دوشنبه 15 آبان 1396 , 12:00
حکایت سرگردانی ارباب رجوع در بنیاد یزد؛
کارمندان رفتند دارت بازی کنند!
سلام و صلوات خدا بر روح آن مرد بزرگی که گفت: «نگذارید پیشکسوتان جهاد و شهادت در پیچ وخم روزمره زندگی فراموش شوند».
سید رسول امامی - بسم رب شهدا؛ سلام و صلوات خدا بر روح آن مرد بزرگی که گفت: «نگذارید پیشکسوتان جهاد و شهادت در پیچ وخم روزمره زندگی فراموش شوند». بزرگ مردی که گفت: «خانواده شهدا چشم و چراغ این ملتند». وای و هزاران واویلا از اینکه بنیادی که برای حمایت و دستگیری از این جماعت خانواده شهید و جانباز درست شده خودشان ما را فرامش کرده اند و چیزی که برایشان مهم نیست ایثارگر است.
من جانباز دیروز دوشنبه اول آبان بالاجبار از شهرستان برای گرفتن یک معرفی نامه به بنیاد شهید استان یزد مراجعه کردم. ساعت 30/11 وارد بنیاد استان شدم. هر اتاقی رفتم گفتند وقت نماز است. در حالی که هنوز 20 دقیقه به نماز مانده بود. حواله دادند بعد نماز مراجعه کنم. نماز خواندن کارمندانشان تا ساعت یک ظهر ادامه داشت. نماز خواندند، بعد قرآن خواندند و من همینطور معطل بودم و ثمری نداشت. بعد از نماز هم کسی نیامد.
گفتند کارمندان مسابقه دارت دارند و باید مسابقه بدهند، بروید و فردا بیایید. خدا شاهد است خونم به جوش آمده. برای درمان ما پول ندارند، برای ورزش و مسافرت جانبازان پول ندارند ولی پول دارند که برای کارمندانشان مسابقه دارت بگذارند. همه از زن و مرد توی نماز خانه بنیاد استان مسابقه می دادند و هیچ اهمیتی برایشان نداشت که من و امثال من معطل یک نامه هستیم. خواستم رییس اداره را ببینم و گلایه کنم؛ گفتند باید یکشنبه مراجعه کنی تا با مدیرکل ملاقات داشته باشی. معاون ها دو نفر نبودند و یک نفرشان سر مسابقه بودند و بازدید می کردند و عکس و فیلم می گرفتند.
شما را به خدا این تشکیلاتتان را جمع کنید. دستمان که به بزرگترهای این بنیاد نمی رسد، لااقل این شکایت من را در سایتتان بگذارید شاید این روسای بنیاد یزد کمی خجالت بکشند. والله خجالت دارد؛ زن ومرد نامحرم مسابقه دور هم جمع شوند. دست آخر من بدون نامه از این اداره روانه شهرم شدم تا دوباره فردا بروم و خدا می داند فردا دوباره چقدر اذیتم کنند.
خاص اینکه عزیزانمان از جنس مدافعان ورزمندگان مرز وبوم باشند،به وعدههای همین سربه بالینهای نرم توجه کردند عرصه حکومت رابرایشان مهیا نمودند،حال لحظهای بفکر و وعدههای متعهد شده که نیست بماند هر شب وروز تدبیری بخوابش میآید چگونه با ترفند تحریم و کمبود اعتبار وبار مالی حق و حقوق این مظلومان تاریخ مجروحان جسم و روح را لگدمال کنند وخود و خانواده اگر دستشان به عرش هم برسد مضایقه ای در ساخت قصر وکاخی درآن نمیکنند،
اینها هیچگاه درک نمیکنند ایثارگران با کابوسهای شبانه چگونه صبح میبینند،،
اینها هرگز بفکرشون خطور نخواهد کرد عزیزانمان سالهاست دست از خواب راحت شبانه بربستند،
اینها هرگز درک ندارند فرزند خردسال آرزو دارد یکشب در آغوش پدر در آرامشی بخواب برود وصبح پدر را درکنار بستر وخود بخواب ببیند!!
بله ناگفته ها بسیار سخت تر از این چند سطر هست،اونهایی که بفکرحقوق نجومی و امتیاز فلان تسهیلات و مسافرت فلان وبورسیه فرزندان در فلان کشور ووامهای بی بهره وبلاعوض وتصرف املاک فلان ییلاق وقشلاق وزمینهای حاصلخیز بکر گوشه و کنار همین مرزو بوم ازادشده از چنگال اهریمنان بدست مدافعان ودلاوران زخم خورده دفاع مقدس،جنگ
تحمیلی است،آیا بقدر زندگی مردمان نخستین حقی بر گردن آنها ندارند:!
چندسال از اتمام جنگ تحمیلی میگذرد،،
چندسال از وعدههای دروغین میگذرد،،
چندسال دیگر باید این عزیزان رزمنده وجانباز زنده بمانند تا حیله های مذبوحانه ومزورانه کرسیپرستان را تحمل کنند،:!
اگر بتوانم بنویسم کتابها چاپ خواهد شد،اما برای کدام گوش شنوا،،،آیا مسوولی بوده مردانه بیادپای کار ومردانه از وعدههای پوچ خارج بشه و عملی دیرباز انجام دهد!
اللهم عجل لولیک الفرج،آمین
آنچه در یزد اتفاق می افتد زجرکش کردن ایثارگران حق طلب است . مسیولین بنیاد یزد همه همتشان محو ایثارگران از بنیاد شهید است . به نظر می آید ایثارگران در بنیاد یزد خار چشم مدیران بنیاد یزد هستند و شاید هم سد راهشان در تخلفات . هرچه باشد مسلم است که یزد در اذیت و آزار ایثارگران رتبه اول را دارد