10 فروردين 1403 / ۱۹ رمضان ۱۴۴۵
شناسه خبر : 54966
پنجشنبه 02 شهريور 1396 , 10:09
پنجشنبه 02 شهريور 1396 , 10:09
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
مسجد دیجیتال و یورش تموچین!
سید مهدی حسینی
دلنوشته ای برای برادرم حمزه
رمضان مرتضی آخوندی
گلزار شهدای تبریز قدم میزدم...
سید علیرضا آلداود
پاک بودن دامان نظام از تخلفات برخی نامزدان و منتخبان
امانالله دهقان فرد
تعاون و اقتصاد جمهوری اسلامی
محسن ناطق
کفّار افرادى بىتفاوت و بهانهگیر هستند!
احمدرضا بهمنیار
متن ها و مکث ها
سید مهدی حسینی
نگاهی به معایب و محاسن تک فرزندی و چند فرزندی
سعیده نام آور
بهارِ دوستی، خانه ای درخورد دیجیتالیسم
سید مهدی حسینی
نکاتی پیرامون قبل و بعد از انتخابات
امانالله دهقان فرد
بازگشت قدرت به صحن منَشاء تحولات بزرگ
سیدمحمدرضا میرشمسی
منافع ملی، بزرگی و مجازی سازی
سید مهدی حسینی
ادبیات ایثار و شهادت
عیدانه ای برای مجاهدان بی مثال وطن
شهیدگمنام
مثل شهدا
مجتبی رحماندوست
قهرمان را باید مثل یک قهرمان تشییع کرد!
زهرا خراسانی
گزارش و گفت و گو
ابروی پسر، قشنگ تر از مادر!
م.ر.ک.جانباز.- من توی این دوره و زمونه بیشتر دلم واسه مادری میسوزه که از آرایشگاه برگشته و میبینه ابروهای پسرش قشنگ تر از خودش برداشته شده ....
شما میتونین بفرمایید که چی شد بعد از جنگ همه از ریز و درشت کمر همت به نابودی فرهنگ جوانمردان دهه شصت بستند؟!
چی شد که فرهنگ از خود گذشتن برای همه مبدل شد به پا گذاشتن روی حق همه برای خود؟
چی شد هر بیشتر جلو میریم فاصله فرهنگ امروزیه جونامون با حرفای شما میلیون ها کیلومتر فاصله گرفته؟
چی شد که حنابندون شب عملیات بچه های رزمنده رو به رنگ موو تتو و سوراخ کردن گوش و زیر ابرو برداشتن و شلوار پاره پوشیدن و لاک به ناخن زدن جونامون تغییر دادند؟
چی شده که هر بیشتر میگید فاصله تون بیشتر وبیشتر میشه؟ نه والله چی شد؟
کد خبرنگار: 20
نکنه داری به من متلک می گی به خاطر خوابم ؟ صد بار خوندم که فکرم پاک بشه از این سوء ظن ولی نشد . حسم می گه نشو . دیدی گفتمت حسم می گه اون حاجی حاجی نیست و آنقدر پای حرفم ماندم تا ثابتش کردم .
بخدا من خوابای عجیبی می بینم . باز دیدم که گفتم همه باشن .
خدایا چرا به همه و همه چیز ظنین شدم ؟ خدا از باعث و بانیش نگذره ...
ووووی یه چیزی ؟
حاجی جان اگه من اون روز سکوت کردم وحرفی نزدم به خاطر تز دانشگاهی ام بود . کار ندارم که کسی این مفهوم را بفهمه یا نفهمه . مگه وقتی امام حسین رفت کربلا تا تز دانشگاهشو دفاع کنه ، الان که هزاران قرن می گذره همه فهمیدند معنای این اقدام انسان سازانه رو ... حاجی الهی بمیرم اگه قدردان خوبیات نباشم و به همه نگم ببین بچه های دکترت هم می خوان بدونن من چه مرگمه ولی بهشون گفتم تا گرفتن مدرکم از دانشگاه حسینیه فاش نیوز صبر کنید .
