شناسه خبر : 53449
پنجشنبه 18 خرداد 1396 , 11:34
اشتراک گذاری در :
عکس روز

گفت و گو با جانباز نخاعی "داوود حیدری" (بخش نخست)

نگذارید آنچه بر سر جانبازان نخاعی دفاع مقدس آمد، بر سر مدافعان حرم هم بیاید!

من واقعا فراموش کرده ام که روی ویلچر نشسته ام. در روز واقعا وقت کم می آورم. یک سال طول کشید که یاد گرفتم چطور باید فعالیت هایم را ادامه بدهم. بعد از آن ورزش را رها نکردم. ورزش اولویت اول من در زندگی است.

فاش نیوز - سوم خرداد و سالروز آزادی خرمشهر بود که فرصتی دست داد تا با جانباز "داوود حیدری" مدیرعامل موسسه فرهنگی - هنری شاهد و از جانبازان فعال در حوزه های اقتصادی و اجتماعی که به امر ورزش نیز اهتمام جدی دارد گفت و گویی داشته باشیم. حیدری هم اکنون دانشجوی دوره دکتری حسابداری است و تدریس هم می کند. در این گفت وگو مشکلات جانبازان و عملکرد بنیاد شهید بسیار شفاف، با صراحت و بی پرده مطرح شده است.

گفتنی است "داود حیدری" متولد 1344 است و در سن 17 سالگی و محصلِ سال دوم دبیرستان بوده که درسال 1361 برای اولین بار به جبهه اعزام شده و در دوره های سه ماهه در جبهه های گیلانغرب، سومار، دو دوره در کردستان و جنوب حضور داشته و نهایتا" در تاریخ 1/1/1363  عیدی خود را که همان مدال پرافتخار جانبازی است، در کردستان دریافت کرده است.

فاش نیوز: آقای حیدری آیا خانواده با اعزام شما به جبهه مخالفتی نداشتند؟

حیدری: مخالفت جدی نه. اما  در بیشتر خانواده ها اینطور بود که بخصوص پدرها می گفتند شما الان باید به درستان برسید و بچه ها هم با کمی خواهش و تمنا آنها را راضی می کردند. البته جر و بحث های اینچنینی در همه خانه ها می شد اما اینکه بگوییم صددرصد موافق و یا صددرصد مخالف بودند اینطور نبود. بچه ها هم با طرح این موضوع که جبهه واجب است و امام فرموده اند، آنها هم رضایت می دادند. من خودم ظرف یک روز و نیم که بحث اینچنینی داشتیم، پدرم رضایت دادند و من برای اولین بار به جبهه اعزام شدم.

فاش نیوز: نحوه مجروحیت و جانبازی شما چگونه بود؟

 - ما در کردستان بودیم. تعدادی از دوستان ما در ارتفاعات میان سقز و بانه گشت می زدند که با گروهک های ضدانقلابِ کومله و دموکرات که آن زمان در کردستان فعال بودند درگیر می شوند و بی سیم می زنند که درگیری شده، ما هم برای کمک رفتیم. درگیری از 9 صبح آغاز و ساعت 1 بعدازظهر بودکه بر اثر اصابت گلوله مجروح و توسط بچه ها به عقب منتقل شدم. البته درگیری تا حدود 4 بعدازظهر در آن نقطه شدیدا" ادامه داشت.

 

فاش نیوز: آیا تا قبل از مجروحیت به ویلچرنشینی هم فکر کرده بودید؟

- صادقانه عرض کنم از این موضوع وحشت داشتم. من قبل از محروحیتم در یکی از اعزام ها، زمان بازگشت از جنوب، در قم تصادفی داشتم. عکس هایی را در منطقه با بچه ها گرفته بودیم و آنها زنگ زده بودند که عکس های ما را برسان. ترک موتورسیکلت یکی از بچه ها نشسته بودم که موقع بازگشت تصادف کردیم و پای چپ من ناجور شکست. گچ گرفتیم و من برای این شکستگی نذر کرده بودم 40 شب جمعه به جمکران بروم که پایم زودتر خوب بشود و باز به جبهه برگردم.

 با همان پای شکسته با یک موتور هوندایی که داشتم سوار می شدم و به جمکران می رفتم. آنجا که با عصا برای نماز می رفتم یک گوشه جمکران جانبازان نخاعی قم می آمدند دعای توسل می خواندند. من جرأت نمی کردم حتی آنها را ببینم. با وجودی که می دانستم آنها جانبازان جنگ هستند ولی باورم این بود که این شرایط اصلا" خوب نیست! یا انسان باید شهید شود و یا اینکه سالم برگردد. به شدت از ویلچری شدن وحشت داشتم، حتی به آنها نزدیک هم نمی شدم. جالب است که پس از بهبود پایم، دوباره به کردستان برگشتم و 7ماه در آنجا بودم که نخاعی شدم. البته سه ماهی طول کشید تا شرایطم عادی شود و بتوانم روی ویلچر بنشینم و بتوانم در کنار افراد معمولی و یا جانبازان قرار بگیرم و چیزی حدود 10 یا 11 ماه بعد من در کنار همان جانبازان ویلچری نشسته بودم و دعای توسل می خواندم!

