دوشنبه 15 آبان 1396 , 09:45
برای شهادت آمادهام
شامگاه دهم آبان 1358 برابر با عید سعید قربان سال 1399 هجری قمری، بار دیگر اسماعیل به قربانگاه رفت تا جان در راه خدا ببازد. او با طمانینه قدم بر مسلخ عشق نهاد و سر به ابراهیم زمان سپرد، چه رضایت خاطری داشت از اینگونه مردن، از این گونه رفتن و از اینگونه شهادت.
او روحانی مبارز و عالمی گرانمایه بود. نامش چون اسلاف بزرگوارش در عرصه دین و سیاست میدرخشید. آیت الله سید محمد قاضی طباطبایی، از خاندان جلیلالقدر و شریعت پرور با قدمتی طولانی و سوابقی درخشان در علم و عمل بود.
ایشان در سال 1293 خورشیدی (1333ه.ق) در شهر تبریز دیده به جهان گشود. پدرش میرزا باقر و عمویش میرزا اسدالله از علمای به نام تبریز بودند. تحصیلات مقدماتی را در مدرسه طالبیه نزد آن دو بزرگوار فرا گرفت و از همان هنگام پا به میدان مبارزه نهاد و بدین لحاظ به همراه پدرش به تهران تبعید شد و پس ازمدتی دوباره به زادگاه خود مراجعت کرد.
شهید آیت الله قاضی طباطبایی بعد از گذشت دو سال راهی قم شد و از محضر اساتیدی چون: آیت الله خوانساری، آیت الله حجت، آیت الله صدر و آیت الله العظمی بروجردی و همچنین آیت الله العظمی گلپایگانی کسب فیض کرد. از این میان با حضور در محضر امام امت از ایشان بهرهها جست و یکی از شاگردان و علاقمندان ایشان شد.
شهید قاضی به منظور ادامه تحصیلات خویش به نجف اشرف رفته و این بار چون گذشته سعی بلیغ کرد تا هر چه بیشتر از علمای اعلام کسب فیض کند. از این رو از محضر آیات عظام حکیم، رشتی، میرزا باقر زنجانی و بجنوردی مستفیض شد او یکی از علاقمندان علامه محمد حسین کاشف القطاء و مرحوم رودباری شد و از نظر آنان در مسایل سیاسی و اجتماعی بهره جست.
در سال 1327 هجری قمری به لحاظ نیاز مبرم به وجود ایشان، به تبریز مراجعت کرد و از آنجا که دارای روحیه انقلابی و ارادهای خلل ناپذیر بود از سوی امام امت نماینده کل و تامالاختیار ایشان در آذربایجان شد. لذا با شروع مبارزات حق طلبانه امام امت در سالهای 41 و 42 یکی از رهبران و پایههای نهضت اسلامی در آذربایجان شد.
در جریان مبارزات بیوقفه ایشان بود که دستگیر و در زندان قزل قلعه تهران به حبس درآمد و در سال 1344 به نجف تبعید شد و دوباره به ایران بازگشت و در خلال بحث پیرامون حکومت اسلامی و جنایات اسراییل در یک سخنرانی علنی نام حضرت امام خمینی (ره) را با عظمت و عزت بر زبان آورد و از این رو به مدت شش ماه به بافت کرمان تبعید شد. در ادامه همین فعالیتها بود که بار دیگر به زنجان تبعید شد و در راه مبارزه رنج و درد و همه گونه حبس و تبعید را به جان خرید.
آیت الله سید علی خامنهای (مدظله العالی) درباره جایگاه مبارزاتی آن شهید بزرگوار فرمودند: «مرحوم آیت الله حاج سید محمد علی قاضی طباطبایی از اولین کسانی بود که ندای امام امت را پاسخ گفت و در خطه آذربایجان و در میان آن مردم غیور متدین سلحشور انقلابی پاکباز که مایل بودند یک محوری داشته باشند تا مبارزه کنند و به ندای انگیزههای خودشان پاسخ بدهند. (ایشان) بهترین محور و بهترین علم بود...»
شهید آیت الله قاضی از اولین کسانی بود که در آذربایجان اعلامیه خلع شاه از سلطنت را امضاء کرد. لذا همواره از سوی رژیم و عناصر ساواک سعی شد تا از فعالیتهای ایشان جلوگیری شود. یکی از تلاشهای رژیم، تقویت جناح طرفدار شریعتمداری علیه شهید قاضی بود و ایشان همواره از سوی جناح منحرف شریعتمداری مورد اهانت قرار میگرفت و ایادی شریعتمداری انواع اذیت و آزار را نسبت به آن شهید عزیز مرتکب میشدند تا آنجا که شهید قاضی یک روز فرمودند: «از اینها در محکمه عدل الهی به جدم حضرت زهرا (س) شکایت خواهم کرد که حکم باشد بین من و اینها...»»
شهید قاضی قبل از پیروزی انقلاب، رهبری جریانات حاد سیاسی و تظاهرات و تشکیل مجالس را به عهده داشت و خود پیشاپیش مردم در صحنه مبارزه حرکت کرد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی علیه جریانات منحرف و وابسته نظیر حزب خلق مسلمان افشاگریهای لازم را به عمل آورد از این رو همواره مورد کینه و غضب آنان قرار داشت.
شهید قاضی به دستور امام امت سنگر نماز جمعه را در تبریز برپا کرد و با اقامه نماز جمعه پیکان تیز انقلاب اسلامی را بردیدگان دشمنان دین نشاند. وی اولین شهید محراب جمعه بود و بعد از شهادت استاد مطهری بارها میگفت: «کاش من هم مثل استاد مطهری روزی شربت شهادت بنوشم» یا در آخرین نماز جمعه خویش فرمود: «مرا تهدید به قتل میکنند من از شهادت نمیترسم آمادهام و از خدا میخواهم.»
سرانجام شهید قاضی به آرزوی دیرین خود رسید و در شامگاه عید قربان چون اسماعیلیان به مسلخ عشق شتافت و به شهادت رسید.
انتهای پیام/