شنبه 27 خرداد 1396 , 09:45
ضربتی بر پیکر اسلام حُریت و عدالت
جانباز بهمنیار - بیست و یکم ماه مبارک رمضان مصادف است با سالروز شهادت ابرمردی که برای آمدنش خانه خدا شکافته شد و برای رفتن اش، فرق مبارکش را براساس کینه و عداوت در بهترین لحظه و مکان شکافتند.
یکی از غمبارترین و بزرگترین حوادث تاریخ مسلمانان، که در راه تغییر مسیر اسلام روی داد، شهادت حضرت علی (علیه السلام) بود، با شهادت آن امامِ همام، اسلام یگانه حامی واقعی خود و تنها نگهبان دلسوز اش را از دست داد، مسلمانان از برکت وجود پیشوایی محبوب، زمامداری عادل، امامی عالم، رهبری رئوف و مهربان محروم شدند، و امواج بلایا و فتنه ها از هر سو آنها را احاطه کرد.
ای مظهر رسالتِ تاریخیِ تمامی پیامبران، و جوهر همهِ انقلاب های توحیدی، ای آقا جان ، صدای فزت و رب الکعبه تو عالمی را در غم فرو برده است، ضربت شقی، شقی ترین اشقیاء ابن ملجم مرادی لعین، ضربتی بود که بر پیکر اسلام، حُریت، عدالت و بر تمامی اهداف عالی انسانی وارد شد.
حضرت امیر مومنان امام علی (علیه السلام) در این شب دعوت حق را لبیک می گوید و مردم کم کم می فهمند امیرشان، خلیفه جهان اسلام همان سایه معصومی بوده که شب ها نان بینوایان شهر را بر دوش می کشیده، و سفره هایشان را به بزم رونق می بُرده، مردی که خیلی از یاران و اصحابش، به طمع بیت المال، عدالتش را سرزنش می کردند و در تنگناها و فتنه ها تنهایش می گذاشتند، مردی که برای جنگ های ناخواسته، بی دلیل سرزنشش می کردند، مردی که بدون واهمه و محافظ، شب ها در خانهِ بیوه زنان و یتیمان کوفه را می کوبید تا لبخند شادی بر رخسار کودکان گرسنه بنشاند.
امام علی(ع)، نطق بلیغ توحید بود، و سکوت25 ساله اش، بلندترین فریاد تاریخ بود که طنین اش، هنوز هم ردپای مظلومیت و عدالتش را در بستر تاریخ منعکس می کند، او توجیه کننده عدل و نشان دهنده عالیترین مظاهر آن بود، و دنیا از روزنه وجود علی(ع) به شناخت عدل توفیق یافت.
پیشوای بزرگ مسلمین جهان حضرت علی (ع) از درون قبله گاه مسلمین کعبه خدا پا به عرصه وجود گذاشت و همگان را به پرستش خدای کعبه فرا خواند، پرچم های ضلالت را از فراز کعبه بر زمین افکند، و این شمشیر او بود که اساس اسلام را استوار ساخت.
حضرت علی (ع) کمال تولد انسان است، و در زمانی که پادشاهان با لشکر کشی ها و شمشیرها، سرزمین ها را برای چند صباحی فتح می کردند، امام علی (ع) از بالای منبر دلها را برای همیشه فتح می کرد.
رسالت تاریخی تمامی پیامبران در حضرت علی (ع) تجسم یافته است، علی(ع) کسی است که نه تنها با اندیشه و سخنش، بلکه با وجود و زندگی اش، به همه درد ها و نیازها و همه احتیاج های چند گونه بشری، در همه دوره ها پاسخ می دهد، تمام پرسش های بی پاسخ خلقت را به پاسخ می ایستد، کسی که کعبهِ آرزوهای تمامی حق جویان و حقیقت خواهان است، قبله عارفان و خدا پرستان است و مصباح جمال ازلی و گوهر تابناک الهی است.