فاش نیوز: با توجه به  صحبت های بالا، چگونه با این مسئله کنار آمدید؟

- واقعیت این است که در ابتدا یک شوک شدیدی به من وارد شده بود و بازهم صادقانه باید عرض کنم که این شوک تنها به این علت بود که دیگر نمی توانستم به جبهه بروم. اصلا" نگران زندگی پس از جانبازی و ازدواج و ... نبودم و فقط از پزشک معالجم دائم می پرسیدم من کی خوب می شوم که او هم می گفت مثلا" 7 ماه دیگر. زمانی که آمدم به مادرم که الان به رحمت خدا رفته اند، گفتم دکترها گفته اند تا 7 ماه دیگر خوب می شوی و من  سریع به جبهه برمی گردم. و آن بنده خدا هم حرف های دکترها را باور می کرد. البته خودم هم باورم شده بود چون دکترها واقعیت را  نمی گفتند. البته این هم یکی از اشکالات بود. چرا که برای بچه های جانباز نخاعی و چه معلول نخاعی مشکلاتی بوجود می آید که اگر واقعیت گفته شود بلافاصله تجارب دیگران در خصوص زخم بستر، خشک شدن عضلات و... کمتر پیش می آید.

 یک بار در بیمارستان بودم. پدری آمد و گفت فرزندم نخاعی شده. به او با صراحت گفتم فرزند شما خوب نمی شود. البته بسیار ناراحت شد اما به او گفتم شما واقعیت را از من بشنو و به او کمک کن. گفت من تا حالا 50میلیون هزینه کرده ام، گفتم پولت را دور ریخته ای. به جای این کار خانه ات را برای شرایط او مناسب سازی کن. از حمام، ویلچر مناسب گرفته تا  فیزیوتراپی صحیح و استخر. به نظر من کسی که نخاعی می شود، اگرشرایطی فراهم شود که مشکلات جسمی اش بدتر شود این درست است؟ اگر زمانی به منِ  نخاعی صریح عنوان می کردند که شما نخاعی شده اید و این اقدامات را انجام بدهید، ما حالا پس از 20 یا 30سال با یک سری مشکلات کلیه و مثانه، مشکلات پوکی استخوان و بدتر از همه زخم بستر مواجه نمی شدیم که بچه های نخاعی ما را به شدت رنج بدهد. متاسفانه اکنون هم جانبازان نخاعی مدافع حرم با همان مشکلاتی مواجه می شوند که ما در 30 سال گذشته مواجه شدیم.

فاش نیوز: خاطرم هست که در بیمارستانی که جانبازان مدافع حرم بستری بودند، تعدادی از جانبازان نخاعی ما برای انتقال تجربیات خود به دیدن این عزیزان رفته بودند.

- یکی ازگله های من از بنیاد هم همین است. این وظیفه ذاتی سیستم بهداشت و درمان کشور و یک پله پایین تر، معاونت بهداشت و درمان بنیاد شهید و امور ایثارگران است که چرا باید بلایی که سر من جانباز در 30 سال پیش آمد، سر مدافعین حرم ما هم بیاید؟ و بچه های جانباز ما خودشان دست به کار شوند و به بیمارستان بروند و تجربیات خودشان را در اختیار آنها بگذارند؟

 من از سیستم گله مندم که چرا به داد بچه های نخاعی نمی رسید. شاید اینطور بتوان توجیه کرد که زمان ما، تجربه نداشتید حیدری زخم بستر می گرفت و اذیت می شد و تا آخر عمر هم باید آن معضل را یدک بکشد. چرا باید پس از 30 سال همان  مشکل برای یک جانباز مدافع حرم پیش بیاید و هنوز هم توان مدیریتی تان اینقدر نیست که گروه مشخصی با دانش پزشکی، مجروحی که از خط به بیمارستان می آید تا بستری شود بلافاصله یک مددکاری به سراغش برود و موضوع نخاعی شدنش را بگوید و حالا راهکارهایی مانند استفاده از تشک، ویلچر و یا مراقبت هایی را که باید یک فردِ نخاعی از خودش به عمل بیاورد را ارائه بدهد و به همراهان او نیز آموزش هایی را بدهند که مشکلاتش کمتر شود، اما متاسفانه بنیاد به این نکته توجه نمی کند!

فاش نیوز: اگر خاطره ای از روزهای دفاع مقدس دارید بیان بفرمایید:

- من کتاب های دفاع مقدس را بسیار مطالعه می کنم اما خاطره ای که برای مخاطب جذاب باشد ندارد. پیشنهادم این است که کتاب هایی مانند "بابانظر"، "ققنوس فاتح"، "شهید وزوایی" که کار نشر شاهد بنیاد شهید است کتاب "پایی که جا ماند" که خودم بارها این کتاب را خوانده ام و از سطر به سطر آنها لذت برده ام و خاطرات بسیار نابی درون آنهاست را بخوانند و اگر مخاطبی بخواهد که خاطره مرا بخواند بهتر است وقت بگذارد و  یکی دو خاطره از شهید وزوایی بخواند قطعا اثرگذاری آن بیشتر خواهد بود.

فاش نیوز: از فعالیت های خودتان بیشتر بگویید؟

- من واقعا فراموش کرده ام که روی ویلچر نشسته ام. در روز واقعا وقت کم می آورم. یعنی از صبح بستگی به شرایط جسمی ام دارد، شاید یک وقت هایی 8:30 یا 9 صبح از خانه بیرون بیایم اما بعضی از مواقع که جلسه ای باشد ساعت 6:30 هم در محل کارم حضور دارم و شب هم که تا دیر وقت هستم و معمولا پیش نیامده که در روشنی هوا به منزل بروم. البته استثنایی هم بوده اما واقعا از تمام وقتم استفاده می کنم. به ورزش واقعا اهمیت می دهم چون ما الزاما" باید به ورزش بپردازیم. من 1/1/1363مجروح شدم و یک سال طول کشید که یاد گرفتم چطور باید فعالیت هایم را ادامه بدهم. بعد از آن ورزش را رها نکردم. ورزش اولویت اول من در زندگی است.

