شناسه خبر : 56303
سه شنبه 02 آبان 1396 , 16:50
اشتراک گذاری در :
عکس روز

کاش که اینترنت بود !

قنبر مبارز- مگه الان تو جنگ نیستیم؟ مگه جنگ با جنگ فرق داره؟ قشنگ این استفاده از اینترنت نشان داد آدما چطور و با چه منظوری ازش استفاده می کنن ...؟ بذار دهنم بسته باشه!
اما ای کاش زمان جنگ اینترنت بود. اقلا هر رزمنده مخلصی یه عکس از خودش می گرفت که الان به خاطر صورت سانحه اینقدر عذاب نکشه؟
 ای کاش اینترنت بود که وقتی همرزمت رو زمین می افتاد و نمی تونستن پیکرشو عقب بیارن و می موند همان موقع یه عکس ازش می گرفتی که نشون خانواده اش بدید که این همه سال چشم انتظار سالم برگشتنش نباشه. خیلی ها تا همین اواخر فکر می کردند عزیزشون اسیر شده.
عکس زیاد گرفته شد. اما بنا به دلایلی از نشرشون جلوگیری کردن. خودت خو می دونی که ولی اگه همه گوشی داشتن کی می تونست جلوی این یهویی گرفتنا رو بگیره؟

 بعد کلی کلیپ داشتیم درباره این جملات: من و نون کپک زده یهویی ، منو تیر و ترکش یهو، من و دست قطع شده یهو، من و جفت پا ی قلم شده یهویی، من و شکم سفره شده یهویی، من و....

 وای خدا ! قلبم داره می گیره .... اگه این یهویی های مظلومانه ثبت می شد حالا خیلی ها هرتکی سهمشونو از سفره انقلاب نمی خواستند. به اسم دین و شهدا جای خودشونو سفت نمی کردن تو محافل؟ حالیته که چی می گم؟ این فضای مجازی که من دیدم برای هیچ آدم هرهری مذهب که هیچ، برای هیچ ادعا داری آبرو نمی ذاره...

مراقب باشیم که کی نوبت ما میشه که آینه ادعاهای اخلاقی مون بشکنه ....

کد خبرنگار: 20
اینستاگرام
فاش نیوز دیگه داری خجالتم می دی ؟ بابا یه کامنت ساده س . یه چیز بگم ؟ یه کم سرم شلوغه . یه کار خیلی خیلی مهم تو پنج ماه آینده دارم که کم پیدا میشم . گفتم بگم که فکر نکنی تونستی دکم کنید . خودم کار دارم . یادته اون اوایلم می گفتم کار دارم . از اون کاراس ...
برات یه چیزی نوشتم ...ولی مدتیه وسط راه سر بریده میشه
یه چیز بگم ؟ والله ما هر چیزی می نویسیم فاش نیوز چاپ کرده. خدا می دونه شما چی می نویسید ؟
اما گفته باشم چیز نوشتنای ما را خدا هم می دونه فقط در راستای اصلاح اوضاع خودم و امت رسول الله است . روزگارم خیلی بده . حالم بدتر . اما بازم مقاوم راه رو ادامه می دم .
خب . گفتم الان دوران جنگه . منم دارم از اینترنت به نحو احسن استفاده می کنم . فقط یه ببخاطر شرایط خیلی خیلی خیلی بدم دچار جنون آنی شدم که شک ندارم دست حاجی بود که منو از پس کله ام گرفت که خیلی شورشو در نیارم والله دو سه ساعت به این فکر می کردم علیه ظالما یه کمپین راه بیندازم . آن روز هیچ وقت از یادم نمی ره . اما بعدش که به خودم آمدم بازم به شهدا پناه بردم و الحمدلله فیض بردم از این راهی که رفتم .
حالا نمی دونم قصد و منظور شما از نوشتن یه چیز برای من چیه ، ولی اگر خوب بود حتما فاش چاپش می کرد .
بهر حال از اینترنت خوب استفاده کنید که روتون بشه مثل من به همه بگید در خفای خودتون چکار کردید ؟
یه مطالبی درباره اینترنت دارم که ترجیح می دم از حسن ظن فاش نیوز به خودم به خوبی استفاده کنم و حرفها و مطالبم را به صورت علمی ارسال نمایم . بعد بیا برام بنویس ببینم چی می خواستی بهم بگی !
جناب قنبر مبارز.... در راستای اصلاح خودت و امت رسول الله ؟؟؟؟
چطوره اسمتو بذاری امامزاده جومونگ !!!
یکم دیگه توهم بزنی ادعای پیغمبریم میکنیا !!!
مارو دیگه با سایت شما و افراد خاص خودش کاری نیست ...
دادا ما عادت نداریم نون بنرخ روز بخوریم !!! هر کی ام مرغمونو کیش کرد دارش بزنیم .
تو همون بهتر امتتو اصلاح کنی !!! تا گرگا رو نصیحت کنی ...
تو برو با حاجیت دمخور باش !!! من میزتونو حساب میکنم . عزت زیاد .
بخدا در منطقه فاو و تحمل بمبارانهای شدید ما را چه کرد.....در زمان بدر چه شدیم ولی الان التماس می کنیم که مسلمان قانون تصویب شده خود را اجرا کن چرا ما را پاسکاری می کتید
سلام
اي کاش اينترنت بود ...خدا گواه است فقط در يک شب سه هزار عدد مين جمع کرديم با يک دسته مهندسي رزمي ارتش ... حالا کي باور ميکند ؟
ما از جان گذشته بوديم بهمين خاطر مهم نبود دشمن يکنفر است يا هزار نفر ...