امام علی (ع) گنجینه بی بدیل خلقت بود، اگر او نبود مؤمنان پس از رسول اکرم(صلوات اله علیه) ناشناخته می ماندند، قرآن از پراکندگی به یکپارچگی نمی رسید، حق برای چند صباحی مهلت خودنمایی پیدا نمی کرد و هیچ مصداقی برای حکومت عدل پدید نمی آمد.
علی (علیه السلام) ولایت آسمان و زمین را در دست داشت و بر دل ها حکم روا بود، گماشتهِ خداوند بر زمین، نگهبان خاک و حجت پروردگار بود، هرگز برای فرمان روایی خود اسباب و بهانه دنیوی نخواست، همواره پا بر جای پای رسول خدا نهاد، و هیچ کس در عمل کردن به قرآن از او پیشی نگرفت.
شهادت مولی الموحدین امیرالمومنین، حضرت علی (ع) آغازگر اشاعه عدالت و مردانگی، و معرف والاترین الگوی شهامت و دیانت بر محضر حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه الشریف) و به رهبر مسلمانان جهان امام خامنه ای(حفظ اله) و به تمام مسلمانان و مُحبان راستین آن حضرت و دوست داران خاندان اهل بیت حضرت رسول الله (ص) تسلیت باد.
یک جُرعِه ابِ بخیلان، نَه نُوشِه بود
شمشیرِ شِرک ، شکافی به سَر زدَش
وان گه ، خدای هم ، به گر یه نشسته بود
با نخلهایِ مدینه ، به زندگی
از دخلِ مردمِ خُوبان، نخورده بود
فرقش که چون شکست ، به عالم ندا رسید
شاهی که دست رنجِ فقیران ، نه برده بود
شمشیرِ شِرک ، شکافی به سَر زدَش
وان گه ، خدای هم ، به گر یه نشسته بود
همیشه زیبا متین و نیک نوشته اید.
درود خدا بر شما و دیگر نویسندگان خوب و سایت محترم فاش نیوز
دین اسلام دین هدایت فرد است . و این فرد هدایت شده و موحد است که توان اداره یک مجموعه در شعاع تاثیر گذاری خود را دارد . بزرگ تذکر خداوند بزرگ از ادم (صفوه الله ) لغایت محمد رسول الله (ص) بیش از ایمان به یک حقیقت قولوا لا اله الله تفلحوا نبوده که پشتوانه ان بینات ( روشن کنندگان و حجتهای روشن و گواهان صادق و این جمع بینة است . )( شهر رمضان الذی انزل فیه القران هدی للناس و بینات من الهدی والفرقان) شاید در این قسمتی ازایه بزیبایی دلیل نزول کلمه الله بیان شده باشد . هدایت جمیع انسانها با دلایل و حجتهای روشن و گواهان صادق و جدا کننده حق از باطل .
منظور از این مقدمه عدم غلو در شخصیتهای بزرگ میباشد . تا جایی که ذهن را از مبدا هستی به تربیت شده او نزول میدهیم لذا به حکم صریح کلمه الله (ای اهل کتاب! در دین خود غلوّ [و افراط] نورزید، [و از چهارچوب آیات نازل شده از سوی خدا و آنچه پیامبران به شما آموخته اند، خارج نشوید] و نسبت به خدا جز حق مگویید. جز این نیست که مسیح عیسی بن مریم فرستاده خدا و کلمه اوست که به مریم القا کرد )
هیچگاه نه رسول الله (ص) و نه دیگر ائمه الهدی (ع) ادعای دانستن غیب ونه ولایت آسمان و زمین را و برحکومت بر دل ها . گماشتهِ خداوند بر زمین، نگهبان خاک و حجت پروردگار بودن را ننمودند . مالک .خال . رب جهان هستی الله است . و تا ایشان نخواهند هیچکس توان انجام امری را ندارند ( و ما تشاء ون الا ان یشا الله ان الله کان علیما حکیما . ما پیرو تعبد سیره ایمان و حق طلبی رسول الله (ص) و امیرالمومنین علی (ع) هستیم . و دعا می نماییم خدا ما را در این مسیر موفق بدارد . هیچ ذاتی را خواهشا در طول ذات بی همتای خداوند قرار ندهید . که این شرک است و ما نسبت به یکدیگر مامور به تذکر . لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین .
و من الله التوفیق
اميرالمؤمنين حضرت علی(ع) فرمود: چگونه باشد حال مردميكه سنت پيغمبر صلى الله عليه و آله را دگرگون ساختند و از وصى او رو گردان شدند؟ ايشان نمىترسند كه عذاب بر انها نازل شود؟! سپس این ایه را تلاوت فرمود(ابراهیم ایه 29) "نعمت خدا را بناسپاسى تغيير دادند و قوم خويش را بدوزخ كه سراى هلاكت است، در آوردند" سپس فرمود: ما هستيم آن نعمتى كه خدا ببندگانش انعام فرموده هر كه در روز قيامت كامياب شود بوسيله ما است. (کافی ج1ص315ش1)
و وفتی مقام امامت به حضرت ابراهیم (ع) داده شد طبق نص صریح قران مقام امامت بالاتر از بندگی، نبوت ، رسالت، خلت میباشد و امام (ع) باید فضابل خاصی را داشته باشد.
ابـو بـصير گويد: به حضرت ابوالحسن عليه السلام عرضكردم : قربانت گردم ، امام بـچـه دليـل شـنـاخته شود؟ فرمود: بچند خصلت : اولش اينكه : چيزى از پدرش كه باو اشـاره داشـتـه بـاشد در باره اش پيشى گرفته باشد (مانند تصريح بر امامت و وصيت درباره او و سپردن علم و سلاح و ساير نشانه هاى امامت باو) تا براى حجت باشد و از هر چه بپرسند فورا جوابگويد و اگر در محضرش سكوت كنند. او شروع كند و از فردا خبر دهـد و بـهر لغتى با مردم سخن گويد، سپس بمن فرمود: اى ابا محمد! پيش از آنكه از اين مجلس برخيزى نشانه ديگرى بتو مى نمايانم .
طـولى نـكـشـيد كه مردى از اهل خراسان وارد شد و بلغت عربى با حضرت سخن گفت و امام عـليـه السلام بفارسى جوابش داد، مرد خراسانى گفت . قربانت گردم ، بخدا من از سخن گفتن بلغت خراسانى با شما مانعى نداشتم جز اينكه گمان مى كردم شما آن لغت را خوب نمى دانيد، فرمود: سبحان الله ! اگر من نتوانم خوب جوابت گويم چه فضيلتى بر تو دارم ؟!! سپس بمن فرمود: اى ابا محمد: همانا سخن هيچيك از مردم بر امام پوشيده نيست و نه سـخـن پـرنـدگان و نه سخن چارپايان و نه سخن هيچ جاندارى ، پس هر كه اين صفات را نداشته باشد، امام نيست . (كافی جلد 2 ص 38 ش 7 )
ابـو بـصـيـر گـويـد: خدمت امام باقر عليه السلام رسيدم و عرضكردم : شما وارث پيغمريد ؟ فرمود : آری ، عرض كردم : پيغمبر وارث انبياء بود و هر چه آنها می دانستند میدانست ؟ فرمود : آری ، عرض كردم شما می توانيد مرده را زنده كنيد و كور مادر زاد و پيس را معالجه كنيد ؟ فرمود : آری باذن خدا . سپس فرمود: ابا محمد! پيش بيا. من نزديكش رفتم ، آن حضرت دست بچهره و ديده من ماليد و من خورشيد و آسـمـان و زمـيـن و خـانـه هـا و هـر چـه در شهر بود را ديدم ، آنگاه بمن فرمود: مى خواهى كه ايـنـچـنـيـن بـاشـى و در روز قـيـامـت در سـود و زيـان بـا مـردم شـريـك بـاشـى ، يـا آنكه بـحال اول برگردى و يكسر به بهشت روى ؟ گفتم : مى خواهم چنانكه بودم بر گردم ، باز دست بچشم من كشيد و بحال اول برگشتم . سپس من اين حديث را بابن ابى عمير گفتم ، او گفت : من گواهى دهم كه اين موضوع درست است ، چنانكه روز روشن درست است . (كافی جلد 2 ص 374 ش 3و4)
برادر مرتضایی شما بدون مراجعه به احادیث حتی نمی توانید تعداد رکتهای نماز را از قران استخراج کنید .
سديرگويد به امام صادق (ع) عرضكردم : مردمی عقيده دارند كه شما خدا و معبوديد. امام فرمود : ای سدير شنوايی و بينائيم ، پوست و گوشتم ، خون ومويم ازايشان بيزار است و خدا از ايشان بيزار باشد . اينان دين من و دين پدران مرا ندارند خدا در روز قيامت مرا با انها گردهم نياورد ، جز آنكه برآنها خشمگين باشد ، سدير گويد پس شما چه موقعيتی داريد ؟ امام فرمود : ما خزانه دارعلم خدائيم ما مترجم امر خدائيم ما مردمی معصوم هستيم خدای تبارك و تعالی به اطاعت ما امر فرموده و از نافرمانی ما نهی نموده است. ما حجت رسائيم بر هر كه زير آسمان و روی زمين است. (كافی جلد 2 ص 11 ش6)
اقای مرتضایی پاراگراف اخر شما مغایر ایه ولایت ایه اولی الامر ایه تطهیر ایه اخر سوره رعد و . . . می باشد خداوند در ایه 109 سوره طه می فرماید: در آن روز (قیامت) شفاعت هیچ کس سودی نمی بخشد ، جز کسی که خداوند رحمان به او اجازه داده ، و به گفتار او راضی است.
اميرالمؤمنين حضرت علی(ع) فرمود: چگونه باشد حال مردمي كه سنت پيغمبر صلى الله عليه و آله را دگرگون ساختند و از وصى او رو گردان شدند؟ ايشان نمی ترسند كه عذاب بر انها نازل شود؟! سپس این ایه را تلاوت فرمود(ابراهیم ایه 29) "نعمت خدا را بناسپاسى تغيير دادند و قوم خويش را بدوزخ كه سراى هلاكت است، در آوردند" سپس فرمود: ما هستيم آن نعمتى كه خدا ببندگانش انعام فرموده هر كه در روز قيامت كامياب شود بوسيله ما است. (کافی ج1ص315ش1)
امام باقر (ع ) فرمود: بناى اسلام روزى پنج چيز است ؟ نماز و زكاة و حج و روزه و ولايت .
زراره گويد بحضرت عرضكردم : كداميك از اينها برتر است ؟ فرمود: ولايت برتر است . زيـرا ولايـت كـليـد آنـهـاسـت و شـخـص والى دليل و راهنماى آنهاست (ائمه عليهم السلام راهـنـمـاى نـمـاز و زكـاة و حـج و روزه مـى بـاشـنـد و ايـن اعمال بدون راهنمايى آنها درست نيست ).
عـرضـكـردم : سـپـس كـدامـيـك بـرتـرى دارد؟ فـرمـود: نـمـاز، رسول خدا صلى الله عليه و آله فرموده : نماز ستون دين شماست .
عـرضكردم : پس از آن كداميك برترى دارد؟ فرمود: زكوة ، زيرا خدا زكوة را همدوش نماز قـرار داده و نـمـاز را پـيـش از زكـوة ذكر نموده و رسولخدا صلى الله عليه و آله فرمود: زكوة گناه را ميبرد.
عـرضـكـردم : پـس از آن كداميك برترى دارد؟ فرمود: حج ، خداى عزّوجلّ فرمايد: (((براى خداست بر مردم زيارت خانه خدا كعبه آنها كه بدان راه توانند يافت و هر كه كيفر ورزد، خدا از جهانيان بى نياز است 97 سوره 3))) و رسولخدا صلى الله عليه و آله فرمود: يك حـج پـذيـرفـته از بيست نماز نافله بهتر است و هر كه گرد اينخانه طوافى كند كه هفت شـوطـش را بـشـمـارد (تـا كـم و زيـاد نـشـود) و دو ركـعـت نـمـازشرا نيكو گزارد خدا او را بيامرزد، و راجع بروز عرفه و مزدلفه چه مطالبى فرموده است (كه همه مى دانند، مانند ثـوابـهـاى بـسـيـارى كـه براى عبادت در اين دو روز بيان فرموده و نيز فضيلت وقوف بعرفات و مشعر را).
عرضكردم : پس از اين كدام است ؟ فرمود: روزه .
عـرضـكـردم : چرا روزه آخر همه اينها قرار گرفت ؟ فرمود: رسولخدا صلى الله عليه و آله فـرمـوده است : روزه سپر آتش دوزخ است ، سپس فرمود: برترين چيزها آنست كه چون از دسـتـت رفـت ، تـوبـه كـردن از آن پـذيـرفـتـه نـيـسـت ، جـز آنـكـه بر گردى و عين آن عمل را بجا آوردى ، و نماز و زكوة و حج و ولايت ، جز انجام دادن خود آنها، چيز ديگرى جاى آنـها را نمى گيرد، ولى روزه (ماه رمضان ) اگر از تو فوت شود يا تقصيرى در آن روا دارى يـا مـسـافـرت كـنى ، در ايام غير رمضان بجا ميآوردى و آن گناه را با صدقه دادن و قضا كردن جبران مى كنى . ولى هيچيك از آن چهار، چيز ديگرى جايگزينش نشود.
سپس فرمود: بالاترين مرتبه امر دين و كليدش و در همه چيز و مايه خرسندى خداى رحمان ، اطـاعـت امـام اسـت ، بـعـد از شناسايى او، همانا خداى عزّوجلّ مى فرمايد: هر كه پيغمبر را فرمان برد خدا را فرمان برده است و هر كه پشت كند، ما ترا به نگهبانى آنها نفرستاده ايم ، 80 سوره 4))) همانا اگر مردى شبها را بعبادت بپا خيزد و روزها را روزه دارد تمام اموالشرا صدقه دهد و در تمام دوران عمرش بحج رود، و امر ولايت ولى خدا را نشناسد تا از او پـيـروى كـنـد و تـمـام اعـمـالش بـا راهـنـمـايـى او بـاشـد، بـراى او از ثـواب خداى جـل و عـز حـقـى نـيـسـت و او از اهـل ايـمـان نـبـاشـد، سـپـس فـرمـود: خـدا نيكوكاران از ايشان (اهـل ولايـت يـا مـسـتـضـعـفـيـن از مـخـالفـيـن ) را بـفـضـل رحـمـت خـود داخل بهشت كند. (كافى ج : 3 ص : 30 رواية :5)
محمدبن فرج گويد: امام باقر(ع) بمن نوشت: زمانی كه خدای تبارك و تعالی بر خلقش خشم كند ما را از مجاورت آنها دور كند . (كافی جلد 2 ص 145 ش 31 )
امام صادق (ع) فرمود : خدا شرم نمی كند كه عذاب كند امتی را كه دينداری كند با امامی كه از جانب خدا نيست اگر چه نسبت به اعمالش نيكوكار و پرهيزكار باشد(مردم بعد از . . . ) ، همانا خدا شرم می كند عذاب كند امتی را كه دينداری كند با امام از جانب خدا اگر چه نسبت به اعمالش ستمگر و بدكردار باشد(مردم قبل از . . . ) . (كافی جلد 2 ص 206 ش 5 )
امام باقر(ع) وامام صادق(ع) فرمودند: اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرف است و ما هفتاد و دو حرف از اسم اعظم را داريم و يك حرف نزد خداست كه آن را در علم غيب برای خود مخصوص ساخته ، به عيسی بن مريم (ع) دو حرف داده شد كه با آنها كار می كرد و به موسی (ع) چهار حرف و به ابراهيم (ع) هشت حرف و به نوح (ع) پانزده حرف و به آدم (ع) بيست و پنج حرف و به محمد (ص) هفتادو دو حرف داده شد و تنها يك حرف آن نزد آصف بود آصف آن يك حرف را گفت و زمين ميان او و تخت بلقيس در هم نورديد تا او تخت را بدست گرفت . (كافی جلد 1 ص 334 ش 1و2 )
و اما در مورد علم غیب خداوند در ایه 26 سوره جن می فرماید:خدا غیب می داند و کسی را بر علم غیب خود اگاه نکند و در ایه 27 سوره جن می فرماید مگر پیغمبری که مورد پسند او باشد . یعنی علم غیب مخصوص خداوند است و به برخی از رسولان مورد پسند می دهد.
پيغمبران و امامان(ع) علم غيب و شهود و هر چه را كه مىدانند. علم ذاتى نيست، بلكه همه با عطاء و بخشش خداى تعالى است و خدا هم هر چه را صلاح بداند و مطابق شؤون و مأموريت آنها باشد بايشان عنايت مىكند تا براى رهبرى بشر روى زمين آمادگى داشته باشند اما تفصيل جزئيات و مصاديق آنها و اينكه چگونه مطالبى را خدا به آنها الهام مىكند.
اقای مرتضایی داعش هم مدعی پیروی از قران است و تمام جنایاتش را با تمسک به قران توجیه می کند شما که با دانستن لم یلد و لم یولد حضرت عیسی را پسر خدا می دانید نمی توانید به داعش ایراد بگیرید چون انها هم مثل شما با دانستن صراحت ایه برداشت خطا می کنند.
افای مرتضایی در این ایه خداوند گواهی حضرت علی (ع) بر رسالت رسولخدا(ص) را همراه گواهی خودش می داند اصف بن برخیا اندکی از علم کتاب را داشت و تخت بلقیس را در یک چشم بر هم زدن به نزد حضرت سلیمان اورد حالا کسیکه تمام علم کتاب را دارد چقدر توانا می باشد.
اقای مرتضایی امیدوارم فهمیده باشی که در توحید خیلی اشکال داری و بتوانی توحیدی را که معصومین(ع) تعریف نمودن را بفهمی و بدانی که کلام معصومین(ع) حجت است و ایشان قران ناطقند.
امام باقر(ع) فرمود: بعد از حسين ابن علی (ع) 9 امام می باشد و نهمی آنها امام قائم (ع) است. (كافی جلد 2 ص 482 ش 13،12،11،10،9،16،15)
امام صادق (ع) فرمود : كسيكه با امامی كه امامتش از جانب خدا است كسی را شريك كند كه امامتش از جانب خدا نيست : به خدا مشرك گشته است. (كافی جلد 2 ص 200 ش 6 )
ابوبصير گويد : خدمت امام باقر (ع) رسيدم و عر ض كردم : شما وارث پيغمريد ؟ فرمود : آری ، عرضكردم : پيغمبر وارث انبياء بود و هر چه آنها می دانستند میدانست ؟ فرمود : آری ، عرض كردم شما می توانيد مرده را زنده كنيد و كور مادر زاد و پيس را معالجه كنيد ؟ فرمود : آری باذن خدا . سپس فرمود : . . . (كافی جلد 2 ص 374 ش 3و4 )
حضرت ابوالحسن (ع) فرمود : امام به چند خصلت شناخته شود . . . ازفردا خبر دهد به هر لغتی با مردم سخن گويد . . . همانا سخن هيچ يك از مردم برامام پوشيده نيست و نه سخن پرندگان و نه سخن چارپايان و نه سخن هيچ جانداری پس هركه اين صفات را نداشته باشد ، امام نيست . (كافی جلد 2 ص 38 ش 7 )
در آخر من مسلمانی ام ، دین ام و اسلام ام را مثل بعضی از حضرات از ما بهتران ارثی به دست نیاورده ام که بخواهم آن را خدای نکرده وسیله کنم ، با مطالعه و تجربه و با تمام وجودم که از لطف خدایم بوده به آن دست یافته ام ، شما هم مواظب حرف زدنتان باشید و من بعد اول خودتان را معرفی کنید بعد اگر خواستید از قول ائمه سخنانتان را توجیه کنید. والسلام