فاش نیوز: در چه رشته هایی ورزش می کنید؟

- من در رشته های بسکتبال باویلچر و تیراندازی با کمان ملی پوش بودم و در یک دوره 14ساله عضو ثابت تیم ملی و کاپیتان بسکتبال با ویلچر بودم؛ البته ورزش برای داشتن سلامت جسمانی نه تفریح. انگیزه قوی تر این که ما اگر ورزش کنیم جسممان سالم خواهد بود و جدیت من در اولویت قرار دادن ورزش به قدری شده بود که فرزندانم (یک دختر و یک پسر) هر دو در  زمان مسابقات من  به دنیا آمدند. زمانی هم که برای انتخاب واحد دانشگاه مراجعه می کردم اگر با زمان ورزش من تداخل داشت آن واحد را حذف می کردم و همین ورزش باعث شد که پس از گذشت 33سال از ویلچرنشینی ام هنوز نگذاشته ام که شرایط فیزیکی بر من غلبه کند و مرا از فعالیت های اجتماعی دور کند.

فاش نیوز: توصیه شما به دیگر جانبازان چیست؟

- من توصیه اولم به جانبازان ورزش است. اگر یک جانباز و یا معلول از روز اولی که نخاعی می شود ورزش را شروع کند، خیلی زود به جامعه بازمی گردد. این برای خود من اتفاق افتاده است. ورزش بهترین کمک است که جانباز یا معلول را به جامعه بازگرداند. زمانی که برای ورزش اقدام کردم، می دیدم که دیگر دوستان ما مشغول تحصیل هستند، من هم تشویق می شدم که درس خواندن را ادامه بدهم.

 ورزش باعث می شود که حس کنیم زمانی که بخواهیم ازدواج کنیم و تشکیل زندگی بدهیم چیزی کم نداریم. اگر ورزش نمی کردیم، سه ماهی که گذشت ، چون خوب شدنی هم در کار نبود، عملا" یک نوع افسردگی به سراغ شخص می آید ومن صادقانه عرض می کنم 6ماه که از مجروحیتم گذشت فکر می کردم عملا از دور خارج شده ام، ولی با تشویق یکی از دوستانم که به ورزش برگشتم متوجه شدم که می شود هم درس خواند، هم تفریح کرد، هم ازدواج کرد و هم فعالیت های اجتماعی داشت.

شاید بتوان گفت با این اتفاق بسیاری از درهای جدید به روی شخص نخاعی باز می شود که نه تنها کار و فعالیت کم نمی شود بلکه امروز من از زمان پیش از مجروحیتم، فعال تر شده ام. گاهی فکر می کنم اگر من مجروح نمی شدم یک روند ثابتی در زندگی داشتم. یعنی باید درسم که تمام می شد، یک فعالیت کاری را شروع می کردم اما از زمانی که در حوزه جانبازان ورود پیدا کرده ام شاخه های متعددی روی ما باز شده که حس می کنم کاش زمان زیادتری داشتم و در این زمینه ها هم فعالیت می کردم و اگر خداوند توفیق دهد یک گام بیشتر در خدمت به همنوعان جانبازمان برداریم و حداقل به خودمان کمک کنیم که این شرایطی را که برای جانبازان و معلولین در ایران رضایت بخش نیست را بهبود ببخشیم. چرا که زمانی که ما به خارج از کشور سفر می کنیم و فیلمی از نحوه زندگی معلولین آن کشورها می گیریم اولین سوال جانباز این است که چطور می شود به آن کشور رفت؟ و این بسیار درد آور است. منِ نوعی 33سال است که درگیر ویلچر هستم، چرا نباید جامعه من آنقدر مناسب سازی شده باشد که من آرزو نکنم برای زندگی به کشورهای دیگر بروم!

فاش نیوز: آیا مناسب سازی  شهر و معابر می تواند بر فعالیت های شما تاثیر داشته باشد؟

- سوال من این است که شما در یک ماه گذشته چند جانباز ویلچری را درسطح شهرتهران به عنوان پایتخت مشاهده کرده اید؟  پاسخ منفی است. در صورتی که من برای ساخت یک فیلم مستند به کشور آلمان رفته بودم، فیلم را که می دیدند، تعجب می کردند و همه می گفتند آلمان چقدر معلول دارد!

 در صورتی که معلولین آلمانی شاید به اندازه یک بیستم جمعیت جانبازان ما باشند! چون نه جنگی برای کشورشان اتفاق افتاده، نه زلزله ای برایشان حادث شده و نه مانند کشور ما تصادفات جاده ای شان بالاست. اما چرا ما معلولین آلمانی را در سطح شهرشان زیاد می بینیم؟ چون معلولینشان به عنوان یک شهروند عادی حق دارند در شهر تردد نمایند. 