حالا فقط بيست دقيقه بايد سر پا بايستيم تا جواب سلاممان را بدهند و با يک نه گفتن بفرستنم دنبال نخود سياه ...
چي بگم که از ريش سفيدمان هم خجالت نمي کشند چه رسد که درک کنند جانباز چيه يا درد کشيدن شبانه روز چه طعمي دارد ...
وقتي حامي ما بنياد باشه ديگه انتظاري از هيچکس نداريم ...

تا چشت دراد ... اگه حاجی قراره با پول تو با ما دمخور باشه . می خوام ............لا اله الا الله

نون به نرخ روز خور معلومه کیه ؟ امروز هستید ؟ فردا نیستید دیگه ؟ خیلی بدبختی که مظلومیت ابدی یه نفر رو که به دست امثال تو ایجاد شده با کیش کردن یه مرغ قیاس کردی ...
مجبوری از این حرفا بزنید که رد گم کنید ... دست انتقام خدا در کمین ظالمان است . انشالله امام زمان بیاد و اجازه بده طناب دار رو خودم به گردن تون بندازم ... شایدم دلشو نداشتم و به آقام گفتم خودش با شمشیر گردن کلفت شما رو بزنه ...

بد مستی نکن !!! گفتم که ... بخور برو بزن به حساب ما !!!
آخرشبی جلو پاتو بپا .. یه وقت تو جوب موب نیوفتی !!!
دو کلوم حرف حق خوندی بغدات خراب شد ؟
آخ اگه سی وپنج سال پیش میدیدمت وای چی می شد .
سال پنجاه ونه اگه آبادان انرژی اتمی بودی وای چی میشد ...
خوبه !!! حالا پاشو ،، یه توک پا برو دم پنجره آب و هوا عوض کن بعد بیا دعوا @@@
مراقب باش نچای !!!
خواستم هیچی نگم ولی جاش هست که یه چیز بگم ؟
چی هی می گی برو میزتو حساب می کنم ؟
می بینی که حاجی حرف خودش می زنه منم می خوام راه خودمو برم ؟ آخرش اگه نزدیم به تیپ هم ؟
تو هم هی نیا از سی سال پیش بگو ... راست می گی بگو الان که هستم چرا برام شمشیر از رو بستی ؟
چرا گیجم کردید ؟ چرا باهام این رفتار رو می کنید ؟ خداییش من برای دعوا آمده بودم ؟ می بینی الان همه گروههای دق مرگ کننده دورمن ؟ و همشونو نگه داشتم . کدومتون این هنر رو دارید ؟ اصن چرا ماجرای فضلا و عرفا به من ربط پیدا کرد ؟ این شماره های الکی یعنی چی ؟ چرا کاری می کنید هی من تو نخ فیلم بازی کردن بیفتم ؟ نزدیک بود تو سرزمین مقدس یادم بره کجام و برم دنبال کارگاه بازیم اما خدا کمک کرد به خودم بیام . بعد ببینید چی نونی به دستم داد ... به جای کل کل کردن با من کمک کنید گوهر وجودیمو پیدا کنم ...
خیال نکن اگه با حاجی سر یه میز نشستیم حالا چی شد ؟ می بینی که حاجی کار خودشو می کنه ما هم رعیتشیم ! یعنی اگه کسی نفهمید حاجی چه سوتی داده برای ما و چکار کرده راستی راستی ...
با این حال گفته باشم یه تار موی حاجی رو با هفت آسمون و زمین عوض نمی کنیم ..که نمی کنیم !
حیف که یه کم بدبین شدم . میگم نه کنه حاجی هم وجود خارجی نداره ؟ حسم داره گیج می زنه ... خدایا کمکم کن ... بشم رسوندما ... اما چیزی دستگیرم نشد ... قبلا زودتر به نتیجه می رسیدم و مچشونو می گرفتم . اما حاجی زبله یه کم ...
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi