دوشنبه 08 خرداد 1396 , 10:10
به کسی که حق به گردن کشور دارد، حق رای ندادند!
جانباز نخاعی همسرش را به فرمانداری می فرستد که توضیح دهد او قدرت خارج شدن از خانه را ندارد و می خواهد رای دهد و درخواست صندوق سیار نموده است. متاسفانه با این جواب و لحنی بی ادبانه مواجه می شود که اگر نمیتواند رای دهد، خوب رای ندهد!
شهید گمنام- روز رای گیری و انتخابات پر سر و صدای ریاست جمهوری با تمام فراز و نشیب هایش گذشت. دیروز صبح شنبه وقتی از خانه بیرون آمده و در میان جمعیت مردم حاضر شدم، همه از آن همه افت و خیزهای روزهای پایانی مانده به رای گیری افتاده بودند و آرام و بدون هیاهو به زندگی عادی خود بازگشته بودند.
... یک هفته اخیر مانده به انتخابات، مردم به تلاطم خاصی افتاده بودند و همین شور و حال هم برای انتخاب کاندیدای برتر خود، شکل و شمایل و حال و هوای شهر را عوض کرده بود. شاید به همین دلیل هم بود که بازتاب شرکت مردم ایران در انتخابات روز جمعه، در جهان باعث تحیر و زبانزد شد.
هواداران هر کدام از کاندیداها بخصوص جوانان و در فضاهای مجازی برای کاندیدای خود تبلیغ می کردند و بعضا" هم برای پایین آوردن رقیب دست به تخریب زدند!... هیچ جا و مکانی از بحث های سیاسی و عقیدتی در امان نبود و از منازل گرفته تا خیابان و مساجد و کوچه و بازار و محل کار و ... همه در حال تحلیل و بررسی شرایط کشور بودند و اثبات صلاحیت کاندیدای خود.
... بین خودمانی بگوییم دور از یکسری معاندان و افراد نا آگاه که بحث ها را به چالش و مخالفت و عناد می کشاندند و کام برخی را تلخ می کردند، مردم برای رای دادن شور و حال خاصی داشتند که نشانه خوبی بود از افزایش آگاهی سیاسی مردم، تفکر و تعقل بیشتر و نگاه های تحلیل گرانه و عمیق تر و اهمیت انتخابات و رای دادن برای انتخاب نفر اول اجرایی مملکت!
سخن کوتاه اینکه جمعه آمد و فرصت انتخاب آغاز شد و مردم با همان شور و حال از ساعت های آغازین انتخابات شروع به رای دادن کردند و ...
رفته رفته روز جمعه به ساعت های پایانی و شب نزدیک شد و اخباری کم کم از سوی محل های اخذ رای میان مردم پیچید و به گوش رسید... تمام شدن تعرفه!... ممهور نبودن برگه های تعرفه اخذ رای... و صف های طولانی مردم برای رای دادن!
حتی این خبر از شهرستان ها نیز به گوش رسید و از همه تعجب آورتر، تمام شدن و نرسیدن برگه های تعرفه به حوزه های تهران یعنی پایتخت بود!... این سوال در ذهن آدم پیش می آمد که مگر دولت مستقر، آمار واجدین شرایط را نداشته و مقرر نیست که به تعداد واجدین شرایط رای دهی، برگه تعرفه چاپ شده باشد؟... و از همه جالب تر ممهور نبودن برگه ها بود که منجر به باطل شدن بسیاری از آراء مردم هنگام شمارش شد!
متاسفانه دولت مستقر که مسئول اجرایی انتخابات بود و با ادعای توانمندی بسیاری به میدان آمده بود، با عملکرد خود، پیام خیلی دلپسندی را به مردم نداد! ... پس از انتخابات و شمارش آراء در طی دیروز شنبه نیز که حدود بعدازظهر نتیجه به طور قطعی اعلام شد، و دولت مستقر اکثریت آراء را دوباره به دست آورد، حامیان دولت و هواداران این کاندیدا با هزاران پیام، این پیروزی را به یکدیگر تبریک می گفتند و جالب توجه تر از همه پیام هایشان، ادعای گرفتن آراء همه مردم ایران بود که پای صندوق های رای آمده بودند.
... با وجود مسائل و ضعف ها و دراصل قصوری که دولت در اجرای انتخابات به این مهمی انجام داد، این سوال به ذهن می آمد که آن مردم واجد شرایطی که ساعت ها در صفوف رای دهی ایستادند و با نبودن برگه تعرفه سه ساعت قبل از پایان ساعت رسمی انتخابات نتوانستند رای خود را به صندوق ها بیاندازند، حق رای شان چه می شود؟ و این کم کاری و سهل انگاری جبران ناپذیر را چگونه میتوان توجیه کرد؟! چرا که دیگر انتخابات انجام شده و بسیاری نتواستند در تعیین سرنوشت کشور سهمی داشته باشند! دولتی که وعده های بسیاری را به خاطر به دست آوردن رای در دوره جدید به مردم داد، در همین ابتدای کار به گونه ای ناتوانی خود را به نمایش گذاشت!
در روز جمعه با صحنه ها و اخباری مواجه شدیم که دل را به درد می آورد از شنیدن جمله "رای حداکثری مردم" ! که درعمل متاسفانه خیلی مطابق حقیقت نبود!
یکی از بستگان که مشکلات زیادی در زندگی به عنوان یک جوان تحصیلکرده دارد، در اطراف من بود که اصلا تمایلی به رای دادن نداشت. فرصتی یافتم و با او صحبت کردم. میتوانم ادعا کنم که گفت و گوی ما از بحث با لحن تند، شروع شد اما به لطف خدا با ادله و استدلال زیاد و هزاران شاهد مثال توانستم قانعش کنم که نباید به سرنوشت کشورش بی تفاوت باشد و باید به هر کاندیدایی که اصلح میداند، رای بدهد.
در ساعات آخری رای گیری حدودا" ساعت 9 شب او را قانع نمودم تا به یکی از شعب اصلی در همان حوالی برود. اما چه حالی پیدا می کنی وقتی یک جوان ناامید بی انگیزه را با استدلال و شور به سوی صندوق های رای روانه کنی تا به وظیفه شرعی و اجتماعی خود عمل کند... اما برود و تا ساعت 12 شب منتظر برگه تعرفه بماند و ... بعد بدون هیچ انگیزه ای! دوباره دست خالی برگردد؟!... متاسفانه او اطلاع داد که حدودا" فقط از یک حوزه اخذ رای که او در آن بود، 400 نفر دست خالی و بدون رای دادن برگشتند!!!...
... متاسفانه شنیدن اخبار دیگری در مورد عدم تدبیر دولت و در اصل انجام وظیفه نیز به دلتنگی در میان آنهمه شور و شوق می افزود. جانباز نخاعی گردنی ای از شهرستان گلستان که از آشناهاست، پیامی داد که کام دل را حقیقتا" تلخ کرد و این سوال در فضای سینه فریاد شد که آقایان مجری انتخابات! آیا حق دارتر از این قهرمان هم وجود دارد که با او چنین کردید؟!
... جانباز نخاعی همسرش را به فرمانداری می فرستد که توضیح دهد او قدرت خارج شدن از خانه را ندارد و می خواهد رای دهد و درخواست صندوق سیار نموده است. متاسفانه با این جواب و لحنی بی ادبانه مواجه می شود که اگر نمیتواند رای دهد، خوب رای ندهد! ما صندوق سیار نداریم! در حالیکه دولت موظف است صندوق سیار را برای بیماران و معذورین بفرستد!
...این هم از یک رای دیگر که در سایه بی تدبیری مسئولین دولتی از دست رفت!... آیا مسئولین اجرایی دولت انقدر در فکر تبلیغات و از دست ندادن جایگاه و میز و مقام خویش بودند که نتوانستند این امر بااهمیت را به درستی اجرا کنند یا حتی از دست دادن آراء برخی مردم به نفع خودشان هم برایشان ارزشی نداشت؟!... تلخ تر آنکه خبر موثقی رسید که این اتفاقات کمبود و نقص و ... بیشتر در مناطقی به وقوع پیوست که نظرسنجی بیشتر به نفع رقیب کاندیدای دولت بوده است!
... وقتی ادعا می شود که دولت با رای مردم سر کار آمد!... رای مردم مهم است و تعیین کننده و از این دست شعارهای زیبا!... آیا اینگونه عمل کردن شایسته سپاسگزاری از معرفت مردمی ست که هرچند خیلی مواقع شعارهایی شنیدند فریبنده و عمل نشده ! اما باز هم پای صندوق های رای آمدند؟!... قرار بود رای همه مردم واجد شرایط گرفته شود نه برخی!
روی سخن با دولت است که فراموش نکنند بسیاری از مردم با عشق و به امر ولی فقیه و رهبری پای صندوق های رای حاضر شدند و علت حضورشان رضایت از عملکرد دولت نبود. پس لطفا به جای اینکه تمام حضور بزرگورانه و بصیرانه مردم را به پای عملکرد نداشته خویش بگذارند، کمی عمل کنند!
تیتر قشنگی و با تاملی زده اید ... گاهی بعضی سرنوشتها خیلی مظلومانه است اما دستاورد خوبی دارد . من اینو خیلی خوب می فهمم . که الان با گفتگوهای چند جانبه در حال ایجاد هم افزایی هستم . بالاخره صدای مظلوم به گوش ظالما می رسه ... اما آدم نباید شورشو دربیاره ... یعنی نباید پشت سرت همه پلها رو خراب کنی ... این نکات گفته بشه خوبه اما نباید اقداماتی احساسی انجام بدیم که موضوع کاملا لوث شود . ما از شما ممنونیم که محفلی امن برای تبادل نظر ایجاد کردید . آدم از اون همه دلشکستگی ها رها می شه ... خوب الان ما باید انتخاب به جایی داشته باشیم . ای جانم به تو که اسمت با ابهته ... همه می خوان درراستای اهداف تو کمک کنند ...
ببین تعرفه برای چیمونه . دل ما صفحه سفیدی است که حق را با خط درشت میشه توش دید ... می توان از ورای سالها تحریم شدن باز هم رنگ سبز باورهاتو به دیگران نشان داد ... یه کم خروش بد نیست . اینطور ظالما می فهمن همه می تونن پرواز کنند یکی به سوی نور یکی به طرف سراشیبی ... قربان تو بشم که پرواز ما رو به سوی نور هدایت کردی تا امروز با ابهت از روزهای قشنگ پرواز بگیم و همه رو مبهوت کنیم ...
ولش کن ... الان یاد یه جیزی افتادم که خیلی ناراحتم می کنه . خو چکار کنم یادم نمی ره چه رو دستی از مدعیان ایثار و شهادت خوردم با اون پشت صحنه کثیفشون . همین قدر حرف زدم بسه ..
فقط خواستم بگم درسته حق رای نداشتیم اما این چیزا هیچ وقت پنهان نمی ماند ... باید در مقابل ظلم و تحریفها قیام کرد .الان حق با رییسیه ... اما به نظرم نباید کار را به دور دوم بکشونن ... دیگه مزه نداره بعد این همه مدت ... الان باید فقط از موقعیت برای تبیین اهداف شهدایی استفاده کرد . می گن چرا با فاش مشورت نمی کنید ... راستش احساس می کنم بقدر کافی راهنمایی گرفتم . می دونم نظرات شما چیه .. باید با راهکاری درست هم حق رو بگم هم احترام نظرات شما رو حفظ کنم . شاید روز سه شنبه ...
علاوه بر تخلفات بی سابقه در این انتخابات که بسیاری از جاهای خاص تعرفه نرسید، این وظیفه ستاد انتخابات وزارت کشوره که برای افراد معلول و جانباز در صورت درخواست صندوق سیار بفرستند. رأی دادن حق همه است.
از شما به عنوان جانباز تعجب می کنم که بجای دفاع از برادر جانبازت خودت سیاسی کاری میکنی و حرف نامربوط در باره موضوع می زنی.
بیچاره جانبازی که گولش بزنن و بعد فرصت طلبا به کارهای غیرخداپسندانه مشغول بشن ... اما تا امثال من هستند ، ببین چطور ابهت جانباز را بالا می برند ...
با شناختی که از شما دارم اعتماد دارم سخنم را هر چند خلاف باور شماست چاپ می کنید.
آقای ساقی اگر اشتباه نکنم شما جانباز نخاعی هستید . درست است؟
پس نابینا نبودید که این همه شور را در مردم ندیدید که رئیسی جائی در دل اکثریت ندارد برای نمونه چطور این همه مطالب انتخاباتی زدید ولی خوانندگان شما کامنت نزدند و از تز شما حمایت نکردند و جای کامنت نظرات خالی و توی ذوق میزد .
آقای ساقی کمی به خود بیائید .
از شما سئوالی دارم :
آیا آنگونه که شما به کیهان پیوسته اید آقای شریعتمداری به وصله تن خود پیوست می دهد؟
آقای ساقی شما را به وجدان پاک خود میسپارم و به خدا سوگند اگر در سیاست با شما همپا نیستم در راندن ویلچر همدستم و به شما ایمان دارم.
خدانگهدار تا 4 سال دیگر
کوتاه سخن اینکه وقتی یک از دوستان تعجب این حقیر را در رای دادن ایشان به روحانی فهمید در جواب گفت تشخیص من این است که ایشان آقای روحانی برای ادامه راه انقلاب و آرمانهای آن مناسب تر است
در جواب ایشان گفتم فرق رای بین جیسون رضائیان و سردار سلیمانی ها گویای واقعیتی تلخ است که نیاز به توضیح ندارد و مشخص کننده ادامه راه آرمانهای انقلاب است
فرمودند از کجا معلوم آقای سلیمانی به آقای رئیسی رای داده باشد
گفتم فهمیدنش آسان است
آرای به صندوق ریخته شده مدافعان حرم که سلیمانی سردار و فرمانده آنهاست شما را برای فهمیدن کمک نکرده دئ حالت دارد
یا شما قصد دارید که متوجه نشوید یعنی دانسته و یا .......
بماند برادر جانباز ویلچر نشین از خداوند می خواهم عاقبت به خیر باشید و خداوند مرا نیز از گمراهی به سوی نور رهنمون کند ان شا الله
یادمان باشد که فردا شرمنده شهداو رفیقان همرزممان نشویم
بماند بقیه اش
این جا همیشه تر وخشک با هم میسوزند
این جا همیشه کاسه ای زیرنیم کاسه است
این جا نمیتوانی به کسی چیزی بیاموزی همه نمیدانند وبابت
نمیدانم هایشان پول میگیرند
این جا بیدسایه اش را به زمین میفروشد
این جا پراز دستهایست که خسته نمیشوند از نگه داشتن نقاب
این جا بهشت را دوست دارندولی عجیب از مرگ میترسند
این جا همه همدیگر رامیشناسندو یک غریبه فقط این جاست اسمش خداست
این جا شیطان از شیطان بودنش دست میکشد
این جا بی دینی نماد روشن فکریست
این جا هیچ وقت عوض نمیشود مگر... همه چیزش بوی سیاست وجناح بازی میدهد اینجا کسی برای منافع این خاک نمینویسد کلا توهین وتهمت وافترا شده عادت برای چند رای بیشتر!