 من با آمار دقیق عرض می کنم حدود 9000 معلول نخاعی در کشور داریم که در خانه هایشان زندانی هستند و اگر هم کمی فرصت مانور در شهر را داشته باشند جانبازان هستند که به واسطه کمک های بنیاد می توانند همراه داشته باشند. جانبازان ما بدون کمک یا همراه نمی توانند درشهر به راحتی تردد کنند. من هنوز مترو ندیده ام و این برایم درد بزرگی است که مترو برای جانباز و معلول ما مناسب سازی نشده است. این مثال ها برای شهرستان های دورافتاده سیستان و بلوچستان نیست، برای تهران پایتخت و کلان شهرهای بزرگ نظیر اصفهان و مشهد است. اما من در آلمان برای ساخت یک مستند با مترو از یک شهر به شهر دیگری رفتم بدون اینکه نیازی به همراه داشته باشم و اینجا برای ما حسرت است که بتوانیم اتوبوس و مترو و وسیله نقلیه عمومی سوار شویم!

  بنیادشهید ما که اداره کل مربوطه ای دارد که برای مناسب سازی فعالیت می کند، شهرداری هایمان که الی ماشاالله پر از قانون  است که برای معلولین کار کنند ولی رضایت بخش نیست. بی انصافی نمی کنم در بعضی از شهرداری ها انصافا" خوب کارشده اما کافی نیست.

 اینکه شهردار یک منطقه بگوید من یک پارکی را احداث کردم  که معلولین می توانند بیایند و از آن استفاده کنند این بدترین نوع تفکر است. مگر پایان هرسال قبض عوارض نوسازی برای خانه های ما نمی آید؟ وقتی من نمی توانم از مترو یا اتوبوس استفاده کنم یعنی شما در حق من جانباز یا یک معلول ظلم می کنید. یعنی عوارض را از منِ نوعی می گیرید اما به من خدمات ارایه نمی دهید.

 من جانباز یا معلول باید بتوانم از تمام پارک های شهر استفاده کنم. من باید بتوانم از تمام استخرها استفاده کنم ولی متاسفانه برای معلولین که هیچ، برای ما جانبازان که ولی فقیه اموالی را در اختیار بنیاد قرار داده که اگر بودجه دولت هم کم می شود از این طریق جبران شود امکاناتی وجود ندارد!

 ما برای مدیران بنیادشهید و امور ایثارگران استخر اختصاصی داریم اما بعد از 33سال در تهرانِ به این بزرگی با بزرگترین تمرکز جانبازان، هنوز یک استخر اختصاصی نداریم و بعد هم جانباز و معلول ما را از استخر معمولی که مناسب سازی شده هم نیست بیرون می کنند و اجازه استفاده نمی دهند چرا که آن جانباز کنترل ادرار ندارد و مشتری هایشان کم می شوند. البته من به آن مدیر استخر و مشتریان حق می دهم اما بنیاد شهید چرا به عنوان متولی ایثارگران، پس از گذشت سال ها یک استخر مناسب سازی شده خاص جانبازان نساخته است؟

فاش نیوز: آیا دراین باره تاکنون درخواستی هم به بنیادشهید ارایه داده اید؟

- ما از سال 1372 مستمرا" نامه نگاری کرده ایم  و از هر مدیری که روی کار آمده خواهش کردیم که شما اصلا ارزش ها و جانبازی را کنار بگذارید! به عنوان یک مدیر، "اقتصادی" به این موضوع نگاه کنید که اگر برای جانباز یک استخر بسازید که از آن استفاده کند،کلیه و مثانه و کتف او کمتر آسیب می بیند و دیرتر به بیمارستان مراجعه می کند. در نتیجه هزینه درمان شما پایین می آید. این بحثِ سال های گذشته من با بنیاد بود. چندین بار این موضوع را با آقایان دکترعباسپور، دکتر انصاری، دکتر دهقان و زریبافان بارها و بارها مطرح کرده ام.

فاش نیوز: فکر می کنید چرا پاسخی دریافت نکرده اید؟

- چون آنها درد را از نزدیک لمس نکرده اند. تا کسی روی ویلچر ننشسته باشد و از زاویه نگاه من مشکلات را نبیند، کاری از پیش نمی رود. استخری که می روم اختصاصی هم نیست، در حقیقت برای سپاه است و حتی برای ورود به رختکن درب آن را کنده ام و پرده به آن زده ام تا جانباز ویلچری بتواند با ویلچر از آنجا عبور کند، اما یک ماه برای بنایی تعطیل می شود. من تب می کنم  و نگران می شوم که دوباره استخر یک ماه بسته شد. چون زخم بستر و عضلاتم مشکل پیدا می کند. و زمانی هم که مشکل را فریاد می زنیم زیاده خواه تلقی می شویم. در صورتی که این حداقل امکانی است که شما (بنیادشهید) می توانید برای یک جانباز  فراهم کنید.

 البته اگر من روی جانبازان نخاعی تکیه دارم چون جانبازان دیگر به مراتب مشکلاتشان از جانبازان نخاعی کمتر است. استخر برای جانباز نخاعی درمان است و از نان شب هم واجب تر است. بنیاد جانبازان از زمانی که کلی مِلک مصادره ای در تهران داشت، از آن زمان این کار را نکردند. زمان دکتر دهقان این اتفاق نیفتاد. من مستند ساختم که در استخر با بچه های جانباز مصاحبه می کنند  و جانبازان تشکر می کنند از معاونت بهداشت و درمان وقت (دکتر عراقی زاده) که آن زمان 2 ساعت استخر سپاه را برای بچه های جانباز اجاره کرده بود. بابت آن دوساعت اجاره، بچه های جانباز چقدر تشکر می کنند.

