شناسه خبر : 53095
دوشنبه 16 مرداد 1396 , 08:50
اشتراک گذاری در :
عکس روز

سقوط از اوج برای یک جانبازِ نماینده

حمید داودآبادی، رزمنده و نویسنده دفاع مقدس درباره سلفی اخیر برخی نمایندگان با موگرینی نوشت:
13 سال بیشتر نداشت که زمستان 1361 در عملیات والفجر مقدماتی در فکه، پایش مورد اصابت گلوله بعثیان قرار گرفت و مجروح شد. چون توان گام برداشتن نداشت، به اسارت درآمد.

یک سال بعد، همراه تعدادی از اسرای ایرانی همسن و سال خود، در اردوگاه رمادی جمع شده بودند، که "ناصره شارما" خبرنگار زن هندی از طرف شبکه تلویزیون فرانسه برای تهیه گزارش به اردوگاه آمد.


به محض ورود زن به آسایشگاه اسرا، همه حالت اعتراض به خود گرفتند. چهره معصوم نوجوانی که در گوشه ای میان اسرا نشسته بود، توجه خبرنگار بی حجاب را جلب کرد. جلو رفت تا با او مصاحبه کند.
نوجوان که حالا دیگر به خاطر عدم رسیدگی پزشکی، بعثی ها یک پایش را قطع کرده بودند، در مقابله با زن بی حجاب یک بیت شعر خواند:
ای زن به تو از فاطمه این گونه خطابست
ارزنده ترین زینت زن حفظ حجابست

و از خبرنگار بی حجاب خواست تا هنگام ورود به آسایشگاه اسرا، حجاب خود را حفظ کند تا با او مصاحبه کنند. و زن، شال خود را بر سر کشید و با آنها مصاحبه کرد.

سال 1364 در تبادل اسرای ایران و عراق، نوجوان اسیر یک پا قطع، آزاد شد و به خانه اش در شوشتر در استان خوزستان رفت.
همان سال بود که به واسطه شهید "علی کریم زاده" با او آشنا و دوست شدم. هر ماه به بهانه ای از منطقه به شوشتر می رفتم تا با او ملاقات داشته باشم. سرانجام یکی از روزها "عقد اخوت" با او بستم و قول گرفتم که در روز قیامت، اگر اذن ورود به بهشت به هر کداممان دادند، منتظر بمانیم تا دیگری بیاید.

دهه هفتاد نوجوان که حالا برای خودش مردی شده بود، به دیار فرنگ رفت و دکترایش را از لندن اخذ کرد و به میهن بازگشت.
از همان زمان گرایش سیاسی اش معلوم شد و به جناحی که بعدها اصلاح طلب عنوان گرفتند، جذب شد.

سرانجام در انتحابات مجلس در لیست اصلاح طلبان وارد شد و پس از چند دوره تلاش، به مجلس راه یافت.

روز یک شنبه 14 مرداد 1396 در مراسم تحلیف حسن روحانی هفتمین رئیس جمهوری اسلامی ایران، او هنگامی که "مادر تحریمها" "فدریکا موگرینی" را در مجلس مشاهده کرد، هوش از کف داد و همچون دیگر همخطی هایش، ذوقمرگ شد، گوشی از جیب بدرآورد و خندان و شادان، از آن مجسمه نکبت غرب، عکس گرفت و بر خود بالید!

با دیدن خنده های آن چنانی و التماسهایت به مادر تحریمها برای عکس گرفتن، حالم به هم خورد از 32 سال دوستی و محبت و رفاقت که این گونه پایان یافت! فقط خواهش میکنم دیگر آن فیلم دوران آزادگی و قرائت شعرت در برابر زن بی حجاب را به کسی نشان نده! حتی به خانواده ات!
روح آن شهید گمنام شاد که سالها قبل، در وصیتنامه اش، برای امروز خیلی ها نوشت: "خدا کند پُست و مقام، پَستمان نکند!"
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

اینستاگرام
خود فریبی در تمام اعضای جامعه حتی جانبازان هم حاکم شده . انقلاب کردن مهم نیست انقلابی ماندن مهم است شاید ویزای اروپا میخواهد.
گریه ام گرفت از اینهمه تجملات و مسابفه برایه ...........آنروزها مسابقه برایه خدمت بیشتر بود واگر کسی کاری میکرد تمام سعیش این بود که هیچکس نفهمد تا خدایه ناکرده بویه ریا وتظاهر دهد .آن نماز شبها در سنگر چه شد؟ گریه شبانه رزمندگان در خاموشی منطقه به دلیل شهید نشدن وماندن در این دنیای کثیف چه شد؟ ........... به کجا داریم میرویم صبح تا شب میدویم وآخر شب میبینیم که ذره ایی جلو نرفته ایم و فقط کفش پاره کرده ایم طوری درگیر زندگی مادیمان کرده اند که بعضی وقتها اسم خودمان را نیز فراموش میکنیم
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi