سه شنبه 08 اسفند 1396 , 09:08
مملکت، مردم دانا می خواهد
قصاب محل از مافیای گوشت میگوید و اوضاع خراب کشور و اینکه معلوم نیست عاقبتمان چه می شود، حواسم که لحظه ای پرت میشود، دویست سیصد گرم چربی، قاطیِ گوشت در چرخ گوشت می ریزد
محمدرضا سابقی - توی تاکسی نشسته اَم؛ راننده از دزدی ها می گوید و رانت خواری ها و امثالهم...
پیاده که می شوم سعی می کند پانصد تومان بیشتر کرایه بردارد... !
قصاب محل از مافیای گوشت می گوید و اوضاع خراب کشور و اینکه معلوم نیست عاقبتمان چه می شود...
حواسم که لحظه ای پرت می شود، دویست سیصد گرم چربی، قاطیِ گوشت در چرخ گوشت می ریزد...!
دوست قدیمی ام کارمند است؛ در تلگرام پُست های فساد مسئولین را از این گروه به آن گروه می گذارد. می گوید: روزی دو سه ساعت در اداره ـ در زمانی که باید کار مردم را انجام بدهد ـ سرش توی گوشی و تلگرام است...!
کابینت ساز از کارِ دوستم زده است و پول را گرفته و فلنگ را بسته...!
بقال محل اجناس تاریخ مصرف گذشته را جلوی دست می چیند، به هوای اینکه نبینی و بخری...!
میوه های خوبِ میوه فروش سوا شده و دو برابر قیمت فروخته می شود...!
مرغ فروش، مرغ های مانده را در پیاز می خواباند و به عنوان جوجه کباب می دهد دست مردم...!
معلمِ مدرسهٔ یکی از بچه های فامیل عملاً کارش را محول کرده به والدین و یک روز در میان می آید مدرسه...!
پزشک، از خانوادهٔ بیمار تصادفی، در حال مرگ، ۳میلیون پول نقد می خواهد تا برود داخل اتاق عمل...!
در بانک، شش باجه وجود دارد اما کلاً یک نفر کار مردم را راه می اندازد...!
استاد دانشگاه، کتاب انگلیسی را ۱۰صفحه ۱۰صفحه به عنوان پروژه می دهد به دانشجویانش که ترجمه کنند و آخرش به نام خودش چاپش می کند! و ...
می گویند یک سوزن به خودت بزن، یک جوالدوز به دیگران...
خیلی وقت است خودمان هم به خودمان رَحم نمی کنیم...
صاحب مغازه با حیله و فریب و دروغ، پول شاگردش را نمی دهد یا با تاخیر می دهد...
به خدا سوگند خیلی از مدیران نجومی بگیر! ، یا اختلاسگران و ...
و خیلی های دیگر عین خودِ ما مردم هستند، فقط پست گرفته اَند و سطح تخلفشان از ۳۰۰ گرم چربی و پانصد تومان اضافه کرایه، رسیده به میزانی که بعضا می دانیم....
جامعه مثل یک درخت است. ما ریشه ها و تنه ایم و مسئولین میوه و برگ...
چطور از درختی که ریشه اَش پوسیده و تنه اَش آفت خورده، انتظار میوهٔ سالم داریم!؟
ما حق داریم مسئولین ساده زیست، استکبارستیز و پاکِ وسالم داشته باشیم، اما خب از کجا بیایند؟
چرا انسان های شایسته و مدبر و عدالت خواه اندر خم یک کوچه اند..؟
مگر نه اینکه آنها هم آدم های همین جامعه هستند؟
ما حق داریم مطالبه گر باشیم... اعتراض کنیم به مشکلات...
اما شاید بهتر باشد یک بار هم که شده، از خُرد به کلان برویم.
خودمان را اصلاح کنیم بلکه نسل های بعدِ مسئولین اصلاح شوند، که آن موقع اگر اصلاح نشدند، مثل امروز نمی نشینیم و فقط درباره گندکاری هایشان در کمال تاسف! جُک درست نمی کنیم.!!؟
به قول امیرکبیر:
ابتدا فکر کردم مملکت وزیرِ دانا می خواهد،
بعد فکر کردم شاهِ دانا می خواهد،
در آخر اما فهمیدم
مملکت مردمِ دانا می خواهد...
"تغییر" را باید از خودمان شروع کنیم، درستکار باشیم...!!
عدالت خواه باشیم...
ادامه دهنده راه پاک شهیدان باشیم...
ایثارگر و مومن به قران و اهل بیت باشیم...
از مسئولان درستکاری و شفافیت و رسیدگی به محرومان را با جدیت بخواهیم...