در همان فیلم یکی از جانبازان که می خواهد از روی ویلچر روی زمین بنشیند و داخل آب بشود در آن فاصله تا رسیدن به زمین از فاصله ده سانتی به زمین می افتد که دکتر دهقان با دیدن این فیلم پرسید: این چه طرز پیاده شدن است؟ گفتم به خاطر اینکه استخر اختصاصی که بالابر مخصوص برای انتقال جانبازان به داخل آب داشته باشد نداریم. ایشان سریعا" دستور ساخت آن را دادند. آقای دکتر دهقان عمر مدیریتی شان تمام شد و پس از آن هم زریبافان به آقای کاوه که در استان تهران مدیرموسسه ایثار بودند دستور دادند که ایشان هم با حضور در هییت مدیره ما گفت دکتردهقان دستور داده ما در چهار نقطه تهران چهار ورزشگاه مدرن خاص جانبازان بسازیم.

 به ایشان گفتم چهار ورزشگاه مدرن پیشکشتان، یک استخر اختصاصی برای بچه های جانباز در تهران بسازید ما تا آخر عمر دعاگویتان هستیم. آقای کاوه و آقای زریبافان هم دوره مدیریتی شان تمام شد و رفتند و یک استخر برای ما ساخته نشد. آقای شهیدی که تشریف آوردند 4سال مدیریتی ایشان هم تمام شده و ما هنوز سر جای اولمان هستیم و  یک استخر مناسب جانبازان در تهران با این عظمت نداریم و این سخن گویای آن است که در بخش معاونت درمان بنیاد جانبازان در 30سال گذشته تا امروز که معاونت بهداشت و درمان بنیادشهید هست چقدر ما جانبازان را درک کرده اند!

ادامه دارد ...

گفت و گو از صنوبر محمدی

کد خبرنگار: 17
اینستاگرام
مرد سرافراز جنگ و بعداز آن هم موفق در کلیه امو ر
الگوی خیلی از جانبازان از جمله خود من برای شما آرزوی سلامتی و موفقیت دارم داود جان
دوستان فاش نیوزی سلام
از ثبت یک نظر مثبت برای هم دریغ نکنیم که نشود این که برای سلامتی دوست خوبمان جانباز عزیز 19 نظر منفی دادند حداقل یک ثبت مثبت داشته باشید و دیگر اینکه برای هر مطلب باید امکان یک نظر وجود داشته باشد که در مطالب فاش اینطور نیست ویک نفر میتواند چند بار نظر منفی بدهد .
سلام
خانم گزارشگر.خانم محمدی.شما به جای اینکه با جانبازان تهرانی مثل این جانباز محترم گزارش میگیری.بیاید شهرستانها دور که حتی یک داروخانه نداره یک کیسه ادرار بخریم چه برسه به باشگاه بستکبال وتیر اندازی ویا استخر.
این جانباز محترم در بهترین امکانات هست وباید استفاده کنه.گناه ما چیست ک در شهر دوری افتادیم و باید تاابد در گوشه خانه باشیم.

نفستان از جای گرم بلند میشه.اگر راست میگین بیاین از جانبازان نخاعی شهرستانها پرت گزارش بگیر و توی سایت بزار..

نه از شهرهای باامکانات زیاد.

حتی اگر این پیامم ثبت کنید خوبه..ولی شاید چون انتقاد ازتان کردیم اصلا ثبتش نکنید..
ولی باشه..
حداقل میخانینش..و اونوقت باوجدان خودت جوابش بده.

ترا بخدا.کم حرف وشعار وتبلیغ کنید.کمی عمل.

شما میدانید امکانات کجاست..اگر دیدی سلام ما بهش برسان..و حداقل یکدرصدش برای ما بفرست.
ک برای یک کیسه ادرار در بدر نگردیم و بجاش از نایلون فریز استفاده نکنیم..


عزیزم ... دلمو خون کردی با درد دلت ...
همین چند شب پیش خواب دیدم یه جانبازی برای درمان پیش من آمده ... اما من نتونستم کارشو راه بندازم اگه بقیه خوابمو بگم حتما برای حال من گریه می کنید که با چه استرسی از خواب بیدار شدم ... یعنی وقتی از خواب پریدم سرم عین یه بشکه بزرگ شده بود و بغض گلویم را می فشرد . وقتی برای همکارم گفتم گفت خیلی خوابت جالبه ... اون روز تا پایان روز حالم بد بود ... حق باشماست . ما حتی تو خوابم نتونستیم به شما کمک کنیم ...
اما اجر زحمات خانم محمدی را خراب نکن ... کارش حرف نداره ...خب شاید این جانباز وضعش خوب باشه اما خانم محمدی به دیدن خیلی جانبازان دیگه هم رفته که کسی سال تا سال دری روشون باز نمی کنن ... از کسی که به تد توانش خدمت می کنه و بیش از آن وقت می ذاره تشکر کنیم . بانو خانم تشکر ...
جانباز گرانقدر من خدا را شاهد می گیرم برای این که بگم:

از نزدیک با اعضای شورای عالی ایثارگران بخصوص آقای داود حیدری آشنا هستم و می بیننم که چطور پیگیری مشکلات ایثارگران در همه کشور هستند و شبانه روزی تلاش می کنند برای رفع آنها بخصوص مشکل بهداشت درمان معیشت اموزش بیکاری فرزندانتان مشکلات همسرانتان و ....

حق خود دانستم که از ایشان دفاع کنم که پیش خدا روسفید باشم

برای همه شما آرزوی سلامتی و رفع مشکلاتتان را دارم
ازدولت انتقادنکنید همینه که هست مردم انتخاب کردند وباید تاوان بدهند
وووووووی چقدر منفی ؟ غلط نکنم خودت هم اونجا بهم گفتی برو برای همیشه بخواب ... خیال کردید ؟ اگه ندیدید تا انقلاب حضرت مهدی عج زنده بمانم تا در رکابش گردن زبان نفهما رو بزنیم ... حالا ببین ! چرا از حرف حق ناراحت میشید ؟ هر روز باید جواب یکیتونو بدیم ؟ ببینید شهدا ازتون چی می خوان ... شما همرزم شهدا بودید یعنی نه به اصطلاح . اصلا فکر نمی کنید با نوشتن این نظرات چقدر کار خبرنگار زحمت کش و بی شائبه فاش نیوز را سخت می کنید ...
با عرض سلام خدمت برادر جانباز نخاعی....

خواسته شما کاملا درست و به حق. اما متاسفاته درحال حاضر شرایط گرفتن مصاحبه از شهرستانها را ندارم اما خواهش من این هست که شما و دیگر جانبازان شهرستانها مشکلاتتان را از معیشت، درمان، عدم امکانات و... و یا خاطره هایی از روزهای دفاع مقدس برای ما به تلگرام فاش نیوز بفرستید تا هم در تهران منعکس و پیگیری شود و هم بچه های جنگ فراموش نشوند. و البته یک خواهش هم از جانبازان نخاعی تهرانی که آنها هم قبول زحمت کنند و با مصاحبه هاشون در رسالت انتقال فرهنگ ایثار و شهادت به آیندگان دست فاش نیوز را گرمتر بگیرند.
باتشکر
احسنت بانو
سلام دوستان عزیز جانباز
الله شاهده اصلا قصد نداشتم با درد دلم کسی را ناراحت کنم و یا خدای ناکرده کسی زیر سوال ببرم..فقط یک انتقادی اونم شاید نبود هیچ امکانتی در این جای پرت شهرستانم باعث شد ک شدید انتقاد کنم
اگر باعث نگرانی شما عزیزان شده معذرت میخام..
سلامی هم محضر خواهر بزرگوار گزارشگر خانم محمدی
خواهرم.شاید خودتان هم بدانید ک اصلا قابل مقایسه نیست تهران ومرکز استانها با شهرستانهای کوچک و پرت لب مرز..
امکانات برای افراد عادیش هم صفر است تا بما جانباز قطع نخاعی ک واویلا..
نمیخام باز از مشکلات و درد دلهام بگم..فقط آیا مسئولین..دست اندرکاران واقعا نمیدانن ویا خودشان به اونراه میزنن..آیا واقعا کسی که رییس یک اداره مثل بنیاد میشه چرا نمیدانه یک مریض نخاعی چه دردهای میکشه..چه امکاناتی نیاز داره..
شما میفرمایید مشکلات بگین در مورد معیشت وغیره ک بازگو بشه..
من تا الان بالغ بر 20 بار مشکلات نوشتم وفرستادم همون تهران شما...ولی دریغ از یک جواب..کاغذ بازی ها هم یک شعاره خواهرم...کجا عمل...کجا پیگیری و توجه..
میدانی راهش چیه..
چون خیلی نامه زدیم..در سایتهای مثل سایت شما نوشتیم..اومدن پیشمان بهشان گفتیم..وبه هرکسی رو انداختیم..ولی فقط همون لحظه بود...ولی دریغ از یک جواب..
پس راهش اینه..در این گوشه اتاق بنشینم و با درد خود بسازیم و دیگر حرفی ک خریدار نداره نزنیم...
خدای ما هم بزرگه..الان چندین ساله ساختیم وآینده هم اگر عمری باشه میسازیم..
حداقل وجدانمان پیش خدا واهل بیتش ع راحته...
موفق باشین..از تهران به این ورها نیاین..چون امکانات نداره بهتان خوش نمیگذره وبراتان سخته سختیها را تجمل نماین..
یا علی.
سرور گرامی سر کار خانم . محمدی سلام .

باز هم اشاره موکد داشتید به جانبازان تهرانی و نخاعی ها . ولله خود عزیزان نخاعی نیز دوست دارند مصاحبه و نوع مجروحیت و شرح مجروحیت پنج درصد و به بالاتر را بعنوان یک خاطره خواندنی مشاهده کنند .لطفا چنانچه مقدور است لااقل شما و مسولین سایت نسبت به منفک نمودن جانبازان از یکدیگر اقدام نکنید و خاطرات و شرح مجروحیت پنج درصد به بالاتر را در تیتر یک و دو خود چاپ کنید تا انشااله منشا خیر و برکت بیشتری باشد . یا علی مدد .
بانو محمدی من شماره جانباز م ر ک رو پیدا می کنم ، می دم سایت ، برو با ایشون گفت و گو کن . به نظرم شخصیت خاص و ویژه ایه این جانباز ... برای ما که آمد داشت ... هر چند خودم از مصاحبه های ارسال شده تو سایت دیدم به مصاخبه های مجازی هم توجه میشه و نکات خوبی در این مصاحبه ها طرح میشه . اما من و این جانباز م ر ک آبمون تو یه جوب نمی ره تازه اون گفته اگه آفتابه اش بیفته تو زمین ما نمیاد برش داره ...حالا چی ؟ همین خودتون خبرنگارای فاش نیوز پیداش کنید . خیلی دلمان می خواد خاطراتشو تو یه مصاحبه ببینیم . می دونم سه تا ترکش تو سرشه ... چند بار عمل کرده . زمین کشاورزی هم زیاد داره ماشالله ... به نظرم الگوی خوبی باشه ... نمی دونم شاید زد به سرم خودم پیداش کردم . یه حرفایی دارم باید خودم ازش بپرسم . با تشکر
قنبر جان سلام . من چند روزه رفتم تویسرکان و اطرافش برای گیر آوردن سره سربلند و کشیده ... می خوام تا سال آینده یه پنجاه شصت تایی سره قناری اصیل ایرانی تویه نمایشگاه پرندگان زینتی بفروشم پولشم بدم بده برسه بدست صاحباش ....
اگه طالبی یه زنگ بزن بیا ییلاقم گردنه اسد آباد ... جای با حالیه ...یه چند روز با ما باش گوشت شکار بخور حال بیایی . جیگرت بمانند مارال و کل گردنه حیران رمنده بشه ...
من که چند بار به جناب ساقی گفتم رب ازگیل ویا سرکه ازگیل باید از ییلاقیهای سمت شهر آمل گیر بیاره تا قلبش حال بیاد . دلاورا بزنید به دل دکوه ودشت بزنید به چشمه ها و آب معدنی ها .... من بالای گردنه های کوه هر چی علف گیر بیارم می جوشونم بعد آبشو میخورم آدم حال عجیبی پیدا میکنه ...
قنبر جان من اهل دهاتم اهل طریعت سردو گرمم تو تهرون جایی واسه من نیست ...
زمین مرده ته نا کجا آباد میخرم دوتا اتاق میزنم آب چشمه میکشم . بعدش همه چی حله ...
گوشت که تو طبیعته ... سبزی تو طبیعته ... نونم از مردم دهات اطراف میخرم و یا علی مدد . یه ماه تودل طبیعت گوش کردن به صدای کبک نر و تیهوی قرقرا... صدای نعره کل و قوچ وحشی دم صبح ...مستی بلبای خوش خون و سره های محلی اسمش اذان طبیعته ... شکرانه خداست ... حال داره پهلوون ...ددد بیا پیشم تا بهت بگم قرص و شربت و زولبیا بامیه سمی یعنی چی ...
یه ماه دیگه میرم ییلاق شمال دوماه ونیم دل به کوهه ا و دشتها و صدای جیر جیرکهای جنگها میدم ... بهترین میوه های وحشی از گلابی کوهی تا تمشک وخرماتیک وحشی و شیر داغ میش که روش خامه اصل داره لذت میبرم .
گر همسر عشق شدی د مرد باش مرد سفر باش یه چهار ماه تا اول سوز پاییزی بیا تودل کوه ...
ول کنید این تهرون بی بته رو ... ول کنید اینهمه حرص خوردن واسه همه چیزو ...
ولله اگه دل بکنید از آپارتمان ... طبیعت مادر خوبیه . بخدا طبیعت باهاتون از مادر مهربونتره ...
با سلام و تشکر از خانم گزارشگر محترم جهت قبول زحمت و تهیه این مصاحبه⚘
نفس کار اصلا اشکالی ندارد ولی متاسفانه بر اثر نوع نگاه مسئولان و بعضا اقشار جامعه؛ اینطور جا افتاده که جانباز یعنی ویلچر!!! ویلچر نماد جانبازی شده و اغلب ملاحظه شده که برای دیگر جانبازان اعم از جانبازان شیمیایی.اعصاب و روان و قطع عضو نه تنها تمهیداتی اندیشه نشده بلکه این قبیل جانبازان و سرویس و خدمات دهی به اینها مغفول مانده!!
بطور مثال اغلب جانبازان قطع عضو بالای۵۰سال دارند و سه دهه از عمرشان را با پروتزهای داخلی گذران کردند. درحالیکه بنیاد میتوانست و میتواند جدیدترین پروتزهای روز اروپا را برای این قشر مهیا سازد تا در سرانه سالمندی و پیری اغلب جانبازان دچاردیسک کمر و انحراف ستون فقرات نشوند..مگر چقدر هزینه دارد؟؟
براستی ۲۰میلیارد تومان برای تهیه پروتز جهت قطع عضویهای کشورهزینه گزافی برای بنیاد و نظام است؟؟؟
(این درحالی ست که اگر یکبار چنین هزینه ای کنند سالهای سال جانبازان نیاز به تهیه پروتز جدید ندارند..نه مثل حالا که هر دوسال یکبار نیاز به پروتز جدید داریم) امید که گوش شنوایی باشد گرچه:
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من
آنچه البته بجایی نرسد فریاد است
بله..بقول جناب حیدری ازما که گذشت ولی برای بعدی ها لااقل اینچنین نکنید...
اما آقایان ! اما این رسم وفاداری نبود!!
با عرض سلام دوباره. درجواب برادر جانبار شهرستانی باید عرض کنم ما از کمبود امکانات شهرستانها بی خبر نیستیم و اگه قسمت دوم مصاحبه برادر حیدری را هم دنبال کنید حتما متوجه خواهید شد که ایشان هم دغدغه تمام جانبازان با درصدهای مخنلف را دارند و بارها مشکلات آتها را مطرح کرده اند.
درپایان هم عرض می کنم بنده به نوبه خود ارادتمند تمام جانبازان بزرگوار از یک درصد تا 70 درصد هستم.
باسلا. بندرت پیش آمده که برای یک مطلب و مصاحبه کامنت و یادداشت بگذارند و این همه منفی بخورد!
دلیلش را نمیدانم اما
برادران و دوستان جانباز و ایثارگرم بدانند که تنها جایی که قدون چشم داشت مشکلات ما جانبازان و ایثارگران را چاپ و البته پیگیری میکند همین فاش نیوز است.
کافی است سری به سایت های پرمدعا و پر زرق و برق نگاهی بیندازید. سایت خود بنیاد بنام isar را ببینید اصلا به مشکلات ماها اشاره نمیکند.
خدا باز پدر این فاش نیوزیها رابیامرزد که لااقل هم از مجلس شورای اسلامی پیگیر مشکلاتمان است و هم ازبنیاد و حتما باخبرید که با بنیاد هم درگیری شدید دارد.
امیدوارم حداقل غنصاف داشته باشیم و اگر کمک کار نیستیم باری بر دوش نباشیم.
از سرکار خانم محمدی عزیز هم که با این مصاحبه ها مارا باجانبازان و ایثارگران و تواناییشان آشنا میکند سپاسگزاریم. موفق باشید
سلام،بنده از مسئولین بنیاد خواهش میکنم بدر خواستهای بحق جانبازان به جدیت رسیدگی کنند،بنده سالهاست که بدنبال دریافت جواز کسب هستم و با داشتن 27 سال سابقه فعالیت نتوانسته ام جواز دریافت کنم،به همه جا نامه نامه نوشته اما کسی عملا کاری برام نکرده است.با تشکر جانباز
بزرگوار ارجمند سرکار خانم محمدی ...
بنده خدای نکرده قصد هیچ امرو نهی رو نداشتم وقصدم پیشنهاد بود والسلام .
ور نه ما را چکار به دخل وتصرف و ایده و نظر دهی برای سایت فاش . القصه والقصه سایت گویا نظرات صعودی بهتری تا پیمودن قلل انصاف را دارد . طریقت و منزلت اهالی فاش برای ما روشن شده است .... مارا همین بس که کنار زمین برای گل زدن شما هورا بکشیم . لزت زیاد .
ای زردروی عاشق تو صبر کن وفا کن
دردی است غیر مردن آن را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن
در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم
با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن
گر اژدهاست بر ره عشقی است چون زمرد
از برق این زمرد هی دفع اژدها کن
بس کن که بیخودم من ور تو هنرفزایی
تاریخ بوعلی گو تنبیه بوالعلا کن....
بنام خداوند خالق خوبيها
با سلام ودرود محضر رهبر عزيزم حضرت امام خامنيي اعلي مقامه . وسلام ودرود خدا بر تمامي همرزمانم بخصوص جانبازان صبور . كه از مولايم حضرت ابا الفضل العباس قمر بني هاشم الهام صبر واستقامت گرفتند . دوستان وعزيزان من نميدونم برادران سپاهي چه زود فراموش كردن دوران دفاع مقدس .من نميدونم چگونه روز قيامت پاسخگوي شهيدان همتها . خرازيها . باكريها . زين الدينها . وبقيه شهدا را ميدهند . يادشون رفت شهداي گرانقدر چه رفتاري با بسيجيها داشتند واينها چه رفتاري دارند حتي يه دفترچه ناقابل فروشكاي اتكا از ما دريغ ميكنند . وقتي ميرم دفترچه بيمه ام را عوض ميكنم در صف بهزيستي بايد بايستم بخدا زجر ميكشم البته خداي ناكرده قصد توهين به قشري ندارم اونها هم بندگان خدا هستند . فقط اينرا ميخواهم بگويم فرق ما به اين سردارها . وسرهنگها . وكلا افسران سپاه چيه چون اونها رسمي شدن وما بسيجي من فقط ميگم . پيامبر اكرم ( ص ) فرمودند اتقو دعوه المظلوم فانها تصعد اليب السماء وكانها شراره ... پس بترسيد از آه مظلوم ما چيزي فراتر از آنچه كه مجلس تصويب كرده نميخواهيم نميگيم مثل كشورهاي ديگر با ما رفتار كنيد مثلا همين ماده 38 چرا كامل اجراش نميكنيد من شنيدم سال 96 بايد همانند كادريها امكانات رفاهي در اختيار بسيجيهاي از جنگ برگشته قرار بگيرد چرا سختتون است اينكار را بكنيد كاري كنيد به جاي ناراحتي ونفرين دعاي خير ما بدرقه راهتون باشد . ما خوب نيستيم اما بالاخره از ميان اين همه جانباز 4 جانباز هستند كه دعاي مورد قبول درگاه حق قرار گيرد . پس آنچه كه بايد تذكر بدهم دادم(( اللهم اشهد اني بلغت )) با تشكر جانباز 50 درصد بسيجي جنگ تحميلي
بسیار خوشحالم در این بازار مکاره حب و بغضهای سیاسی کسانی همچون اقای دکتر داود حیدری با صراحت هر چه تمام حرف دل و درد جانبازان را بدون واهمه بیان می کنند ، زیرا اگر کسی همچون لب به اعتراض بگشایم کار قابلی انجام نداده ام ، اما کسانی که خود علی الظاهر از مدیران بنیاد است و بر علیه نابسامانیهای مدیریتی بنیاد فریاد میزند جدا شهامت و از خود گذشتگی می خواهد و این همان نکته بسیار ارزشمندی است که اقای حیدری دارند و بدون ملاحظه گریهای نامیمون ، سخن دل جانبازان را بیان فرمودند.
خداوند به ایشان صحت ، عافیت و موفقیت عنایت فرماید.
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi