رشادت شهادت زنده داران نام ایران میداند .
هنوز هم برج و باروهای کین با بغضهای بابکیان و بو مسلم مان فرو میریزد
هنوز هم شهادت زنده است ,زیرا جانباز زنده تاریخ است . یا علی مدد
.
عضو فراکسیون ایثارگران مجلس شورای اسلامی در پاسخ به سوال خبرنگار ما مبنی بر اینکه وزارت بهداشت اعلام کرده بود که هر ایرانی فاقد دفترچه درمانی زیر پوشش طرح بیمه همگانی سلامت خواهد بود، یادآور شد: بیمه ایثارگران با سایر اقشار تفاوت دارد و طبق قانون و توافق انجام شده وزارت دفاع وظیفه دارد که نسبت به صدور دفترچه رزمندگان معسر اقدام کند.
حسینی با انتقاد از تاخیر هشت ماه وزارت دفاع در صدور دفترچه درمانی به رزمندگان معسر تصریح کرد:متاسفانه تا به امروز علی رغم گذشت هشت ماه از سال، وزارت دفاع نسبت به صدور دفترچه درمانی اقدامی به عمل نیاورده و به نوعی هم تخلف کرده است.
پس کجاست این دفترچه بیمه درمانی مارزمندگان تابتوانیم درد خود را مداوا کنیم؟؟؟ چرا مسئولین با گذشت 28سال از پایان جنگ ایران و عراق هنوز که هنوزه در پله اول مشکلات درجا می زنیم؟؟؟رزمنده دردمندوداوطلب27ماه جنگ مشکانی حتی بدون دفترچه بیمه درمانی ازطرف دولت ومسولین
این دلنوشته ها بساط خنده بنیادشهید است. تا وقتی مسئولان پشت میز بنشینند، آنطرف میزشان را نمی بینند.
یکی می نویسد
تاریخ مصرفمان گذشته
دیگری. خرشان از پل گذشته
دیگری از وضعیت بد ایثارگران می نویسد
و............
ام کسی پیدا نشد برای خدا کاری بکند.
رضای خدا فقط زمان جنگ معنا داشت.
خداوندا بخود پناه می بریم.
مسئولین کمی تآمل...
علاوه و شاید مهم تر از پیشنهاد شما عزیز ... ایثارگران بیشتر به حق اصلی خود که حقوق ابتدا به ساکن شرکت در دفاع مقدس است را نیاز دارند .
پول بیشتر مشکلات انسانها را حل کرده و خواهد کرد . اگر دولتهای بعد از جنگ انصافا و وجدانا به ایثارگران بلحاظ مالی و پزشکی و فرهنگی رسیدگی میکردنند در حال حاضر این عزیزان جان برکف
اینگونه دست به عصا و سرخ گونه بوسیله سیلی خود و ناحق نبودند ...
متاسفانه هرکه بر سر کار آمد ریشه و فوندانسیون انقلاب که همانا ایثار گران بودند را عمدا کنار گذاشته و به امورات جناح و آقازاده و اقوام خویش پرداختند . اگر اینچنین نبود که باز هم بالای شهر و پایین شهر و پولدار و بی پول در جامعه وجود نداشت . اگر واقعا می خواستند عدالت علی گونه را اجرا کنند پس چرا آب معدنی در پایین شهر پانصد تومان است در بالا شهر شصت هزار تومان .
در پایین شهر پیکان و پراید است در بالا شهر لکسوس و پورشه و مازارتی ...
ناجی کشور در مقابل تهاجم صدام و استکبار جهانی فقط ایثار گران بودند و بس . ولا غیر .
پس چرا ناجیان کشور در پی پولی و نداری روز خود را بسختی شب میکنند و شرمنده عهد وعیالند . ولی بالاشهر سویبچ پارتی و استخر پارتی و شامپاین پارتی و ولنتاین هپی یو دارند .
مگر غیر از این است که جیبشان پر پول است و هر کاری که می توانند در کشور انجام میدهند و هیچ کس هم جلو دارشان نیست .
چرا در دهه شصت چنین جرأتی نداشتند ... سوال اینجاست چرا از سال پنجاه و هفت تا شصت و هفت چنین جرأتی نداشتند ... اصلا چه شد که یکدفعه ایرانی سه قطبی شد ...
پولداران ....میانداران .... نداران ...
گور خوابان قطب جدیدی است که لطف رانت آقازاده ها به تازگی ظهور کرده است .
فحشا ... اختلاس ... کلاه برداری ... ربا خواری بانکها ... سرقت ... در کشور بیداد میکند ...
چرا ؟؟ ؟ مقصر پول است ؟ نبود پول است ؟ طبقه بیچارگان هستند ؟ کارتن خوابها هستند ؟
نه !!! نبود مدیریت یکدست در همه زمینه هاست . اگر انتقاد کنی... مجرمی , ملحدی , کافری , اگر نکنی گلابی , نفهم , عوام , یک لا قبای صفه نشینی ....
اگر مشکلات مالی ایثارگران حل شود قطعا اعصابها سر جایش می آید ویا اطبا سر جایش می آورند و اطمینان داشته باش پول به جیب قحطی زده ایثار برسد فرهنگ را هم صادر میکنیم .
عزت زیاد ...
نوشتم که دولتها می بایست حق و حقوق شرکت در دفاع مقدس رو پرداخت می کردند ولی نکردند .