شناسه خبر : 57871
شنبه 14 بهمن 1396 , 13:45
اشتراک گذاری در :
عکس روز

توانخواهان شهر من

یکی از مشکلات اساسی معلولین جامعهٔ ما عدم مناسب سازی معابر و اماکن عمومی است. به باور من مرتفع کردن این مشکل هزینهٔ چندانی ندارد.

جانباز قطع نخاع رمضانعلی کاوسی - یکی از افتخاراتم این است که هر از گاهی در جمع معلولین جسمی حرکتی شهرمان حاضر می شوم و از آنان کسب روحیه می کنم. شاید باورتان نشود و این صحبت مرا یک شعار کلیشه ای بدانید؛ ولی من معتقدم مصاحبت با این بندگان برگزیدهٔ خداوند، جامی از شهد و انبساط را بر دل انسان می نشاند. اگر یک ساعت با این خوبان عالم به سر ببرید، ذهنتان متوجه خداوند شده و به خاطر داشته هایتان کرور کرور خداوند را شکر خواهید کرد. جمعهٔ گذشته یکی از همین روزها بود. در مکان دفتر جامعهٔ معلولین شهرمان چند ساعتی را همنشین پسرانی با چهرهٔ گشاده و دخترکان معصومی شدم که دست روزگار آنان را وادار کرده بود روی صندلی های چرخدار بنشینند یا بر عصاهای فلزی تکیه بزنند. معلولین در هر جامعه ای مجبورند هر روز از صبح علی الطلوع فعل صبر کردن را نه با زبان بلکه با اعماق وجودشان صرف کنند. صبَرَ، صبرا، صبروا. صبرتْ، صبرتا، صبرنَ...

 بگذریم؛ در این محفل بی ریا دو نفر از خیّران شهرمان هم حضور یافتند. آنها در حد وسعشان برای تهیهٔ یکی از لوازم ضروری دوستان معلول کمک کردند؛ اما آنچه بیشتر از کمک کردنشان به دل من نشست تأثیر پذیری این دو بزرگوار از جمع برادران و خواهران توانخواه بود. انگار برایشان قابل باور نبود که کسانی که با هزاران درد و رنج مجبور به ویلچرنشینی اند نیز می توانند شاد و با روحیه باشند. یکی از آنها حرف خوبی می زد. می گفت: «در زمان فعلی که مسئولین دارند با هزاران مشکل داخلی و خارجی دست و پنجه نرم  می کنند، صرفاً توقع داشتن از دولت و دست روی دست گذاشتن هیچ دردی را درمان نمی کند. باید خودمان برای حل مشکلات خودمان قدم برداریم و در حد وسع¬مان به همنوع خود کمک کنیم و...»

 من هم با این برادر عزیز هم عقیده ام. به باور من مشکلات معلولین در هر شهری گره کوری نیست که نتوان آن را باز کرد. به عنوان مثال گاهی با کمک یک یا چند فرد خیّر میتوان یک دستگاه ویلچر برقی برای فرد معلولی که خانواده اش توانایی مالی مناسبی ندارند، خرید و تقدیمش کرد. با این حرکت انساندوستانه یک انسان هموطن از کنج خانه وارد اجتماع می شود. مطمئنم افراد خیری هستند که می توانند به راحتی یک دستگاه موتور سه چرخ برای یک فرد معلول خریداری و او را برای همیشه از شرّ موتور فرسوده اش راحت کنند. شاید مردم ما فکر کنند کسانی که روی موتورهای سه چرخ در سطح شهر در حال ترددند، برای وقت گذرانی به این کار مبادرت می-ورزند. اما از من بشنوید، ویلچر و موتور سه چرخ به منزلهٔ پای یک انسان توانخواه است. این انسان های با ارداه با تردد در سطح شهر به کارهای روزمره خود می پردازند تا مجبور نباشند برای امور جاری خود به دیگران رو بزنند.

 پیشنهاد من این است، کسانی که تمکن مالی مناسبی دارند به خاطر رضای خداوند و به دور از هرگونه ترحم و دلسوزی از این بندگان برگزیده خداوند دستگیری کنند. شاید شما خوانندهٔ محترم این سطور، یکی از این افراد باشید. البته کمکها باید کاملاً مخفیانه و به دور از هرگونه خودنمایی و ریا باشد. من مطمئنم معلولین عزیز ما حاضرند روی همان ویلچر کهنهٔ خود بنشینند؛ اما هرگز عزت نفس شان زیر سؤال نرود.


یکی دیگر از مشکلات اساسی معلولین جامعهٔ ما عدم مناسب سازی معابر و اماکن عمومی است. به باور من مرتفع کردن این مشکل هزینهٔ چندانی ندارد. مسئولین مربوطه می¬توانند با کمک و همفکری خود معلولین و جانبازان این مشکل را حل کنند؛ اما به نظر می¬رسد ارادهٔ جدی برای حل این مشکل وجود ندارد. اگر مسئولین محترم شهر اقدام به مناسب سازی پیاده روها، پارک ها، ادارات، مساجد و به طور کلی اماکن عمومی نکنند در برابر این قشر مسئولند و باید روزی در برابر دادگاه عدل الهی پاسخگوی آنان باشند.


مسئولین محترم، به ضرس قاطع می گویم مشکلات مناسب سازی معابر با جلسه گرفتن و انتشار عکس جلسات در جراید و فضای مجازی حل نمی شود؛ مگر اینکه هر کدام از شما روی یک ویلچر بنشینید و بدون کمک شخص دیگری در یکی از پیاده روهای شهرتان مسیری را طی کنید. یا به عنوان یک فرد نابینا درِ چشمانتان را ببندید و با کمک عصای سفید، مسیر مذکور را طی کنید. فکر می کنید در طول این مسیر به چند تا مانع فلزی یا نیوجرسی برخورد می کنید؟ بیایید یکبار و برای همیشه با همفکری خودِ معلولین و جانبازان، با مناسب سازی معابر مشکلات تردد آنها را مرتفع نمایید.
با احترام
جانباز قطع نخاع رمضانعلی کاوسی

کد خبرنگار: 20
اینستاگرام
سلام
حدود دو هفته پیش رفتم نیروی انتظامی و برای برادرم که اوایل جنگ قسمتی از خدمت وظیفه اش درژاندارمری ودر جبهه بود یک گواهی حضور در جبهه گرفتم خطاب نامه تامین اجتماعی بود . مسئول مربوطه در کارگزینی نیروی انتظامی گفت مدت نه ماه یعنی سه چهارم را برایش خدمت داوطلبانه حساب می کنند بقیه اش را می خرد. نامه را به اخوی دادم و گفتم ببر بیمه مربوطه تا بخشی از سنوات برایت منظور کنند . رفت آنجا گفتند نمی شود و باید پول دهید فقط تنها امتیازی که دارد این است که این مدت جبهه را سختی کار برای شما حساب می کنند. به مامور نیروی انتظامی زنگ زدم و جریان را گفتم وی اظهار داشت آنان باید این مدت را جزء سنواتش منظور کنند . شما بروید بازرسی شکایت کنید. برادرم هم مایوس شد و دیگر از خیرش گذشت.این هم امکاناتی بود که به رزمندگان اختصاص دادند.
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi