یکشنبه 30 مهر 1396 , 10:15
مسئولان حتماً بخوانند، بعد سر کارشان حاضر شوند!
اجاره نشینی، آوارگی، عدم توانایی مالی، بازماندن از تحصیل، فشار و ضعف حاصل از اثرات مواد شیمیایی حتی تا مرز نابینایی چشم ها، سستی ها و فلج های جسمی، فشار بر مغز و اعصاب وسردردهای فوق العاده خطرناک وجانکاه که درکش برای دیگران محال است، حتی گاها" لرزش هایی به صورت جان کندن...
جانباز و رزمنده - در دفاع مقدس، جنگ هشت ساله قوانینی داریم که افراد غیر شاغل و داوطلبان بسیجی و رزمنده براساس و تعاریف آن قوانین به عنوان کادر رسمی بسیج وسپاه محسوب می شوند وسال هاست امروز وفردا کردند اما برای عدهای اجرا شد وبرای اکثریت خیر؛ از جمله قانون 175سپاه پاسداران که بنده حتی طی نامه ای رسمی وممهور به مهرسپاه، ناحیه مقاومت شهرستان مرکز استان، معرفی شدم برای تکمیل پرونده.
متاسفانه شخص مسئول قسمت ایثارگران پرونده را به طریق دیگری که متفاوت با هدف ماده 175سپاه بود تشکیل داد و از آنجائی که ایشان در محل کار حضور نداشتند و بنده به جهت سرگردانی گلایه داشتم، چند سالی هم پرونده بنده را اختفا نموده بود ودر مراجعات بعدی جهت اطلاع از حصول نتیجه اظهارات غیر معمولی بروز می داد.
متاسفانه دولت ها هم درحق شرعی وقانونی رزمندگان وجانبازان فاقد شغل کوتاهی های غیر قابل گذشت وظالمانه ای اعمال نمودند.
بنده جانباز شیمیایی واعصاب و روان هستم ودیگر همرزمان ودوستان که برای اجرای عدالت ومصوبات مربوطه همیشه چشم انتظار وامیدواربودیم و حتی با مصاحبه هائی که رئیس ایثارگران کشور با گزارشگران وخبرنگاران داشتند کرارا وعده ونوید اجرا وپرداخت معوقات ومطالبات گذشته را عنوان می نمودند؛ اما در دولت جدید به ناگاه همه این مصوبات وقوانین مربوطه را کنار گذاشتند وبه کمترین حد امکان بصورت کمک معیشت مبلغی ناچیز بصورت سلیقهای و دلخواه، شاید به اندازه صدقه وهر ماه دیر و دیرتر واریز می کنند وعنوانش را کمک معیشت نام نهادند برای پایمال کردن حق وحقوق این قشر مظلوم وبی سرپناه ومدافعان بی مدافع.
اگر ببینید وبگویم وبنویسم، شرح حال وزندگی یا آوارگی ام را نمی دانم چه احساسی خواهید داشت، هرچند احساسات وحس نوعدوستی وعدالت کمرنگ شده وجایگاهی ندارد، مخصوصا در دوره ای که مسوولان فقط تلاش دارند حقوق ها نجومی تر وضعفایی همچون جبهه ای ها لگد مالتر بشوند!
باید ببینید و درک کنید وسرگذشت عجیبمان با دانش آموز مانده از تحصیل و آواره خانه دوست و آشنا و بستگان، آنهم شهرهای مختلف، آنگاه با تدبیر ومدبرانه تفکر کنید وحستان را بیان کنید.
اجاره نشینی، آوارگی، عدم توانایی مالی، بازماندن از تحصیل، فشار و ضعف حاصل از اثرات مواد شیمیایی حتی تا مرز نابینایی چشم ها، سستی ها و فلج های جسمی، فشار بر مغز و اعصاب وسردردهای فوق العاده خطرناک وجانکاه که درکش برای دیگران محال است، حتی گاها" لرزش هایی به صورت جان کندن هم اتفاق افتاده؛ با سه فرزند که دوتاشان آواره از تحصیل مانده اند و از همه زجرآورتر زمان شیرخوارگی فرزند کوچک، مجبور به مصرف شیر خشک بودن وعدم توانائی تامین آن و ضجه های شبانه ی بی شیر! چگونه می توانید تحمل کنید؟!
برای رزمندهای که یلی بوده، کوچکترین جنگاور جنگ بوده، خاطرات که مرور می شود، قابل قیاس با امروز و کرسی نشینان که چه عرض کنم! حتی فکرش هم مشکل و آزار دهنده و والله کشنده است. به فکر که فرو می رویم حتی به سکته زدن می رسیم!
