شناسه خبر : 57855
پنجشنبه 12 بهمن 1396 , 14:03
اشتراک گذاری در :
عکس روز

جامعه نیازمند طنز سالم یا طنز مبتذل؟!

(سینمای کمدی) در آغاز برای خنده و نوعی تاثیر گذاری عاطفی و تفکر لحظه ای بود، اما به مرور نوعی بی قیدی و ابتذال در گفتار و رفتار پدید آورد

مرتضی قنبری وفا- طنز، مزاح، هجو و هزل در هنر نمایشی سنتی ایران و ادبیات فارسی سابقه طولانی دارد.
حضور مقلدان و بذله گویان در تاریخ هنر ایران، موجبات خنده و سرگرمی مردم را فراهم می آورده است.
دلقک ها، مقلدان و سیاه بازان نیز در اوج هنرنمائی، بذله گوئی و ایجاد خنده با طعنه و کنایه، نکاتی را یادآور می شدند که دیگران جسارت بیان آن را نداشتند.
طنزپردازان در دوره مشروطه فعالیت های مثبت و تاثیر گذاری را داشتند و چاشنی طنز در خدمت مشروطیت درآمد و شاهد حضور بزرگانی در این حوزه بودیم، مانند سید اشرف الدین گیلانی، علی اکبر دهخدا و علی اکبر طاهر زاده صابر.
نمایش های سنتی روحوضی در دوران مشروطه رنگ کمدی و انتقادی به خود گرفتند و هدف در کنار سرگرمی مردم بیان چالش های اجتماعی آن دوره در قالب طنز بود.
در دهه سی، تخته روحوضی در سینما زنده شد و با الهام از شکل طنز گونه، سهم زیادی در شکل دادن به ( سینمای کمدی) ایجاد شد.
  (سینمای کمدی) در آغاز برای خنده و نوعی تاثیر گذاری عاطفی و تفکر لحظه ای بود، اما به مرور نوعی بی قیدی و ابتذال در گفتار و رفتار پدید آورد که در دهه چهل و اواخر دهه پنجاه به اوج خود رسید که به نوعی الهام گرفته از سینمای عهد خود در اروپا و آمریکا بود.

 حال تاریخ امتداد ساختن فیلم های کمدی به دو بخش کاملا" مجزا باز می گردد که به سینمای کمدی قبل و سینمای کمدی پس از انقلاب باز می گردد که تاریخ ساخت فیلم های کمدی قیل از انقلاب از بحث ما خارج است و اراده ما گشودن صفحات این نوع سینما در حال حاضر نمی باشد.

 پس از انقلاب فیلم های کمدی زیادی هر ساله برای مردم روانه سینماها شد که اگر بخواهیم به این فیلم ها اشاره کنیم می توانیم به فیلم اجاره نشین ها اثر داریوش مهرجوئی، کفشهای میرزا نوروز اثر محمد متوسلانی ، اتوبوس اثر یدالله صمدی و حاجی واشنگتن اثر مرحوم علی حاتمی بعنوان فیلم های که در کنار سرگرمی با تیزهوشی مسائل اجتماعی مردم را منعکس می کردند نام بردکه در دوره خود بهترین بودند.
حال پس از حدود چهل سال پس از انقلاب، کارگردان های جوان به همراه بازیگران جوان و با فیلم های کمدی جدید جلوه کرده و طلایه دار نسلهای گذشته حرف های جدیدی برای گفتن دارند، اما متاسفانه عده ای پای خود را از دایره عرف اخلاق چند هزار ساله ایرانی، اسلامی فراتر گذاشته و در این بازار مکاره پای معامله آمده و همه آبروی ایرانی را حراج گذاشته و برای جیب خود از جیب مردم کیسه دوخته و در پی فتح گیشه برآمدند.

