29 اسفند 1402 / ۰۹ رمضان ۱۴۴۵
شناسه خبر : 56817
شنبه 04 آذر 1396 , 12:58
شنبه 04 آذر 1396 , 12:58
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
بهارِ دوستی، خانه ای درخورد دیجیتالیسم
سید مهدی حسینی
نکاتی پیرامون قبل و بعد از انتخابات
امانالله دهقان فرد
بازگشت قدرت به صحن منَشاء تحولات بزرگ
سیدمحمدرضا میرشمسی
منافع ملی، بزرگی و مجازی سازی
سید مهدی حسینی
همراهی با مردم یا همکاری با دشمن؟!
حسین شریعتمداری
تاوانی که شیعیان عربستان برای اعتقادات خود می پردازند
مطالعات خلیج فارس
سخنی برای بعد از این
سید محمدرضا میرشمسی
ادبیات ایثار و شهادت
گزارش و گفت و گو
سهم من و تنهایی ام از سفره انقلاب!
رزمنده وطن- حقیر در سال ۶۶ بر اثر موج انفجار مجروح شدم. به دلیلی که پدرم و برادرم همزمان درجبهه بودند.
من بعدازمأموریتم برای سرپرستی ازمادر وسه خواهرم بخانه برگشتم. سال ها شاگرد شوفری کردم. امرار معاش کردیم.
به مرور زمان دردهای ناش ازجنگ باوجودبالارفتن سن خودش رانشان داد و هرروز ازاین دکتربه آن دکترباهزینه شخصی.
تااینکه سال ۸۲رفتم دنبال پرونده مجروحیتم که با بدبختی فراوان خداروشکرپیداشد.
بار اول برام ۵درصدجانبازی زدند وگفتند دیر آمدی. با دوندگی های فراوان وهزاران تحقیر بار دوم برام پانزده زدند.
پدرم فوت شد و بایک سال جبهه چیزی بهش تعلق نگرفت.
برادرمم 2۸ماه درمنطقه بوداونم هیچی نگرفته. حالت اشتغال هم نشدم. با سن پنجاه سالگی.
حقیربامادرم تنها زندگی میکنم. هیچ درآمدی نداریم.آیاماسهمی ازسفره انقلاب ونظام نداریم؟
کد خبرنگار: 20
سلام برادر اگه واقعا قصد پیچوندن من نیست دو کلام حرف باهاتون دارم که روم نشد جایی دیگه بهتون بگم .
من می دونم که شما هم دلتنگی از بعضی مسایل اما حرف اصلا سر شما نیست سر قدرنشناسی بعضیاست که چه نامهربانانه همرزم خود را به حاشیه می رانند . اونم کسی که خودش رکن اساسی بوده . دیگه دور زدن این آدما چه معنی می ده ؟ همون بلاییه که سر خودم آمده ... شما چرا در مقابل قدرنشناسی سکوت می کنید ؟ برو بروقربونت بشم یه ماچ جوندار و آبدار از لپاش بکن و بعدم یه سفره بنداز توپ و جوندار به اسم وحدتانه خودم میام هر چی گفتی عملی می کنم . والا همش تو فکر م که چی شده ؟
قبلا شما منفعت طلبانه سراغ ما نمی آمدید حالا ازم نوندار و آبدار و جوندار می خوای ؟ دیر شد زود شد نداشتیم ؟
یادت رفته من برای چی حلقه نشین کوی شما شدم و شما فقط سرم داد زدید ؟
نمی بینی سرخ پوشای میانماری و سیاهپوشای داعشی چه بر سرمان می آورند و شما فقط فکر نماز خوندن خودتی ؟ نمی گه که ما داریم از دین درمیاییم ؟ ..اصن این پالون که رو دوشمان گذاشتی کجای دلم بذارم ؟
ببین دلاور تو که خودت می دونی جات کجاست . هزار تا حرف بشنوم از این گوش میاد و از اون گوش می ره ... اما خب بعضی حرفا که شبیه سرگذشته منه حساسم می کنه ...
راستی اون وعده ای که دادی چی شد ؟ شما یه کم به دل ما راه بیا تو به وعده ات عمل کن بین من چطور دور جهانو برات تو سه روز طی می کنم ؟
من می دونم که شما هم دلتنگی از بعضی مسایل اما حرف اصلا سر شما نیست سر قدرنشناسی بعضیاست که چه نامهربانانه همرزم خود را به حاشیه می رانند . اونم کسی که خودش رکن اساسی بوده . دیگه دور زدن این آدما چه معنی می ده ؟ همون بلاییه که سر خودم آمده ... شما چرا در مقابل قدرنشناسی سکوت می کنید ؟ برو بروقربونت بشم یه ماچ جوندار و آبدار از لپاش بکن و بعدم یه سفره بنداز توپ و جوندار به اسم وحدتانه خودم میام هر چی گفتی عملی می کنم . والا همش تو فکر م که چی شده ؟
قبلا شما منفعت طلبانه سراغ ما نمی آمدید حالا ازم نوندار و آبدار و جوندار می خوای ؟ دیر شد زود شد نداشتیم ؟
یادت رفته من برای چی حلقه نشین کوی شما شدم و شما فقط سرم داد زدید ؟
نمی بینی سرخ پوشای میانماری و سیاهپوشای داعشی چه بر سرمان می آورند و شما فقط فکر نماز خوندن خودتی ؟ نمی گه که ما داریم از دین درمیاییم ؟ ..اصن این پالون که رو دوشمان گذاشتی کجای دلم بذارم ؟
ببین دلاور تو که خودت می دونی جات کجاست . هزار تا حرف بشنوم از این گوش میاد و از اون گوش می ره ... اما خب بعضی حرفا که شبیه سرگذشته منه حساسم می کنه ...
راستی اون وعده ای که دادی چی شد ؟ شما یه کم به دل ما راه بیا تو به وعده ات عمل کن بین من چطور دور جهانو برات تو سه روز طی می کنم ؟
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
مثل گندم درویمان کردند
علی کرمی
روایتی از فوتبال پیرمردها مقابل دشمن بعثی
محمدعلی نوریان
روزی که فرمانده ارتش به پای پدرش افتاد
خواهر شهید
وقتی سربازان بعثی به ایرانیها التماس کردند
کتاب خاکریزوخاطره
معرفی کتاب
خودتان هم اگر بیمه و درامد کافی نداشته باشید مشمول کمک معیشت هستید از طرف بنیاد