شنبه 22 مهر 1396 , 09:03
مرگ آمریکا، نیاز زمانه ماست!
داریوش احمدرضا بهمنیار- تاریخ 40 ساله انقلاب اسلامی نشان می دهد هر زمان مردم ایران در برابر فشارهای بیشتر دشمنان شان چه در داخل و چه در خارج قرار می گرفتند احساس ناتوانی نمی کردند و آن دم زمان اثبات قدرت انقلاب اسلامی به دشمنان بود، مردم آزادیخواه و عدالت طلب جهان ، خود شجاعت و دیانت مردم ایران را که به ظهور رسیده را شاهدند، ایرانیان همیشه برای زنده نگاه داشتن آرمان های انقلاب اسلامی که از پیام های عاشورایی امام حسین(ع) الهام گرفته مبارزه کرده اند بی آنکه از دشمنان بی شمار در روح و جسم شان هراس پدید آید، مردم ایران اسلامی هرگز تسلیم نمی شوند چون مردم آزاده جهان چنین اند، از بلندیهای دماوند و بینالود و سبلان گرفته تا بندرگاه های جنوب خلیج فارس و از فاطمیون شجاع و نجیب گرفته تا مبارزان یمن و مجاهدان سوریه و لبنان و بحرین و عراق از هر طرف صدای مسلمانان و مردمان آزادیخواه و عدالت طلب جهان به طرفداری از مقاومت به گوش می رسد، آنها هرگز از دشمنان نمی هراسند و همه آنها قلب شان برای انقلاب و ایران و مقاومت و مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای (حفظ اله) رهبر مسلمانان و مستضعفان جهان می تپد.
مرگ بر آمریکا یک شعور سیاسی و فرو ریختن خط دفاعی آن است
بچه های انقلابی و اکثریت قریب به اتفاق مردم آگاه ایران خصوصا بزرگان واقعی انقلاب و منتقدانِ دلسوز جامعه ایران از اول هم معتقد بودند که مذاکره ما با آمریکا و توافق برجام با آنها یک توافق بی ارزش است که باید به صاحبان بی ارزش خود یعنی خود آمریکائیان برگردد، چون جدا از زیان های فاحش فنی در برجام ، همین یک دلیل برای خسارت محض بودن برجام کافیست که آنها بعد از توافق ننگین برجام دولت ایران را در حالت دفاعی کامل قرار داده اند و هر گونه ابتکار عملی را از دولت یازدهم و دوازدهم گرفته اند، دولت همچون کیسه بوکس مدام ضربه می خورد.
تایید نکردن برجام توسط آمریکا دلیلی بر درست بودن برجام نیست که افراد و جریاناتی این روزها می خواهند از این نمد برای خود کلاهی بدوزند، اینها که خواهان سینه چاک رابطه و تعامل با آمریکا هستند هیچ گونه جهان بینی سیاسی ندارند، حتی خود باختگی یا خود فروختگی شان هم حقیرانه است، اینها انسان های حقیر و متعصبی بیش نیستند، حتی نمی خواهند بفهمند که هیچگونه دوستی ایران با آمریکا در قاموس غربیان تعریف نمی شود، چون آنها همچون اسرائیلیان ذاتا وحشی، چپاولگر، غاصب و نژادپرست هستند، چون ماهیت این دو کشور آمریکا و اسرائیل همیشه بر تهدید و ظلم بنا گردیده است، از زمان تشکیل این دو کشور، همیشه در حال ظلم کردن و تهدید کردن بودند، و همیشه هم ادعا می کنند که مورد تهدید و ظلم واقع شده اند.
ترامپ فکر می کند ایرانیان نمی دانند، ولی مردم ایران همه چیز را خوب می دانند، رئیس جمهور آمریکا از طرف کاخ سفید با دولت آمریکا تقسیم کار کرده اند، و اینکه سخن از دشمنی و تحریم ایران و سپاه پاسداران می گویند نشان از همان هویچ و چماق و عربده کشی های هیئت حاکمه کاخ سفید در مقابل ایران می باشد، آنها چون در مقابل قدرتِ مردم و ظرفیت و عقلانیت و مظلومیت مردم و نظام ایران ذلیل و ناتوان شده اند، جرات برخورد با ایران را ندارند و به شدت از نبرد با ایرانیان می ترسند، لذا مجبورند در سخنرانی هایشان شجاعت خود را در پشت ترسی آمیخته به شرم پنهان کنند، و این مسئله به شدت همه سران متکبر و ددمنش کاخ سفید را از درون آزار می دهد، آنها نمی توانند حقارت و درماندگی خود را در مقابل عزت و سربلندی ایرانیان در جهان نظاره گر باشند.
شعار مرگ بر امریکای مردم ایران به خاطر جنایات بی شمار امریکا علیه مردم ایران است
آقای ترامپ اگر از شعار مرگ بر آمریکای ایرانیان خوشش نمی آید بهتر است بداند که مرگ بر آمریکای مردم ایران، نیاز زمانهِ جهان امروز شده است، و اگر امام خمینی (رضوان اله علیه) فرمودند: آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند، آمریکا ام الفساد قرن است، آمریکا تروریست بالذات است، رابطه ما با آمریکا رابطه ظالم با مظلوم است، ما آمریکا را زیر پا می گذاریم و هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید، همه اینها هیچکدام شعار نبوده و نیستند، اینها برای مردم ایران یک خط هستند.
مرگ بر آمریکا صرفا یک شعار نیست یک عقیده است، یک شعور سیاسی است، یک راهبرد است، فرو ریختن خط دفاعی آمریکا و ضربه زدن به سلطه گری مزورانه آنهاست، و صد البته بعضی از افراد و جریاناتی که از روی سازش، وادادگی، خیانت و یا انتقام گیری خواهان رابطه با آمریکا بوده و هستند، دندان دردِ ملت انقلابی ایران هستند، و همه ما دیدیم که در مذاکره با آمریکائیان مولودی به دنیا آوردند به نام برجام که فرزند حیلت و حماقت بود، فهمیدیم که دولتمردان غیر انقلابی و تکنوکرات لیبرالی چندان به کار مردم و انقلاب نمی آیند و دانستیم که یار امام راحل بودن، دلیلی بر گمراه نشدن بعضی از آقایانی که پیام کربلا را درس مذاکره می دانند نیست، پیام کربلای حسینی تبلور یک الگوی راهبردی برای احیای دین و ارزشهای معنوی در هر زمان و مکان است.
تایید نکردن برجام توسط آمریکا دلیلی بر درست بودن برجام نیست که افراد و جریاناتی این روزها می خواهند از این نمد برای خود کلاهی بدوزند، بلکه برجام از هر جهت خسارت و زیان محض برای ایران هست ...این هموطنانی که خواهان سینه چاک رابطه و تعامل با آمریکا هستند تاریخ امریکا ، رفتار امریکا، بدعهدی و نفاق آمریکا، کشتارهای وسیع و وحشیانه آمریکا طی این دو قرن تا به همین ساعت!! را ببینند و مطالعه کنند و بیندیشند... آمریکائیها و تفکر آمریکایی چه در انگلستان چه در داعش چه دردانشگاه هایشان برگرفته از.....و نظام شیطانی و بس خطرناک شیطانی است ،،..در واقع آنها و اقمارشان هیچ گونه جهان بینی سیاسی و روش انسانی ندارند، حتی خود باختگی یا خود فروختگی شان هم حقیرانه است، اینها انسان های حقیر و متعصبی بیش نیستند، حتی نمی خواهند بفهمند که هیچگونه دوستی ایران با آمریکا در قاموس غربیان تعریف نمی شود، چون آنها همچون اسرائیلیان ذاتا ، چپاولگر، غاصب و دنیا پرست و آدمکش هستند... پس هر چه فریاد یک انسان آزاده در هر جای جهان دارد باید بر سر آمریکا بکشد...ابلیس و سران آمریکایی و مستکبرین همه با همند و یکی هستند.....
اللهم صل علی محمد و آل محمد.....
فلسفه صلوات بر پیامبر و آلش چه می تواند باشد جز درود بر مجاهدان و مبارزان و حکیمان عالم و مرگ بر شیطان بزرگ و نوکران جنایتکارش
عـمـربـن زاهـرگـويـد: مـردى از امـام صادق عليه السلام پرسيد كه بامام قائم بعنوان امـيـرالمـؤمـنـان سـلام مى كنند؟ فرمود: نه ، آن نام را خدا مخصوص اميرالمؤمنين(على بن ابيطالب ) عليه السلام نموده ، پيش از او كسى بدان نام ، ناميده نشده و بعد از او هم جز كافر آن نام را بر خود نبندد. عرضكردم : قربانت پس چگونه بر او سلام كنند؟ فرمود: مى گويند: السلام عليك يا بقية الله ! سپس اين آيه را قرائت فرمود: (اگر مؤ من هستيد بقية اللّه براى شما بهتر است ـ86 سوره 11 ).
دولت بوش ریگان کلینتون اوباما ترامپ و سیاستبازان اروپایی ،امریکایی و نفوذی ها ابلیس مجسمند! و خیانتکار و خبیثند.
در کنفرانس پتسدام، که از ۱۷ ژوئیه الی ۲ اوت ۱۹۴۵ (۲۶ تیر الی ۱۱ مرداد ۱۳۲۴)، بین سران سه کشور بزرگ در حومه پایتخت سابق رایش آلمان برگزار شد، مساله تخلیه ایران از نیروهای بیگانه مطرح شد، اما شوروی به بهانه اینکه هنوز جنگ با ژاپن خاتمه نیافته است با آن موافقت نکرد؛ بنابراین در اعلامیه نهایی کنفرانس چنین قید شد: «موافقت شد که سربازان متفقین فوراً از تهران عقب کشیده شوند و مراحل بعدی عقبنشینی سربازان از ایران در گردهمایی وزیران خارجه سه کشور، که در اول سپتامبر ۱۹۴۵ میلادی در لندن برپا خواهد شد، مورد رسیدگی قرار گیرد.»
در ۱۲ شهریور ۱۳۲۴ / ۲ سپتامبر ۱۹۴۵ میلادی، که ژاپن نیز به دنبال بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی بدون قید و شرط تسلیم شد و آتش جنگ در سرتاسر جهان خاموش شد، دیگر بهانهای برای ادامه اشغال ایران باقی نمانده بود، از همین رو دولت ایران مجدداً طی یادداشت مورخ ۲۱ شهریور همان سال، تقاضای خود را در مورد تخلیه قوای متفقین تکرار کرد. در کنفرانس وزیران خارجه سه کشور بزرگ، که چند روز قبل از آن در لندن برگزار شده بود، شوروی باز در اینباره بهانهجویی کرد، تا اینکه ارنست بوین، وزیر خارجه بریتانیا، پیشنهاد کرد که تخلیه ایران طبق ماده پنج پیمان سهجانبه ایران، انگلیس و شوروی مورخ ۹ بهمن ۱۳۲۰ درست شش ماه پس از پایان یافتن جنگ با ژاپن، یعنی در ۱۲ اسفند ۱۳۲۴/ ۲ مارس ۱۹۴۶ خاتمه پذیرد. وزیران خارجه شوروی و آمریکا با این پیشنهاد موافقت کردند و سه دولت بزرگ طی یادداشتی تصمیم خود را به ایران اطلاع دادند.
هنوز ۲۴ ساعت از صدور اعلامیه کنفرانس لندن نگذشته بود که دستههای مسلح در شهرهای آذربایجان به قیام مسلحانه دست زدند، پاسگاههای ژاندارمری را اشغال و تأسیس فرقه دموکرات آذربایجان را اعلام کردند. حزب توده بلافاصله پشتیبانی خود را از فرقه دموکرات آذربایجان اعلام کرد. عوامل فرقه دموکرات توانستند بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ آذربایجان را در دست بگیرند. رهبران این شورش از مساعدت شوروی بیبهره نبودند.
دولت ایران طی یادداشتی در ۲۶ آبان ۱۳۲۴ به مداخله مأموران کشوری و لشکری شوروی در امور داخلی ایران و حمایت از فرقه دموکرات اعتراض کرد و یک تیپ پیاده همراه یک واحد تانک برای تقویت پادگان تبریز که در محاصره دموکراتها بود فرستاد، اما نیروهای شوروی این قوا را در شریفآباد، در حومه قزوین، متوقف کردند و مانع از عبور آنها شدند.
ولی تهدید امریکا که تنها کشور اتمی بود شوروی را وادار به خروج کرد.