سه شنبه 24 بهمن 1396 , 16:30
بازشناسی مستند ایثار و مقاومت
آبی کم رنگ نه، آبی پررنگ!
مستند «آبی کم رنگ» به کارگردانی آرش لاهوتی زندگی ۴ جانباز اعصاب و روان را در یکی از بیمارستانهای روانپزشکی تهران به تصویر کشیده است و نشان می دهد این جانبازان که در جنگ تحمیلی ایران و عراق مجروح شدهاند، سالهای بسیاری است که در کنار یکدیگر زندگی میکنند.
فاش نیوز - مستند «آبی کم رنگ» به کارگردانی آرش لاهوتی زندگی ۴ جانباز اعصاب و روان را در یکی از بیمارستانهای روانپزشکی تهران به تصویر کشیده است و نشان می دهد این جانبازان که در جنگ تحمیلی ایران و عراق مجروح شدهاند، سالهای بسیاری است که در کنار یکدیگر زندگی میکنند.
لاهوتی درباره ساخت این مستند می گوید: برای ورود به بیمارستان و کسب اجازه فیلمبرداری، هشت ماه زمان صرف گردید و در نهایت به تیم سه نفرهای شامل فیلمبردار، صدابردار و کارگردان اجازه ورود و فیلمبرداری داده شد. از مرحله تحقیق و پژوهش که همزمان با دریافت مجوز انجام میشد تا مونتاژ نهایی فیلم، یک سال و هشت ماه زمان طی شد.
آرش لاهوتی کارگردان مستند «راننده و روباه» برنده ۱۰ جایزه از جشنواره های معتبر دنیا و برگزیده بیش از ۳۵ جشنواره فیلم بین المللی است.
آبی کم رنگ در دهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» حضور یافت و برنده سه جایزه از جشنواره سینما حقیقت، شامل تندیس بهترین مستند بخش بین الملل، تندیس بهترین مستند بلند بخش آوینی و تندیس بهترین تدوین شد.
همچنین فیلم مستند آبی کم رنگ درمراسم افتتاحیه سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد.
وامانکته اصلی کجاست واین عنوان ازکجاگرفته شده است؟
کوچکی در اعماق تاریک فضا به نظر میرسد (لکه بسیار کوچک سفید در قسمت سمت راست پایین تصویر، در میانه نوار قهوهای کره زمین است). تصویری که به «نقطه آبیکمرنگ» مشهور گردید زمین ازفاصله 6میلیاردکیلومتری ( 7/3 میلیاردمایلی ) نقطه
در بخش مشهوری از کتاب که در ادامه آمده وی نقطه نظراتش را عمیقتر بیان میکند: «کارل سینگن» عنوان کتاب را به تبعیت از این تصویر ( آبی کم رنگ)
از این دیدگاه مسلث دورافتاده، زمین ممکن است هیچ علاقه خاصی را بر نیانگیزاند. اما برای ما، این فرق میکند. دوباره به آن نقطه نگاه کن. آن نقطه همینجاست. آن نقطه خانه است. آن نقطه ماییم. بر روی آن هر که را دوست داری، هر که را که میشناسی، هر آنکه تابهحال نامش را شنیدهای، هر انسانی که تاکنون بوده است، زندگیشان را سپری نمودهاند. جمعِ تمامی خوشیها و رنجهایمان، هزاران دین مطمئن، ایدئولوژیها و دکترینهای اقتصادی، هر شکارچی و گردآورندهای، هر قهرمان و بُزدلی، هر خالق و نابودکنندهٔ تمدنی، هر شاه و رعیتی، هر زوج جوان عاشقی، هر مادر و پدری، هر بچه امیدواری، هر مخترع و کاشفی، هر معلمِ اخلاقی، هر سیاستمدار فاسدی، هر «فوق ستارهای»، هر «رهبر اعلیای»، هر قدّیس و گنهکاری در تاریخ گونهٔ ما آنجا زندگی کرده است، بر روی ذرّهٔ گردی معلّق در یک شعاع نور.
زمین صحنه بسیار کوچکی در عرصهٔ وسیع گیتی است. به رودهای خونی که توسط ژنرالها و امپراتورها ریخته شده تا باافتخار و پیروزمند، بتوانند اربابان زودگذر جزیی از یک نقطه شوند، به بیرحمیهای بیشماری که از ساکنان یکگوشهٔ این نقطه علیه ساکنان مشابه گوشهای دیگر سرزده بیندیش، چه مکرّر است عدم تفاهمهایشان، چه مشتاقاند به کشتن یکدیگر، چه پُرحرارت است نفرتهایشان.
رفتارهایمان، خودمهمبینی خیالیمان، توّهم اینکه یک جایگاه ویژه در عالم داریم، توسط این نقطه کمنور به چالش کشیده شده است. سیاره ما یک ذرّهٔ تنهای احاطهشده در تاریکی عظیم کیهانی است. در گمنامیمان، در تمامی این وسعت، هیچ نشانی از اینکه کمکی از جایی دیگر برای حفظمان از خودمان، برسد نیست.
زمین تنها دنیای شناختهشدهای است که تاکنون زندگی را پناه داده است. هیچ کجای دیگری نیست، حداقل در آینده نزدیک که گونهٔ ما بتواند به آن هجرت کند. سر زدن، شاید، اقامت هنوز خیر. خوشتان بیاید یا نه در حال حاضر زمین جایی است که ما موضعمان را میگیریم. گفتهشده است که نجوم یک تجربهٔ متواضع کننده و شخصیت ساز است. شاید هیچ اثباتی برای حماقتِ غرور بشری بهتر از این تصویرِ دور، از دنیای کوچکمان نباشد. برای من، این تأکیدی بر مسئولیتمان است که با یکدیگر مهربانتر رفتار کنیم و نقطه آبی کمرنگ، تنها خانهای که تاکنون شناختهایم را گرامی داشته، محافظت نماییم.