شنبه 21 مرداد 1396 , 08:54
شهید در کلام نبی(ص)
نخستین بار کلمه «شهید» را پیامبر اکرم(ص) بر افرادی که در راه خدا کشته میشوند اطلاق کرده است. در روایتی میخوانیم که آن حضرت به یارانش فرمود:
جراحکم فی سبیل الله و من قتل منکم فانه شهید:
جراحاتی که بر شما وارد میشود در راه خداست و هر کس از شما کشته شود، شهید است.
ارزش شهادت
در دنیای پرفتنه امروز که عصر انفجار اطلاعات لقب گرفته است و در زمانهای که مرزهای جغرافیایی، معنا و مفهوم پیشین خود را در ساختار جدیدی از معرفت و تحول مبنایی در حیات بشری، رفته رفته از دست میدهند و اقتدار ملی هر کشور در بعد فرهنگی آن جلوه و ظهور مییابد، پاسداری از ارزشهای فرهنگی، رویکردی واقعبینانه و استراتژیک خواهد بود. چنین است که هر ندایی از رهایی و هر پرچمی از آزادگی در گستره گیتی، مورد هجوم توفانهای زهرآگین اتحادیه جهانی زر و زور و تزویر قرار میگیرد.
در این میان، رسالت همه آنانی که به عدالت، آزادی و رهایی میاندیشند و به آرمان بزرگ پیامبران ایمان دارند، آن است که از فرهنگ ایستادگی و وارستگی در این تهاجم بیحساب با هر وسیله ممکن صیانت و پاسداری کنند.
درخشانترین و فروزانترین ستاره آسمان فرهنگ رهایی، مشعل پرفروغ فرهنگ شهادت است.
تکریم و تعظیم شهیدان، تلاشی مقدس است در برافراشتن پرچمهای سرخ استقلال و آزادی بشریت، از یوغ ذلت و اسارت و گام بلندی است در راستای احیای ارزشهای مکتب توحید و عدالت؛ زیرا که، «شهادت، مرگ در راه ارزشهاست» و هر شهید، مشعلی است که در بلندای عزت و سرافرازی یک ملت، جاودانه میدرخشد.
«شهید، زیباترین زخم بر پیکر هستی و «شهادت» زیباترین غزلی است که از لبهای سرخ حقیقت میتراود. شهادت بیداری را معنا میکند و بینایی را شفاف میسازد.
شهادت مشعلی است که خداوند در جان برگزیدگانش برمیافروزد، تا تاریکی از شانههای زندگی بگریزد.
شهید چشمه آتشی است که خرمن ظلم را میسوزاند و آب روانی است که بر کویر تشنه عدالت جاری میشود. هر شهید سپیدهای است که در افق آسمانها طلوع میکند و پیامآور صبح میشود. شهادت شهید به طور یقین بسیار پرارزشتر و مؤثرتر از حیات اوست. «شاهد» از اوصاف خداوند است و زمانی که کسی به آن درجه از خلوص برسد که به مقام شهادت نایل آید او مخلوقی است ملحق شده به خالق و عادی است و از «ونفخت فیه من روحی».
شهادت نه یک مردن، که یک انتخاب است: «ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله. اموات بل احیاء و لکن لا تشعرون»
هر کسی را که در راه خدا کشته و شهید شد، مرده نپندارید؛ بلکه او زنده جاوید است ولیکن شما این حقیقت را در نخواهید یافت.
شهید همواره زنده است و مرگ او در واقع انتقال از حیات جاری در سطح طبیعت به حیات پشت پرده آن میباشد.
در قرآن کریم، حدود ده آیه به صورت صریح درباره کسانی که در راه خدا کشته شده باشند، وجود دارد. از جمله مسایلی که در این آیات به آن اشاره شده است عبارت است از: زنده بودن شهید، رزق شهید، آمرزش گناهان شهید، ضایع نشدن عمل شهید، مسرت و خوشحالی شهید، وارد شدن در رحمت الهی و رستگاری شهید.
شهید و شهادت در روایات
از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل شده است که فرمود:
ما من قطره احب الی الله عزوجل من قطره دم فی سبیل الله:
هیچ قطرهای در پیشگاه خداوند محبوبتر از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود نیست.
فوق کل ذی بر بر حتی یقتل فی سبیل الله فاذا قتل فی سبیل الله فلیس فوقه بر.
بالاتر از هر فرد نیکوکاری، نیکوکار دیگری وجود دارد که در راه خدا کشته شود و آنگاه که در راه خدا کشته شد بالاتر از او نیکوکاری وجود ندارد.
در جنگ احد یکی از مسلمانان به نام «قزمان » در سپاه اسلام در رکاب پیامبر (ص) با دشمنان می جنگید و بسیار عالی و شجاعانه نبرد می کرد، به طوری که شش یا هفت نفر از دشمن را کشت، وی در این نبرد جراحات سنگینی برداشت . او را برای مداوا به منزل بردند، یکی از مسلمانان به محضر رسول خدا (ص) آمد و از شجاعت ها و جانبازی های «قزمان » سخن گفت و او را ستود، ولی پیامبر (ص) به جای تمجید از او فرمود: «او اهل دوزخ است » . آن مسلمان خبرآورنده که از راز موضوع اطلاع نداشت، از سخن پیامبر (ص) تعجب کرد .
قزمان در خانه خود بستری شد، بسیاری تصور می کردند او در بستر شهادت قرار گرفته و به زودی به فیض عظمای شهادت نایل می شود . تا این که روزی جمعی از مسلمانان به خانه او آمده، پس از احوال پرسی به او گفتند: «مژده باد به تو! بهشت و رضوان خدا، چرا که در راه خیر در میدان جنگ با دشمنان متحمل آن همه زخم و رنج و زحمت شدی» قزمان که تا آن وقت ماهیت خود را نشان نداده بود و نیتش را آشکار نساخته بود، گفت: «برای چه مرا مژده می دهید، سوگند به خدا من برای حفاظت از ملت و قبیله ام با دشمن می جنگیدم (نه برای خدا و دفاع از اسلام) و گرنه هرگز نمی جنگیدم »
عجیب این که وقتی زخم های بدن او خوب نشد، کاسه صبرش لبریز گشت، تیری به خود زد و خودکشی کرد . آن گاه مسلمانان راز سخن پیامبر (ص) را دریافتند که فرموده بود: «قزمان اهل دوزخ است »
امام باقر(ع) فرمود: بعد از حسين ابن علی (ع) 9 امام می باشد و نهمی آنها امام قائم (ع) است. (كافی جلد 2 ص 482 ش 13،12،11،10،9،16،15)
امام صادق (ع) فرمود : كسيكه با امامی كه امامتش از جانب خدا است كسی را شريك كند كه امامتش از جانب خدا نيست : به خدا مشرك گشته است. (كافی جلد 2 ص 200 ش 6 )
حسين ابن مختار گويد : به امام صادق (ع) عرض كردم : قربانت « روز قيامت كسانی را كه به خدا دروغ بستند ميبينی » آيه 60 سوره 39 تفسيرش چيست ؟ فرمود: درباره كسی است كه خود را امام داند و امام نباشد ، عرض كردم : اگر چه از فرزندان فاطمه و علی باشد . فرمود : اگر چه از فرزندان فاطمه و علی باشد . (كافی جلد 2 ص 200 ش 3 )
،، رسیدن به تکامل و جاودانگی.
،،برترین و بهترین معامله با خداوند
،، اطاعت ازخدا و رسول و اهل بیت (صلوات الله علیهم)
،،کمک به مستضعفین و برپایی عدالت و آزادی و رفع ظلم و فتنه..(دقت کنیم و بیاندیشیم)
،، رسیدن به عظیم ترین مقام ها که خداوند و پیامبر و اهل بیت از انسانها خواسته اند که توفیقی است بس بزرگ ....و بالاترین نیکوئیهاست.
،،امر به معروف و نهی از منکر و احیاء عدالت، و رفع تبعیض ها و ذلت ناپذیری و ایثارگری در راه ارزشهای متعالی،
....................
همان طور که جهاد، رشادت و شهادت بر مشئ امیرالمومنین امام علی(ع) ، سبب عزت مسلمانان می شود، سرباز زدن از جهاد و شهادت، سبب سلطه منافقین و دشمنان کینه توز بر اسلام و مسلمانان می گردد.
با گسترش فرهنگ ایثار، جهاد و شهادت طلبی، لرزه بر اندام دشمنان می افتد و آنها را از نفوذ در دژهای اسلام، مأیوس و ناامید می کند و این فرهنگ چه بسیار پر برکت است برای مسلمانان و چه وحشتناک است برای دشمنان اسلام...
پس تنها گسترش و رواج فرهنگ جهاد و شهادت است که استقرار عدالت را بدنبال خواهد داشت و فاصله گرفتن از این فرهنگ، یعنی ذلّت و ضلالت جوامع .. و دور ماندن از قافله نور و هدایت و رستگاری...
.....
