29 اسفند 1402 / ۰۹ رمضان ۱۴۴۵
شناسه خبر : 52152
شنبه 07 اسفند 1395 , 09:37
شنبه 07 اسفند 1395 , 09:37
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
نگاهی به معایب و محاسن تک فرزندی و چند فرزندی
سعیده نام آور
بهارِ دوستی، خانه ای درخورد دیجیتالیسم
سید مهدی حسینی
نکاتی پیرامون قبل و بعد از انتخابات
امانالله دهقان فرد
بازگشت قدرت به صحن منَشاء تحولات بزرگ
سیدمحمدرضا میرشمسی
منافع ملی، بزرگی و مجازی سازی
سید مهدی حسینی
همراهی با مردم یا همکاری با دشمن؟!
حسین شریعتمداری
تاوانی که شیعیان عربستان برای اعتقادات خود می پردازند
مطالعات خلیج فارس
سخنی برای بعد از این
سید محمدرضا میرشمسی
ادبیات ایثار و شهادت
عیدانه ای برای مجاهدان بی مثال وطن
شهیدگمنام
مثل شهدا
مجتبی رحماندوست
قهرمان را باید مثل یک قهرمان تشییع کرد!
زهرا خراسانی
گزارش و گفت و گو
سالگرد شهادت «باباعطا» در خیبر
شهید سیدعطاءالله میرمحمدی، بیست و دوم بهمنماه ۱۳۳۲ش در تهران چشم به جهان هستی گشود.
او که در خانوادهای مذهبی زندگی را آغاز نموده بود، تحصیلات خود را در جنوبیترین منطقه تهران شروع کرد و تا سال سوم متوسطه را در رشته ریاضی فیزیک تحصیل نمود و بعد از انجام خدمت سربازی با تشکیل خانواده زندگی را ادامه داد.
در سال ۱۳۵۵ش هنگام بهدنیا آمدن اولین فرزندش، همسرش را از دست داد. سید، همان زمان در قم بهعلت فعالیتهای سیاسی دستگیر شد و پس از مدتی آزاد شد و در سال ۱۳۵۸ش مجدداً ازدواج کرد.
شهید بزرگوار در همان سال به خیل جانبرکفان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و در سال ۱۳۶۰ش فعالیتهای خود را در مسجد جامع در قالب بسیج آغاز کرد و در بین بسیجیان از محبوبیت خاصی برخوردار شد.
اثرگذاری سید، زبانزد خاص و عام بود. بعد از مدتی خدمت در سپاه، حرکت خود را به مسلخ عشق یعنی صحنههای نبرد حق علیه باطل آغاز نمود و با بچههای بسیجی مسجد طی اعزامهای مختلف، در مناطق جنگی حضور پیدا کرد تا اینکه در عملیات خیبر در منطقه عمومی جزایر مجنون در لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) در واحد ادوات، کنار همرزمان مسجدی خود در تاریخ هفتم اسفندماه سال ۱۳۶۲ هجری شمسی از ناحیه سر و صورت مورد اصابت ترکش قرار گرفت و در سن سی سالگی به فیض عظمای شهادت نائل آمد.
از شهید سیدعطاءالله میرمحمدی دو یادگار بهجا مانده که زینبوار یاد پدر را زنده نگهداشتهاند./ راسخون
00
پاسخ
آخ فاش نیوز تشکر . چقدر خوشحال شدم . کاشکی یکی بجای من بره به زیارت مزار بابا عطا . امروز به یاد بابا عطا بودم . چند روز پیش ازش کمک خواستم . به نیت شفاعتشان هر شب یه دور تسبیح صلوات می فرستم .
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
مثل گندم درویمان کردند
علی کرمی
روایتی از فوتبال پیرمردها مقابل دشمن بعثی
محمدعلی نوریان
روزی که فرمانده ارتش به پای پدرش افتاد
خواهر شهید
وقتی سربازان بعثی به ایرانیها التماس کردند
کتاب خاکریزوخاطره
معرفی کتاب