والسلام علی من اتبع الهدی
باید چند اتفاق رخ دهد. یکی اینکه باید در جامعه ما مناظره شکل گیرد. ما نمیتوانیم دو فرد دولتی را بیاوریم بعد بخواهیم که در مورد سیاست خارجی ایران صحبت کرده و مدام یکدیگر را تأیید کنند. حتی فردی دانشگاهی را بیاوریم که نظر فرد دولتی را بیش از خود او تأیید کند این دیگر مناظره نیست. در جامعهای که مناظره نیست، فکر، منجمد باقی میماند.
اتفاقاً در کشور ما اطلاعات بسیار زیاد است. یعنی رسمی و غیررسمی و مستقیم و غیرمستقیم اطلاعات فوق العاده زیاد است اما مناظره وجود ندارد. با اطمینان بالا میتوان گفت که در جامعه و در موضوعات مختلف مناظره نداریم و یک نوع یکسان سازی فکری در عموم مسائل در جامعه وجود دارد. این موضوع مانع تولید فکر و اندیشه است.
ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺭﻫﯽ ﻣﺮﺍ ﮔﺬﺭ ﺑﻮﺩ
ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺑﻪ ﺭﻩ ﺟﻨﺎﺏ ﺧﺮ ﺑﻮﺩ
ﺍﺯ ﺧﺮ ﺗﻮ ﻧﮕوﻮ ﮐﻪ ﭼﻮﻥ ﮔﻬﺮ ﺑﻮﺩ
ﭼﻮﻥ ﺻﺎﺣﺐ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﻫﻨﺮ ﺑﻮﺩ
ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺟﻨﺎﺏ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ
ﻓﺮﻣﻮﺩ ﮐﻪ ﻭﺿﻊ ﺑﺎﺷﺪ ﻋﺎﻟﯽ
ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﯿﺎ ﺧﺮﯼ ﺭﻫﺎ ﮐﻦ
ﺁﺩﻡ ﺷﻮ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺻﻔﺎﮐﻦ
ﮔﻔﺘﺎ ﮐﻪ ﺑﺮﻭ ﻣﺮﺍ ﺭﻫﺎ ﮐﻦ
ﺯﺧﻢ ﺗﻦ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺩﻭﺍ ﮐﻦ
ﺧﺮ ﺻﺎﺣﺐ ﻋﻘﻞ ﻭ ﻫﻮﺵ ﺑﺎﺷﺪ
ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﻋﻤﻞ ﻭﺣﻮﺵ ﺑﺎﺷﺪ
ﻧﻪ ﻇﻠﻢ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﻤﻮﺩﯾﻢ
ﻧﻪ ﺍﻫﻞ ﺭﯾﺎ ﻭ ﻣﮑﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ
ﺭﺍﺿﯽ ﭼﻮ ﺑﻪ ﺭﺯﻕ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﻮﺩﯾﻢ
ﺍﺯ ﺳﻔﺮﮤ ﮐﺲ ﻧﺎﻥ ﻧﻪ ﺭﺑﻮﺩﯾﻢ
ﺩﯾﺪﯼ ﺗﻮ ﺧﺮﯼ ﮐﺸﺪ ﺧﺮﯼ ﺭﺍ؟
ﯾﺎ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺮﺩ ﺯ ﺗﻦ ﺳﺮﯼ ﺭﺍ؟
ﺩﯾﺪﯼ ﺗﻮ ﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﮐﻢ ﻓﺮﻭﺷﺪ ؟
ﯾﺎ ﺑﻬﺮ ﻓﺮﯾﺐ ﺧﻠﻖ ﮐﻮﺷﺪ ؟
ﺩﯾﺪﯼ ﺗﻮ ﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﺭﺷﻮﻩ ﺧﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ؟
ﯾﺎ ﺑﺮ ﺧﺮ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺳﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ؟
ﺩﯾﺪﯼ ﺗﻮ ﺧﺮﯼ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﭘﯿﻤﺎﻥ؟
ﯾﺎ ﺁﻧﮑﻪ ﺯ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺮﺩ ﻧﺎﻥ؟
ﺧﺮ ﺩﻭﺭ ﺯ ﻗﯿﻞ ﻭ ﻗﺎﻝ ﺑﺎﺷﺪ
ﻧﺎﺭﻭ ﺯﺩﻧﺶ ﻣﺤﺎﻝ ﺑﺎﺷﺪ
ﺧﺮ ﻣﻌﺪﻥ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﮐﻤﺎﻝ ﺍﺳﺖ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺧﺮﯾﺖ ﺯ ﺧﺮ ﻣﺤﺎﻝ ﺍﺳﺖ
ﺗﺰﻭﯾﺮ ﻭ ﺭﯾﺎ ﻭ ﻣﮑﺮ ﻭ ﺣﯿﻠﻪ
ﻣﻨﺴﻮﺥ ﺷﺪﺳﺖ ﺩﺭ ﻃﻮﯾﻠﻪ
ﺩﯾﺪﻡ ﺳﺨﻨﺶ ﻫﻤﻪ ﻣﺘﯿﻦ ﺍﺳﺖ
ﻓﺮﻣﺎﯾﺶ ﺍﻭ ﻫﻤﻪ ﯾﻘﯿﻦ ﺍﺳﺖ
ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺯ ﺁﺩﻣﯽ ﺳﺮﯼ ﺗﻮ
ﻫﺮﭼﻨﺪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪ ﻣﺎ ﺧﺮﯼ ﺗﻮ
ﺑﻨﺸﺴﺘﻢ ﻭ ﺁﺭﺯﻭ ﻧﻤﻮﺩﻡ
ﺑﺮ ﺧﺎﻟﻖ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﻭ ﻧﻤﻮﺩﻡ
ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﮐﻪ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺧﺮﯾﺖ
ﺟﺎﺭﯼ ﺑﺸﻮﺩ ﺑﻪ ﺁﺩﻣﯿﺖ..
ای امید من! یاری ام کن، دستم بگیر، راهم بنما. علمی عطایم کن که بدان راه را از بیراهه بازشناسم. با کسانی آشنایم کن که آشنای راهند. یاری ام کن که بدانم که چه باید بخواهم، و بدانم که چگونه باید به آنچه می خواهم برسم.
ای داناترین! مرا از چشمه علم و دانایی جرعه ای بنوشان تا بدان حیات جاودانه بگیرم.
الهی! شوق دانستن آرام و قرارم ربوده است. به تشنه ای می مانم که در عطش دانستن قدم به قدم خاک را می گردد. آبی می خواهم زلال و گوارا و نه سرابی خشک و خیالی.
مشکلات اقتصادی و دشمنی غرب با مردم و نظام اسلامی همچنین خوش بینی بیش از حد انتظار علیرغم تاکید مقام معظم رهبری در خصوص عدم خوش بینی به سرانجام برجام و ابلاغ اعجاز گونه اقتصاد مقاومتی و آن سوی دیگر تحلیل و برآیند سطحی و غلط از نتیجه برجام و انجام تعهدات یکطرفه شد لذا بدین منظور اشخاصی با طبیعتی معلوم توسط مردم برای اینکار انتخاب شدند. متاسفانه تعیین تکلیف برجام مصادف با دومین دوره ریاست جمهوری این گروه بود علیهذا مردم مجبور شدند با علم به دشمنی و کینه توزی غرب راه برجام را ادامه دهند.
سوال اول این است که مردم بنا بر تکلیفی دینی و میهنی مجبور به قبول برجامی شدند که از روز اول شکست آن آشکار و قابل پیش بینی بود لیکن اکنون که شکست برجام با زیاده خواهی غرب کاملا محرز شده چرا بجای اجرای قاطعانه اقتصاد مقاومتی هنوز بدنبال برجام 2 و 3 و خوش خیالی هستند؟ سوال دوم اینست که تعدادی اصلاح طلب سکولار که هیچگونه اعتقادی به روح دین در کالبد قانون اساسی ندارند پس از شکست کامل برجام و زیاده خواهی غرب چرا دست از سر مردم و کشور برنمیدارند و مدام با برنامه ریزی و توطئه های آشکار بوسیله گروهکهای وابسته تلاش میکنند تمام مردم ولایتمدار را پیرو خودشان وانمود کنند در حالیکه بهیچ وجه این تخیلات صحت ندارد و هرگز مردم شهید پرور و عاشورایی با سکولاریسم و تکنوکراسی و فرقه های انحرافی و مخلان نظم و امنیت سخنیتی ندارند لیکن وعده های دروغین و باغ سیب و گلابی و حذف کامل کلیه تحریمها بلافاصله پس از امضای برجام مردم را امیدوار کرد علی ایحال اکنون یقین کامل شد که دشمنان نظام اسلامی مخالف با پیشرفت و امنیت مردم هستند و هرگز دشمن نمیتواند دوست باشد. در شرایطی که راه و روش اصلاح طلبان کاملا اشتباه و شکست خورده است چرا تلاش میکنند مردم را پیرو شکستها و راههای غلط خودشان نشان بدهند؟؟؟؟
میگویند
یک گوش در است یک گوش دروازه
رییس ج ما و ر-مجلس هم دوست دارند فقط سخنرانی کنند
پیشنهاد می کنم سریال هندی پرواز را نگاه کنید .
مملکتی که بودجه اموزش و پرورش آن کمترین است، و در کنار ان بودجه های کلان به اشاعه دهنده های خرافه های دینی می دهند ، یعنی ضعیف و نادان نگه داشتن مردم چزء برنامه و خط فکری ان مجلس است !
مردم در کشور ما خیال می کنند در انتخابات موثرند درحالیکه واقعا اینطور نیست .
و همیشه مجبور به انتخاب بین بد و بدتر هستند .