آیا چاره ای هست؟
برادر عزیز سرلشکر بزرگوار فرماندهی محترم سردار جعفری!
آیا امیدی هست که فرزندانمان بتوانند به تحصیل برگردند؟!
ریاست محترم دولت، آقای روحانی!
آیا وعدههای ریاست محترم ایثارگران، سردارابوالقاسم شریفی و عمل به نص صریح قانون و پرداخت معوقات رزمندگان، بار دیگر از زبان ایشان قابل تکرار است!
جناب ریاست محترم مجلس شورای اسلامی، برادر عزیز لاریجانی که جنابعالی هم ملبس به لباس مقدس سپاه پاسداران بوده اید!
آیا به لباس مقدس سپاه پاسداران انقلاب که نماد مهربانی وعطوفت و ایثار و ازخودگذشتگی است این اتفاقات برازنده است!؟
اللهم عجل لولیک الفرج، آمین!
گفت درس چوپان دروغگو را بخوان.
بچه زد زير گريه و گفت : نمي توانم آقا معلم!
معلم پرسيد: چرا؟
بچه پاسخ داد: آقا! پدرم اين صفحه را از كتابم پاره كرده.
معلم بر آشفت و جويا شد: به چه دليل؟
پسره با لحني لرزان گفت : آقا معلم!
پدرم چوپان است. از خواندن اين درس سخت خشمگين شد و رو به من گفت:
من و پدرم و پدر بزرگم و بسياري از پيامبران چوپان بوديم و هيچ پيامبري دروغگو نبوده است.
اما يك نفر در ده ما پيدا شد و گفت به من راي بدهيد تا براي شما مدرسه بسازم، خانه بهداشت درست كنم ، به روستا جاده كشي كنم و برای فرزندانتان شغل ايجاد كنم.
ما هم باور كرديم و به او راي داديم و آقا شد نماينده مجلس و به هيچيك از حرف هايش هم عمل نكرد و جواب سلاممان را هم نمي دهد.
.
به معلمت بگو اين صفحه را پاره كردم تا
به جاي چوپان درغگو درس جديد:
" #نماينده_دروغگو " را تدريس كند.
اگر به امام حسین،ع،ظلم شد،بخاطرتنهائی وخفقان دستگاه ظالم یزیدی بود،
اما امروزه چرا حکومت درحق مدافعان تا این حد ظلم میکند!آیا پدیرفته و قابل اغماض وگذشت هست؟
آیا این ظلم واقعا از طرف عده ای عمدا صورت گرفته ومیگیرد؟
ایا سکوت ما همچنان باید ادامه داشته باشد!
آیا این سکوت وقصور در تداوم ظلم تقصیر را بگردن ما نمیاندازد،
آیا نباید مطالبه حق کنیم؟
آیا میدانند ما در چه شرایط نابسامانی زندگی میگذرانیم واین روند ادامه میابد؟
لازم هست حرکتی کنیم وصدایمان را بگوش دلسوزی برسانیم!
برای اونها رزمندگان دفاع مقدس معنا و مفهومی ندارد،
آیا نباید انسان وارسته و مدیر و مدبر در زندگی اسفبار ایثارگران تدبر کند وبداند اتفاقات میدانهای جنگ چه تاثیراتی بر مغز و ذهن و اعصاب این عزیزان گذاشته است!
آیا تا بحال بفکرشان رسیده که رفتار شناسی امری بسیار ضروری و مهم روی این مدافعان از جان گذشته است!
آیا فکر کردید تعدادی از ایثارگران عزیز بجهت امواج انفجارو تاثیرات مخرب آن در همان ایام گرفتارند!
آیا فکر کردید که هستند عزیزانی که هنوز فکر میکنند نوجوان همان روزهای جنگ هستند!
شما چرا در خواب زمستانی ویا به کمارفتید؟
چه کسی بدرد گرفتاریهای جسمی و روحی،مادی ومعنوی این عزیزان که در بدترین شرایط ممکن زندگی میکنند هست؟
گلهائی که حتی دست وپنجه ای هم برای شرایط بسیار سخت وبحرانی زندگی برای مقابله ونرم کردن ندارند!؟
ایا هنوز در تأمل هستید!؟
آیا درنگ جایز هست؟
حاشا بحال شما؟
مرحبا به عمل شما به نصایح پیر جماران !
حقا که شما گوش بفرمان رهبر عزیز هستید،!
نمیدانیم چه میگوییم!؟
مارزمندگان مارزمندگان جنگ در عجبیم از خدمت شما!!!
اللهم عجل لولیک الفرج،آمین