شناسه خبر : 55094
چهارشنبه 08 شهريور 1396 , 10:15
اشتراک گذاری در :
عکس روز

شهادتی که با پادر میانی مادر رقم خورد

جمع خانواده های شهدا جمع است، باز هم شهیدی دیگر از دیار شام به کشور بازگشته و خانواده های شهدا به رسم ادب به استقبال شهید و خانواده‌اش آمده‌اند. خانواده شهدای مدافع حرم لشکر فاطمیون «رضا اسماعیلی»، «ابوحامد» و «رضا خاوری» که سال هاست با شهادت عزیزانشان نه تنها زندگی بلکه رزمندگی می‌کنند، برای وداع با پیکر شهید و دیدار با خانواده شهید «صادق بربری (رسولی)» و عرض تبریک و تسلیت، به مسجد فقیه در محله طلاب مشهد آمده‌اند، منطقه ای که نامش در این سال ها مزین به نام تعداد زیادی از شهدای مدافع حرم شده است.

اذان تمام شده است که به دنبال مادر شهید گشتیم اما کسی را که گریه کند نیافتیم. گویی مراسم این شهید مدافع حرم با دیگر شهدا کمی متفاوت است. مادر شهید را نشانمان می دهند، زنی از تبار سمیه و ام وهب، که باید تمام قد به احترامش ایستاد و برای داشتن چنین روحیه ای به او تبریک گفت، تبریکی که خانواده شهید خاوری با گفتن جمله «احست به این روحیه شما مادر» آن را به زبان آوردند.

زهرا نظری مادر شهید مدافع حرم، صادق بربری، 36 سال می شود که در ایران ساکن است، چهار فرزند دارد و صادق سومین فرزند خانواده و متولد سال 73 است. مادر شهید از روزهای کودکی صادق صحبت کرده و می گوید: بچه خوب و پر انرژی ای بود. دوست داشت همه جا باشد و همه کاری را تجربه کند. هفت هشت سال بیشتر نداشت که کلاس قرآن ‌رفت. هر روز علاقه اش به حضور در مراسم مذهبی و جلسات دوره‌ای بیشتر می شد. به سن دبیرستان که رسید به دلیل مشکلاتی که مهاجرین دارند و سخت‌گیری های تحصیلی، نتوانست بیشتر از اول دبیرستان درسش را ادامه دهد و به سر کار بنایی و گچکاری رفت.

مادر از علاقه پسرش به زیارت کربلا در اربعین می گوید و ادامه می دهد: خیلی دوست داشت اربعین به کربلا برود و خیلی تلاش کرد پدرش را راضی کند که خانوادگی برویم اما پدرش می گفت بدون مدرک سخت و ناممکن است. صادق بال و پر می‌زد که هر طور شده به کربلا برود چون خواب دیده بود که در بین الحرمین است. زمانی که نتوانست کاری کند تصمیم گرفت به سوریه برود. برای ثبت نام اقدام کرد اما چون جثه کوچکی داشت قبولش نکردند.

پدر شهید می گفت صادق تمام راه تا منزل را گریه کرده بود. وقتی به او گفتم نرو در پاسخ به من گفت مادر جلویم را نگیر، بگذار بروم. وقتی عشقش را دیدم حرفی نزدم. از سال گذشته سه بار به سوریه رفت. آخرین بار زمستان سال گذشته عازم شد. هرچه گفتم زمستان است و سرمای هوا ممکن است اذیتت کند، بگذار تابستان برو، قبول نکرد. گفت: مادر زمستان که هوا سرد است، تابستان هم که هوا گرم است پس من کی بروم؟! جنگ که با این چیزها تعطیل نمی شود.

صادق برای مادر بارها از حس غریب سوریه گفته بود، حسی که در عین غربت دوست داشتنی هم هست. همین غربت دوست داشتنی است که زائران و رزمنده هایش را نمک گیر سفره بابرکت حضرت زینب (س) کرده است. آخرین خداحافظی خانواده با فرزند همراه با وصیتی بود که صادق به آن ها کرد، گفته بود اگر به شهادت رسیدم نمی خواهم کسی برایم گریه کند. مادر می گوید: قرار شد دو دوره دیگر برود و برای اربعین خانه باشد و با هم به کربلا برویم، دلش می خواست امسال اربعین را دو نفری در کربلا باشیم.

نظری از آخرین بدرقه پسرش می‌گوید: هیچوقت با او تا پای اتوبوس نمی‌رفتم اما این بار رفتم. خوشحال بود و برای پیگیری کارش مدام به این و آن مراجعه می کرد اما بهانه آوردند که جثه اش کوچک است و او را نمی برند، هرچه گفت این چهارمین اعزامش است باز هم قبول نکردند از من خواست تا با مسئول اعزامش صحبت کنم.

مادر ادامه می دهد: وقتی شهید شد ما بی خبر بودیم. شب‌ها مدام خوابش را می‌دیدم که با قدی بلند و صورتی نورانی و روشن آمده. تعجب کردم که چطور قدش بلند شده، آخر صادق ریزنقش بود. از او پرسیدم مادر در آن بیابان ها و آفتاب داغ سوریه چطور اینقدر سفیدی؟ در جوابم هیچ چیز نگفت و فقط خندید. یا خواب ‌دیدم باز به خانه آمده و پرسیدم مادر چرا اینقدر زود آمدی؟ تو که موعد مرخصی‌ات نشده؟ گفت مادر کاری داشتم که آمدم، می‌روم. بعد این خواب ها حس کردم ممکن است برایش اتفاقی افتاده باشد. زمانی که مسئولین تماس گرفتند و گفتند صادق مجروح شده خواستم که راستش را بگویند و گفتند به شهادت رسیده است. حالا هم راضیم به رضای خدا، صادق من از جوان امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) بالاتر نبود. امیدوارم هر چه زودتر خداوند فرج امام زمان (عج) را برساند تا ریشه تکفیری ها را خشک کند.

انتهای پیام/

منبع: دفاع پرس
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi