چهارشنبه 08 آذر 1396 , 16:23
مادری که بالباس شیمیایی شد!
سعید- درعملیات والفجر ۸ درفاو شیمیایی شدم. ما را به بیمارستان شهید بقایی اهواز بستری برده و از آنجا به بیمارستان تجریش تهران بستری نمودند و یک ماه در این بیمارستان بستری بودم و چون کسی را نداشتم به جز مادر و برادر. مادرم که نمی دانست که من کجا هستم! فقط دوستان که جبهه بودند درخانه کفته بودند که پسرت شیمیایی شده است وبرادرم هم جبهه بود
روزی یکی ازدوستان ساک و لوازم من را میبرد درب خانه ما و تحویل مادر می دهد و مادرم هم ساک را باز می کند و می بیند که لباس هایی که در جبهه شیمیایی شده اند ولی مادر نمی دانست که شیمیایی هستند و آنها را میاندازد داخل تشت و در حمام آنها را می شوید بعد از آن متوجه می شود که روی دستش تاول زده است. فکر می کند که شاید آب داغ دست هایش را سوزانده و بعداز آن متوجه می شودکه سرفه ها پی در پی و تنگی نفس پیدا میکند و همسایه ما او را به بیمارستان می برد وبستری می کند و ازآن وقت تا حالا مادرم دایم راستش در بیمارستان بستری می شود. هرکجا رفتیم قبول دار نیستند.
لذا تقاضای عاجزانه دارم به این مادرکمک شود.