چهارشنبه 25 اسفند 1395 , 08:57
مسئولین مرفه یا ساده زیست!
احمدرضا بهمنیار - ساده زیستی مسئولین آثار و دستاوردهای مفیدی دارد. مانند همدردی با محرومین و اقشار آسیب دیده جامعه و تلاش مضاعف برای کمک به آن ها، ترویج فرهنگ دینی ساده زیستی، و دوری از تجمل گرایی و دارا بودن روحیه شجاعت و آزادگی و مبارزه با زورگویان عالم. تجمل گرایی یکی از توصیههایی که آموزههای دینی، نسبت به مسئولین و کارگزاران نظام اسلامی دارد، ساده زیستی و عدم تجمل گرایی آنان است، و قطعا چنین توصیههایی، با برخورداری برخی مسئولین از حقوقهای نجومی منافات دارد.
مسئولی که پستی را اشغال نموده، و حقوقهای نجومی میگیرد، او در واقع به فکر خدمت به خلق و افراد جامعه نیست، بلکه پست و منصب را بهانهای قرار داده تا حساب بانکی خویش را پر نماید. اما این که چرا اسلام عزیز، روی ساده زیستی مسئولین عنایت دارد و آن را به عنوان یک ضرورت برمیشمرد، به دلیل آثار سازنده و مثبتی است، که به برخی از آنها اشاره میکنیم: آثار سادهزیستی مسئولین الف: همدردی با محرومان اگر مسئولان سبک زندگی ساده را برگزینند، درد و رنج محرومان و افراد کم درآمد جامعه را بهتر لمس خواهند کرد و همین امر سبب خواهد شد که در برطرف نمودن مشکلات آنان، تلاش مضاعف، و دغدغه جدی تری داشته باشند.
واقعا مسئولی که حقوق کلان، نامتعارف و به اصطلاح، نجومی دریافت می کند و طبیعتا به سمت زندگی مرفّه و تجملاتی و اشرافی گری پیش میرود، چه احساسی از زندگی افراد متوسط و فقیر جامعه خواهد داشت؟ به تعبیر سعدی: آن که در راحت و تنعم زیست او چه داند که حال گرسنه چیست؟ ای که بر مرکب تازنده سواری، هشدار که خر خارکش مسکین در آب و گل است بر همین اساس است که امیرالمومنین (صلوات الله علیه) میفرمایند: «و اگر می خواستم، می دانستم، چگونه عسل پالوده و مغز گندم، و بافته ابریشم را به کار برم.
لیکن هرگز هوای من بر من چیره نخواهد گردید، و حرص مرا به گزیدن خوراکها نخواهد کشید. چه بود که در حجاز یا یمامه کسی حسرت گرده نانی برد، یا هرگز شکمی سیر نخورد، و من سیر بخوابم و پیرامونم شکمهایی باشد از گرسنگی به پشت دوخته، و جگرهایی سوخته... آیا بدین بسنده کنم که مرا امیرمومنان گویند، و در ناخوشایندهای روزگار شریک آنان نباشم؟ یا در سختی زندگی نمونه ای برایشان نشوم؟. ب: ترویج فرهنگ دینی وقتی کسی به مسئولیتی میرسد، به عنوان یک الگو دیده میشود. حال به هر مقدار این مسئولیت سنگین تر باشد، الگو پذیری مردم نیز از او بیشتر خواهد بود، و ناخودآگاه نحوه رفتار و زندگی این مسئول در زندگی افراد جامعه اثر گذار خواهد بود.
خصوصاً اگر شخص مسئول، منتسب به دین باشد، رفتار وی در نگاه مردم، رنگ دینی نیز به خود میگیرد. بر همین اساس، ساده زیستی مسئولین، موجب میشود که فرهنگ معنویت در بین مردم گسترش یابد و مردم گرفتار چشم و همچشمی، حرص و طمع نگردند و اشرافی گری بهعنوان یک ضد ارزش، رنگ و لعاب دینی به خود نگیرد. ج: دارا بودن روحیه انقلابی کسی که خود را به سادهزیستی عادت داده و دل از تعلقات دنیا کنده، آمادگی کامل برای دفاع از حق در مقابل زورگویان را دارد. چنین کسی با شجاعت و حریت بیشتری در مقابل باطلگرایان میایستد و به راحتی تسلیم نمیشود. «غلام همت آنم که زیر چرخ کبود ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است.
پیر جماران که خود مصداق بارز یک رهبر و مسئول ساده زیست بودند، در همین زمینه میفرمایند: اگر بخواهید بى خوف و هراس در مقابل باطل بایستید و از حق دفاع کنید و ابرقدرتان و سلاح هاى پیشرفته آنان و شیاطین و توطئه هاى آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از میدان به در نکند، خود را به ساده زیستن عادت دهید و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهیزید. مردان بزرگ که خدمت هاى بزرگ براى ملت هاى خود کرده اند اکثر ساده زیست و بى علاقه به زخارف دنیا بوده اند. آن ها که اسیر هواهاى پست نفسانى و حیوانى بوده و هستند براى حفظ یا رسیدن به آن، تن به هر ذلت و خوارى مى دهند؛ و در مقابل زور و قدرت هاى شیطانى خاضع، و نسبت به توده هاى ضعیف ستم کار و زورگو هستند. ولى وارستگان، به خلاف آنانند. چرا که با زندگانى اشرافى و مصرفى نمى توان ارزش هاى انسانى- اسلامى را حفظ کرد. نتیجه: یک مسئول، برای این که بتواند در ایفای رسالت مهم خویش، که خدمت به خلق است، موفق تر عمل کند و بتواند در کنار این امر حیاتی، الگوی خوبی برای افراد جامعه باشد و روحیه مقابله با زورگویان و مستکبران را داشته باشد، باید در زندگی خویش، ساده زیستی را پیشه گیرد و از اشرافی گری و رفاه زدگی به شدت دوری نماید.