 در این فرصت قصد داریم دو فیلم اکران شده در سال 96 را که اتفاقا" فروش بالایی داشتند بپردازیم و خوانندگان را با خود به قضاوت ببریم تا بدانند در پشت پرده رنگین این فیلم ها چه به خورد ذهن بینندگان این دو فیلم تزریق شده.
(فیلم نهنگ عنبر2 )
این فیلم ساخته سامان مقدم در سال 95 است که از اردیبهشت 96 در سینماها اکران شد و پس از آن وارد سیستم پخش ویدئوی خانگی شد.
بازیگران فیلم رضا عطاران، مهناز افشار، ویشکا آسایش، حسام نواب صفوی و ...
فیلم نهنگ عنبر2 فاقد داستان مشخصی است و تمام و کمال در فلش بکی دنبال می شود که اتفاقا" در این ارجاع به گذشته هم خبری از فیلمنامه نیست.
فیلم آغاز می شود و مخاطب با مجموعه ای از حرکات موزون یا همان (رقص) که در دو سال اخیر از طریق شبکه های اجتماعی مجازی به اشتراک گذاشته شده، مواجه می شود.
بازیگران این فیلم با تقلید از موزیک های مشهور سعی در با مزه کردن فیلم دارند.
سامان مقدم چند دقیقه از فیلم را بطور تمام و کمال به بازسازی یک قطعه موزیکال (گریس) با بازی جان تراولتا و الویا نیوتن اختصاص داده و نشان می دهد فیلمساز بیش از حد نیاز تحت تاثیر فعالیت افراد در فضای مجازی است و یکباره فیلم از (گریس) موسیقی جاز گریز میزند به مایکل جکسون و در ابتدایی ترین و بی منطق ترین شکل ممکن هم قر کمری به بازیگران داده و هم مخاطبان شاهد تقلید کورکورانه رقص( مردگان مایکل جکسون) رقاص مشهور دهه 80 میلادی آمریکا باشند.

این فیلم هیچ مزیتی بر فیلم اول خود ندارد و از آن نیز که جلوه تر و کم جذابیت تر است.
سازندگان تاجر و هنرمند نمای این فیلم ، این گونه فیلمها را جایگزین شوخی کرده و با لودگی به همراه طنز و انتقاد ، با هجمه به مناسبات اخلاقی خانواده ها و فرهنگ جامعه عوض کرده و با صحنه های مضحک و قلقلک بیننده ، صرفا" قصد خالی کردن جیب تماشاگران کرده و آنچه برایش اهمیت ندارد نیازها ، خواسته ها ، کاستی ها و معضلات اجتماعی ، خانوادگی و آرمان های فرهنگی مردمی است و معلوم نیست این سو استفاده ها تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟
(فیلم اکسیدان)
این فیلم یکی از تولیدات (حامد محمدی) در مقام کارگردانی است که سابقه ساخت فیلم (طلا و مس) را نیز به همراه دارد.
دوچهره اصلی فیلم امیر جعفری و جواد عزتی می باشند.
این فیلم از دست فیلم هایی است که موفقیت در گیشه را به هر قیمتی، هر متر و معیار سینمایی ترجیح می دهد.
اندیشیدن به گیشه می تواند محرک ساخت و پرداخت یک فیلم ناب هم باشد و گیشه محوری به خودی خود، منفی تلقی نمی گردد ، اما وقتی برای رسیدن به گیشه فرم سینمایی را به طور کلی نادیده بگیریم و به این ببالیم که تماشاگران به لفاظی های کلیشه ای (اردتیک) دو پهلو بخندند باید بگوئیم نام این فیلمسازی نیست بلکه در بهترین حال ممکن نوعی (شارلاتیزم مدرن) با تمام شدت و حدت است و به نوعی فیلمی ارتجاعی به فیلم فارسی است.

 این فیلمساز می کوشد ندای اتحاد مذاهب را سر دهد و در سکانس پایانی روحانی مسلمان و کشیش مسیحی را در کنار هم بنشاند که یک انحراف ، پرت کردن حواس تماشاچی از داستان مبتذل فیلم است ، پوشاندن یک باطن غلط با ظاهری شیک است و فیلم اکسیدان فیلمی نیست که توان کشش چنین حرف های بزرگی داشته باشد و خیلی بی خاصیت تر از آن است.
حال در مجموع دو فیلم نهنگ عنبر2 و اکسیدان دو قاتل بزرگ ژانر فیلم کمدی هستند چون این ژانر را تا سطح یکی از مجموعه های ضعیف تلویزیونی پائین آوردند و باعث شدند تا تماشاچی به شکلی تربیت شود که انتخابش چنین فیلمهای بد و آزار دهنده باشد، انتخاب هایی که نه آگاهانه است نه آزادانه .
تماشاگر سینما مجبور است چنین کمدی هایی را ببیند چون به شادی نیاز دارد و انتخابش بین دو محصول خوب نیست، بلکه بین دو انتخاب بد و ضعیف است ، بین (نهنگ عنبر2 )و ( اکسیدان).
نخستین نشانه قطعی از این دو فیلم سیطره نظام فیلم های کاباره ای است.
کدام مدیری در وزارت ارشاد خود را می تواند فرهیخته محسوب کند که مجوز ساخت و پروانه نمایش این فیلمها را در سینما ها را صادر کند.
اگر  در 3 دهه 1327 تا 1357 فیلم فارسی مبتذل تلقی می شدند نهنگ عنبر2 و اکسیدان مرزهای ابتذال و فیلم فارسی را به شکل ارتجاعی درمی نوردد.

کجایند مدعیان اخلاق و تدبیر تا ببینند گشودن دروازه های نمایش این گونه فیلم ها چگونه خانواده ها را از درون خشک کرده و می پوساند؟
جواب با کیست؟ تا به کی شاهد سینمای مبتذل بنام سینمای کمدی باشیم؟
چطور فیلمسازان تا به این حد جسور شده اند که ابتذال از سر و روی فیلمها می بارد و هیچ نظارتی در کار نیست و هر کسی خود را فیلمساز و صاحب سبک تشخیص می دهد.
هرگز سینماهای کشور تا این حد اتوبان نبوده تا هر ماشینی بدون رعایت سرعت مجاز تخت گاز براند.
جواب ما یک کلمه است "مسئول کیست؟"

کد خبرنگار: 20
اینستاگرام
شدیدآ مخالفم .... ما مشکلای مهمتر از سینما داریم .

مدیریت مافیایی

یاکوزای رانتی

سیسیلیهای پر وعده

اتحادیه صنعت کیلد سازان بلوفی .

جناب قنبری وفای عزیز منطقی ترین دید در زمانه امروزی واقع بین بودن است .
برادر من ، بنده شدیدا" با شما موافقم.
فقر بیداد می کند ، فساد و تبعیض در تمام لایه های اجتماعی ، اقتصادی ما ریشه دوانده.
همین که بتوانیم گلیم امثال خود را از آب بیرون بکشیم ، شق القمر کرده ایم.
در خارج از مرزها ، هر روز سوژه ای جدید علیه ما درست می کنند و ضمیمه مزخرفات ترامپ می کنند که ایران یک تهدید بالقوه است.
فیلمهایی مثل( بدون دخترم هرگز) و( آرگو) را با امکانات و هزینه های سرسام آور در هالیوود ساخته میشود و برای بهترین لوکیشن مشابه ایران یک لشکر را با ادوات فیلمسازی به استانبول ترکیه می آورند .
می دانید برای چه؟
چون راهش را یاد گرفته اند ، که نمی توانند با توپ و تانک حریف ما شوند ، پس ذهن مردم دنیا را علیه ما مسموم کرده و علاوه بر آن ، با اینکاربه ما شبیخون فرهنگی میزنند.
عده ای هنرمند نما ابزاردست دشمنان شده و یا احمق اند یا خود را به حماقت زده و ملعبه دست آنان می شوند.
ما آن را ابتذال قلمداد می کنیم و متاسفانه کم شمار هم نیستند که جای بسی تاسف است.
آیا می توان فساد و ابتذال را به اسم هنر ببینیم و سکوت کنیم؟
چطور ببینیم پوستر دختران و پسران با فجیع ترین شکل ، مانکن می کنند و بر در و دیوار شهر تهران ، پایتخت نظام مقدس جمهوری اسلامی نصب می کنند و از جیب امثال من و تو ارتزاق می کنند.
چند سال است که عالی ترین مقامات نظام کشور، توجه به مبارزه با تهاجم فرهنگی را یک چالش بزرگ می دانند؟
(برادر من اگر شما میتوانید سکوت کنید ، بنده نمی توانم.)
بنده می نویسم و باز هم می نویسم ، می نویسم که جانبازان زیر 25 درصد در شدیدترین دوران زندگی خود و خانواده خود ، حیات دارند و به اسم زندگی در فلاکت هستند و در منفی زیر خط فقر امرار معاش می کنند و باز هم می نویسم که به اسم هنر و هنرمند ، تیشه به ریشه درخت 40 ساله انقلاب می زنند.
بنده تکلیف دارم که با تمام وجودم ، چه مادی ، چه معنوی از همرزمانم که در عفوان جوانی جان و سلامتی خود را در خاکریزهای خون آلود هشت سال دفاع مقدس که مظلوم ترین قشر جامعه ما چه در دوران جنگ و دوران پس از جنگ هستند دفاع کنم.
من باور دارم می توانم ، اندیشه من قلم من است ، هویت من است .
بنده با تمام وجودم افتخار می کنم جانباز 70 در صد و برادر شهید خاک این کشورهستم ، مانده سلامتی خود را در راه دفاع از مقدسات این آب ، خاک و جانبازان و ایثارگران اختصاص داده ام و از کم فروشی ، ریا و تزویر بیزار و متنفرم.
برادر من ایکاش نامت را نیز قید می کردی تا مخاطبم را بشناسم و بدانم تا بحال نوشته های سالها حضورم در فاش نیوز را خوانده ای ؟
بنده شاید فقط 3 درصد از نوشته های خودم را به تحلیل فیلم اختصاص داده و در تحلیل فیلم های داخلی برای اولین بار است که به نقد فیلمی غیر از ژانر دفاع مقدس پرداخته ام که دلیلش این است که احساس کردم که سکوت جایز نیست.
حال شما اسمش را هرچه می خواهید بگذارید و اجازه دهید دیگران قضاوت کنند ، چون نه شما عوض خواهید نه من تغییر موضع خواهم داد.
اگر واقع بین بودن از نظر شما این است ، بنده ترجیح می دهم خرفت باشم.
فقط ایکاش نامت را قید می کردی و ...
سلام جناب قنبری وفای عزیز ....

نپرس سیاهی کیستی ؟؟؟ آشنا ... آشنا .... برادر دو شهید و یک جانباز والسلام ...
مدیریت مافیایی ... در هر برهه نوع وجوبی و وجودیش پیدا می شد . الا دهه شصت ...
یاکوزای رانتی ... بیشتر از بیست وپنج سال است چمپره و سیطره خود را در بنگاهها خصوصی ودولتی پهن کرده است ...نمونه اش موسساتی که پول ملت را بالا میکشند و ...
سیسیلیهای پروعده ... غریبانه ترین پوزیشن های انسانی را برای خلق الله از خود بروز میدهند ولی دریغ از انسانیت و در نهایت آدمیت ... نمونه اش از زلزله بم تا کرمانشاه و کوهبنان ...
اتحادیه صنعت کلید سازان بلوفی ... سالیان سال است که در یک دست خود شاخه گل و در دست دیگرش تبر میر غضب الدوله را یدک میکشند . تریپ منصفانه دارند ... خود را عقل کل بشریت می دانند .. برای هر کاهلی و اشتباهی توجیه دولت قبل را دارند ...

القصه ... دوست من سینما مشکل اصلی ما نیست ... فیلم آرگو ویا سلکشن رویا مشکل ما نیست ...
خلق را تقلیدش بر باد داد ... عزیز دلم .
خود حضرت عالی باید شخصی واقع بین باشی . مشکل از گفتگوی تمدنها به بعد شروع شد .
مشکل از اولین اختلاس به اسم من و شما در فلان بنیاد شروع شد ...

لطفا واقع بینانه ودر نهایت درایت با مسئله روبرو شوید . نه با توهمات القایی ...
وسعت دید افراد یک جامعه به نگاه من وشما بستگی ندارد ‌... نوع نگاهها عوض شده است
واقعا" مسئول پخش و فروش این فیلمهای مبتذل کیست؟ آیا وزارت ارشاد هیچ نظارتی بر ساخت فیلمهای مبتذل ندارد؟ بنده فقط یکی از فیلم هایی که نام برده شد را دیدم و خدا شاهده وسط فیلم خودم و خانواده ام را از سینما خارج کردم چون همه هنرپیشه ها مشغول رقص و پایکوبی در فیلم بودند و من از خانواده ام خجالت کشیدم که به جای رفتن به یک محیط سالم در سینما آنان را به دیدن این فیلم مستهجن آورده بودم. آخر باید تا به کی شاهد دیدن ساخت چنین فیلمهایی باشیم و گویا این داستان پایانی ندارد. اینجانب بعنوان یک ایرانی از دیدن چنین فیلمهایی احساس شرم دارم و از مسئولان وزارت ارشاد تقاضا دارم در مجوز ساخت فیلمها جدی تر باشد و اگر بخواهد این روال ادامه داشته باشد هرگز با خانواده یا تنها با به سینما نخواهم گذاشت.
برادر من با عرض سلام و ادب
از اینکه شما نیز از خانواده محترم ایثارگران هستید ، به شما درود میفرستم و از آشنایی با شما مفتخرم.
برادر من مثال شما از مدیریت مافیایی و یاکوزای رانتی از فهم و درک بنده خارج است و چه بهتر بود شفاف و بی پرده سخن می گفتید ، چون نامفهوم و مبهم سخن گفتید.
اگر از دوران طلایی دهه شصت نام بردید تنها موردی که برایم تداعی شد دوران هشت سال دفاع مقدس است ، که جوانان این کشور با دست خالی با هشتاد کشور دنیا جنگیدند و حق خود را پس گرفتند.
گویا چنین برداشت می کنم که شما وارد حوزه سیاست زدگی شده و از آن منظر می نگرید.
دیگر این دولت ، آن دولت و زلزله بم و کرمانشاه چه ارتباطی با سخن ما داشت؟
بنده قصد دارم به سفارش شما ، واقع بینانه و در نهایت درایت با مسئله روبرو شوم نه با توهمات القائی که شما به بنده نسبت دادید ، که نمی دانم قدرت تشخیص شما از کدام منظر به دست آمده است؟
من نمی گویم تمام مشکلات ما سینما است ، بلکه بنده میگویم اگر سینمای ما سالم باشد و اسکار بگیرد باید هورا کشید ، چون با زبان منطق حرف خودمان را می زنیم و به بالندگی هنر کشورمان افتخار می کنیم.
برادر من آیا می دانید خدمتی که فیلم آژانس شیشه ای آقای حاتمی کیا به جانبازان و ایثارگران کرد بی بدیل بود و اگر هر ده سال چنین فیلمی ساخته شود نظر مردم جامعه به ایثارگران دگرگون خواهد شد.
آیا به این نظر بنده هم شک و تردید دارید؟
موضوع گفتگوی تمدن ها یک مسیر آرمانگرا بود و دنیا به آن تمکین کرد ، ولی ما از کجا به بیراهه رفتیم که شما آن را نقطه انحراف می دانید؟
از شما تقاضا دارم شفاف سخن بگوئید و رک و راست ، جناح خود را مرز بندی کنید تا بدانیم شما در کدام سنگر هستید ، و خدای نکرده از پشت سر هدف قرار نگیریم.
شما فرمودید (خلق را تقلیدش بر باد داد) لطفا" نوع تقلید را نام ببرید تا ما به این ویروس کشنده ، مبتلا نشده و ایمانمان را بر باد ندهیم.
از صبر و شکیبایی شما سپاسگذارم. والسلام
لطف شما زیاد . هر چه شما بگویید همان است والسلام .
انسان دو نوع معلم دارد .......
آموزگار...... و ......روزگار
هرچه با شیرینی از اولی نیاموزی، دومی با تلخی به تو می آموزد اولی به قیمت جانش، دومی به قیمت جانت......
خاطر مبارک شما هست در اوایل انقلاب برای پنج گرم تریاک مردم رو اعدام یا بیست سال به زندان می انداختند ..
خاطر مبارک هست اگر کسی با کسی دشمنی داشت در شهر جار میزد فلانی شاه دوست است ... وبعد او را میگرفتند به باد کتک و بایکوت محله ایی ...
خاطر مبارک هست چند زن بد کاره شهر نو تهران را در میدان گمرگ والیزابت تهران بجرم شغل فاحشه گری آتش زدند....
خاطر مبارک هست چند نفر رو بخاطر داشتن فقط و فقط ویدئو به زندان وانداختند و شلاق زدند...
خاطر مبارک هست چند نفر رو بجرم مطرب بودن و لوطی مسلک بودن به زندان و شلاق محکوم کردند ...
خاطر مبارک هست که برای یک پیت بیست لیتری نفت چند روز در صف بودی و چند نفر کشته شدند ...
خاطر مبارک هست برای سیگار ( زر ) چند روز می بایست در صف می ایستادیم ...
خاطر مبارک هست چند ماه با ام یک در مسجد محله نگهبانی دادی ...
خاطر مبارک هست چه رفقایی را از دست دادیم تا حرفمان به کرسی بنشیند ...
خاطر مبارک هست در عروسیها رقص و آواز ممنوع بود و اگر کسی تخطی میکرد با کمیته و کتک طرف بود ...
خاطر مبارک هست پنج گرم هروئین اعدام داشت ...
خاطر مبارک هست ... القصه حتما خاطر مبارک هست ..یقینا خاطر مبارک هست ...
چه شد ؟
کو کشک ؟ کو پشم ؟ کو تغار ماست ؟ کو پاتیل کره ؟
کجایند کبرا خانم و حسنک چوپان ؟
پس چرا گاو حسن دیگر ماما نمیکند ...
چرا آن زاغک ساده لوح فوق لیسانس پدر سوخته بازی را در قاب کرده است ..
چرا کبراها تبدیل به دافهای اینستا گرام شده اند ..
چرا سارا ها تبدیل به پلنگهای فضای مجازی با شلوارک کوتاه و تتوی تتلو شده اند ...
چرا آن مرد با شاسی بلند پول من وتو می آید ...
چرا دیگر هیچ مردی در باران نمی آید ...
چرا راه آسفالته رحمت آباد دوباره خاکی شد .
چرا دوباره کدخداهای الاغ سوار با تغییر نام و رانتهای میلیاردی شدند شورای شهر ...
چرا مافیای فامیل بازی جای شایسته سالاری را گرفت ....
چرا من وتو شدیم ژن بد و بچه سوسولهای بالا شهری ژن خوب ...
چرا دفاع تو از کیان کشور شد املیسیم ..... و پخمگی لوزان شد قهرمانی ...
چرا نام ویاد و راه تو باید فراموش شود و ترانه سراها ثروت ملی ....