سدیرگوید: زمانیکه امام باقر(ع) وارد مسجدالحرام میشد و من خارج میشدم ، دست مـرا گـرفـت و رو بـکـعبه ایستاد و فرمود: اى سدیر! همانا مردم مامور شدند که نزد این سـنـگها (کعبه ) آیند و گرد آن طواف کنند. سپس نزد ما آیند و ولایت خود را نسبت بما اعلام دارنـد، وهـمـیـن اسـت گفته خدا (همانا من آمرزنده ام آنکه را ایمان آورد و کار شایسته کند و سـپس رهبرى شود. ایه ۸۲ سوره ۲۰) آنگاه با دست بسینه اش اشاره کرد و فرمود: بسوى ولایت ما (رهبرى شود).سـپـس فـرمـود: اى سـدیر! کسانیکه مردم را از دین خدا جلوگیر میشوند بتو مینمایم، آنگاه بـابـوحـنـیـفـه و سـفیان ثورى که در آنزمان جلوگیر دین خدا بودند و در مسجد حلقه زده بودند، نگریست و فرمود: اینهایند که بدون هدایت از جانب خدا و سندى آشکار، از دین خدا جـلوگـیرى مى کنند، همانا این پلیدان اگر در خانه هاى خود نشینند، مردم به جستجو افتند و چون کسیرا نیابند که از خداى تبارک و تعالى و رسولش بآنها خبر دهد، نزد ما آیند، تا ما به آنها از خداى تبارک و تعالى و رسولش خبر دهیم. (کافی ج۲ص۲۳۹ش۳)
اسماعيل بن خزايی گويد : من می شنيدم كه ابوبصير از امام صادق (ع) می پرسيد : شما عقيده داريد كه من حضرت قائم (ع) را درك می كنم؟ فرمود: ای ابابصير ! مگر نه اينستكه تو امامت را می شناسی ؟ عرضكردم : چرا بخدا ، شماييد امام من و دست حضرت را گرفت حضرت فرمود: ای ابابصير! به خدا از اين كه در سايه خيمه قائم (ص) به شمشيرت تكيه نكرده ای باك نداشته باش . (كافی جلد 2 ص 198 ش 4 )
مفضل بن عمر گويد: شنيدم امام صادق (ع) می فرمود: همانا به خدا كه امام شما سالهای سال از روزگار اين جهان غايب شود و هر آينه شما در فشار آزمايش قرارگيريد تا آنجا كه بگويند امام مرد ، كشته شد ، بكدام دره افتاد ولی ديده اهل ايمان بر او رشك بارد و شما مانند كشتيهای گرفتار امواج دريا متزلزل و سرنگون شويد ، و نجات و خلاصی نيست جز برای كسی كه خدا از او پيمان گرفته و ايمان را در دلش ثبت كرده و بوسيله روحی از جانب خود تقويتش نموده همانا دوازده پرچم مشتبه برافراشته گردد كه هيچ يك از ديگريی تشخيص داده نشود ، مفضل گويد : من گريستم و عرضكردم : پس ما چه كنيم ؟ حضرت به شعاعی از خورشيد كه در ايوان تابيده بود اشاره كرد و فرمود : ای اباعبدالله : اين آفتاب را می بینی ؟ عرضكردم : آری ، فرمود : به خدا امر ما از اين آفتاب روشنتر است . (كافی جلد 2 ص 133 ش 3 )
امام صادق(ع)فرمود: بروزه ونمازمردم گول نخورید، زیرا بسا انسان بنماز و روزه شیفته میشود تا آنجا که اگرترک کند بهراس افتد، ولی آنها را براستگویی واداء امانت بیازمائید. (کافی جلد3ص162ش2)
امام صادق(ع)فرمود: هر که زبانش راست باشد کردارش پاک است. (کافی جلد3ص163ش3)
از رسول خدا (ص) سوال شد : محبوبترين مردم نزد خدا كيست؟ فرمود: كسيكه سودش به مردم بيشتر باشد. (كافی جلد 3 ص 239 ش 7)
رسول خدا (ص) فرمود: زمانی برای مردم پيش آيد كه برای طمع دنيا باطنشان پليد و ظاهرشان زيبا باشد ، و از ظاهر خويش ثواب خدا را مقصود نداشته باشند ، دينشان ريا باشد و ترس از خدا به آنها آميخته نشده باشد ، خدا آنها را مجازاتی همگانی كند ، سپس مانند كسی كه غرق می شود دعا كنند و خدا مستجاب نكند . (كافی جلد 3 ص 404 ش 14 )
اباربيع شامی گويد: امام باقر (ع) فرمود: وای برتو ای اباربيع رياست مجو و گرگ مباش كه بنام ما مردم را بخوری كه خدا محتاجت كند ، و درباره ما آنچه خود نگفته ايم مگو زيرا ناچار تو بازخواست شوی . (كافی جلد 3 ص 406 ش 6 )
این متن را چندین بار با دقت بخوانید