بخدا من خوابای عجیبی می بینم . باز دیدم که گفتم همه باشن .
خدایا چرا به همه و همه چیز ظنین شدم ؟ خدا از باعث و بانیش نگذره ...
ووووی یه چیزی ؟
حاجی جان اگه من اون روز سکوت کردم وحرفی نزدم به خاطر تز دانشگاهی ام بود . کار ندارم که کسی این مفهوم را بفهمه یا نفهمه . مگه وقتی امام حسین رفت کربلا تا تز دانشگاهشو دفاع کنه ، الان که هزاران قرن می گذره همه فهمیدند معنای این اقدام انسان سازانه رو ... حاجی الهی بمیرم اگه قدردان خوبیات نباشم و به همه نگم ببین بچه های دکترت هم می خوان بدونن من چه مرگمه ولی بهشون گفتم تا گرفتن مدرکم از دانشگاه حسینیه فاش نیوز صبر کنید .
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
روایتی از نماز خونآلود یک رزمنده امدادگر
عبدالحسین قاهری
مثل گندم درویمان کردند
علی کرمی
معرفی کتاب
سلام و احترام خالص بنده حقیر را پذیرا باشید.
خواستم سایت بهانه ایی بدستم بدهد تا یک تشکر مخلصانه از همکاران صدیق شما داشته باشم .
ولی موقیعت آن فراهم نشد .
القصه این پیرمرد شصت دوساله دیشب خواب دید که سایت داشت با جانباز پنچ درصد مصاحبه میکردید . مصاحبه شونده هم شوخ طبع با منشی بزرگ در ذهنم
جا باز کرد شخص مصاحبه شونده بقول ما پیرمردها گل دست بود . حال هر که نان از عمل خویش خورد .... عمرو عزت شما زیاد .
دائما می پرسند آقا این جمعه می آید ؟
این جمعه آن جمعه بهانست ....
آدم بشوید سه شنبه هم می آید ....
جمعه ها،بغض من انگارگلو گیرتراست
فکروذهنم،به تووچشم تو درگیرتراست
مثل هرجمعه دلم حس عجیبےدارد
حس دیدارتواین جمعه کمےبیشتراست
السلام علیک یا صاحب الزمان
اللهم عجل لولیک الفرج.....
از فسیلی همچو من نه صحبتی است که بکار آید ...
نه منفعتی که در کار باشد ....
مرا بخیر و شما را بسلامت ان شا الله ...
کاش آدم بدِ قصه هایت بودم
تا باز هم مرا می بخشیدی
و کنار واژه هایت می نشاندی
و روز و شب خوبی های نداشته ام را می شمردی
کاش بد بودم؛
و در ذهن مهربانت لنگر می انداختم
تا همیشه جاودانه باشم...
کاش بد بودم تا صدایم طنین انداز وجودت می ماند؛
و غرورم همیشه سربلند!
آه! که بد بودن چه باشکوه است...
می فهمی صدایم را؟!
آنکه خوب خوب خوب ترینِ تو بود؛ با تو می گوید
ای عشق جاودان!
احساس لرزانم به پای غرور تو نمی رسد...
ای آشنا!
این( فسیل ماندگار) ؛ دست هایش بوی خواب می دهد
نکند خواب مرا می بینی!؟
تو که خوابت چپ نیست؛ (•_•)
مثل همه روزگارم
انگار خوابم می آید...
یک خواب خوب....
الان وقتشو ندارم والا می آمدم سراغت ... با اجازه یا بی اجازه ...
خیلی یه جوریم که کسی درباره فاش نیوز فکرایی بکنه ... صدبار به خودم می گم تو رو سننه ولی ته دلم ناراحتم ... وقتش نبود من حرف بزنم . فقط نگاه کردم . سرم شلوغه که بهش فکر کنم یه راه حل پیدا کنم .
حاجی توضیحاتت کافی نبود خیلی سر درنیاوردم . چکار کنم ؟