چرا آدمیت انسانها مرد ...

ارادتمندم جناب قنبری وفای عزیز

اخوی عزیز من
شما بنده را چگونه یافتید؟ فکر کرده اید بنده در چه مقامی هستم که بتوانم به تمام سئوالات شما پاسخ دهم.
شما 12 بار فرمودید (آیا خاطر مبارکتان است؟) و 12 بار (چرا ، چرا) گفتید ، گویا بنده را با یک کامپیوتر مقایسه فرمودید.
هم اکنون مدتی است که مطالب بنده و شما در قالب یک گفتگو در حوزه یک مورد خاص ، درج می گردد و ما هم با فرصت طلبی حرفهایمان را زدیم ، ولی بنده تصور میکنم ادامه این بحث از حوصله بنده ، شما و این سایت خارج است ، لذا از شما تقاضا دارم به این روال خاتمه دهید تا این سایت هم مفید تر به پرداختن به رسالت خود ادامه مسیر دهد.
همین فرصت را غنیمت می دانم که مراتب سپاس خود را از شما بنمایم که در چاپ مطالب خود از دایره عرف اخلاق رسانه ای خارج نشدید و هردو در کمال عزت و احترام حرفهایمان را زدیم و به هم تهمت و افترا نزدیم ، چون عده ای (بلانسبت شما) هستند که متاسفانه در مباحث دو طرفه ، ترور شخصیت کرده و سعی در لکه دار کردن حیثیت طرف مقابل خود را دارند.
به هر جهت از شما ممنونم و از روی شما شرمنده که نتوانستم پاسخی به سئوالت طرح شده شما بدهم.
بنده نه سخنگوی دولت هستم ، نه سخنگوی وزارت امور خارجه و نه سخنگوی قوه قضایه و ادعای سواد بالا هم نداشته و از بحث های سیاسی هم اجتناب می کنم و سوژه اصلی بحث ما در حوزه هنر بوده و امیدوارم فردی که بتواند به سئوالات شما پاسخ دهد را بیابید.
چون در حوزه سیاست بازی ، شخص سیاس باید دارای ویژگی های خاصی باشد که بنده فاقد این ویژگی های خاص هستم.
این نوشته آخرین کامنت بنده در این صفحه است و ضرورتی برای ادامه این بحث نمبینم و آن را بی ثمر می دانم .
ما که حرفهایمان را زدیم و قضاوت را به مخاطبان فهیم و تیز هوش این سایت می سپارم ، ولی اگر شما به صلاحدید خود اصرار به ادامه بحث را داشته باشید علیرغم میل باطنی ام به بحث ورود مجدد خواهم داشت. خدانگهدار
با احترام شایسته
دلاورم . نه به اندازه خدا اما تا بی نهایت عرش خدا دوستت دارم .
امیدوارم سزاوار این همه مهر و محبت ، شما بوده و برای شما بهترین ها را آرزومندم .
با آروزی توفیق و بهروزی برای شما و تمام مخاطبان و دست اندرکاران محترم این سایت ارزشمند.
با سپاس و احترام.
سلام ، نیاز انسان به تفریح و سرگرمی یا شادی بسیار مهم است لذا در حال حاضر دشمنان انقلاب اسلامی از این خلاء و غفلت در کشور بویژه سیما و سایر رسانه ها استفاده کردند و اندکی سرگرمی و شادی را با حجم زیادی از سمهای مهلک به خورد مردم میدهند.
در حال حاضر نیاز به تولید انواع طنز و شادی و سرگرمی و برنامه هایی داریم که مردم را از رسانه های بیگانه بی نیاز کند در غیر اینصورت ادامه فعالیت دشمنان در رسانه های رایگان و غفلت مسئولین از نیاز طبیعی انسان باعث تغییر تفکر مردم نسبت نظام اسلامی خواهد شد.
دوست عزیز میگوید روزگاری بود که برای ویدئو شلاق میزدند اما امروز هرگونه رسانه بیگانه و دشمن به راحتی در کشور فعال هستند که قصد آنها از ارائه رایگان و انبوه محتواهای ضد دین و انقلاب در کنار برخی سرگرمی و شادی حتی مبتذل فقط نابودی دین و ایمان مردم است که بوسیله خراب کردن دیشها و شلاق زدن و محدودیت اینترنت قابل مهار نیست بلکه طبق فرامین رهبر معظم انقلاب نیاز به تلاش مسئولین و هنرمندان برای تولید برنامه های مفرح و شادی بخش و هرگونه مبارزه با تهاجم فرهنگی دشمنان بر علیه ذائقه جوانان و سایر اقشار مردم است.
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi