یکشنبه 07 خرداد 1396 , 09:56
ماه نازخریدن و ناز فروختن ها آمد
حجت الاسلام محمد ادریسی - یک مشت مقدمه قتل است. یک نگاه مقدمه زنا ، یک حسد نتیجه اش می شود شیطان رجیم و همین خطاهای در ظاهرکوچک، مقدمه است برای خطا های بزرگ.
ماه جدید آمد. ماه ناز کشیدن و ناز کردن ها آمد.ماه قوی ایمان شدن آمد. ماه پاک تر شدن. ماه پاداش زیاد دادن به کم کاری وکوتاهی ها و ماه صدا زدن ها و پشت نکردن به خوبی ها آمد پس مراقب باشیم از بهره مند ترین ها در این ماه رمضان شویم.
سنگین است این دعای افتتاح آنجا که می گوید: (وَ أَسْأَلُکَ مُسْتَأْنِساً لَا خَائِفاً وَ لَا وَجِلًا مُدِلًّا عَلَیْک )یعنی ناز فروختن و خواستن با انس و عشق ما ای خدا به خاطر ترس از تونیست بلکه به دلیل ناز خریدن و آغوش همیشه باز تو است اما (یا رَبِّ انَّکَ تَدْعُونِى فَأُوَلِّى عَنْک)خدایا ! تو صدا می زنی و دعوتمان می کنی و این ما هستیم که پشت می کنیم و جوابت را نمی دهیم و قیافه می گیریم!گویی بهتر از تو خدایی دیگرسراغ داریم!
مغلوبِ زمانیم اگر با خدا نباشیم. به زمان همیشه توجه کن! هر لحظه از زمان، خود یک پیامبر است. هیچ به صدای ساعت گوش دادهای؟ صدای آن شبیه تیکتاک است. نه! این تیکتاک نیست. صدای واقعی ساعت این است: «با او باش. با او باش؛ زیرا او با توست.
هر ثانیه با خدا بودن یک موفقیت عظیم است. هر دقیقه برای او گام برداشتن، فتح یک قلّهی بلند است و هر ساعت را با او سپری کردن، نهایت سعادت. خوشا به حال تو اگر میلیونها ثانیه و دقیقه و ساعت عمر خودت را بیهوده سپری نکرده باشی.
انسانها در مزرعهی دنیا یا شبیه به زارعاند یا مترسک یا کِرم؛ آنها که شبیه به زارع هستند، توقع دارند چندین برابر آنچه را میکارند، در آیندهی نه چندان دور برداشت کنند؛ آنها که شبیه مترسک هستند، حالت ظاهری و لباسی را که دیگران برایشان میپسندند، میپذیرند و به دیده شدن قناعت میکنند و آنها که شبیه به کرم هستند، این کرهی خاکی را بهسان یک سیب میدانند و تا لحظهی آخر جز به کرموار زیستن به چیز دیگری نمیاندیشند.
قویایمان کسی است که در راهش زیرک و در انتخاب همراهش محتاط و در جنگ با نفس و شیطان دلیر و در خلوت وفتنه حافظ حریم و بصیر و در سخن پیشاندیش و خوابش کم و خوراکش به اندازه و فکرش زیاد و در خوبیها سهیم و در فرصتها عامل و در داشتنها شاکر و در نداشتنها صابر و در امکانات بهرهبردار و خلاصه اینکه در فروع محکم و در اصول محکمتر باشد.
ازمرد نالانی پرسیدندمال چه دوره ای هستی؟
گفت:دوره زار!
گفتند: دوره زار چه زمانی بود ؟
گفت:اون دوره که ...
بستنی بود سیزار ...
چیپس بود پینزار ...
شیر بود پینزار ...
ساندویچ بود بیست و پینزار ...
تلفن عمومی بود دویزار ....
بنزین بود ده زار ...
موز چیگیتا اصل فلیپین بود بیست و هفزار ...
پنیر بود سیری چار زار ...
بربری بود دویزار ...
مرغ ماشینی بود بیست و سیزار ....
مخلص کلوم حاجی همه چی فقط زار بود و بس ...