شنبه 12 اسفند 1396 , 12:04
مدیران چندین نسل خسته نشدند؟!
محمدرضا سابقی- تعارف که نداریم، داریم؟!
قصه پر غصه رانت و پارتی و مدیران نالایق یا تکراری، نه با قرتیبازیهای دیپلماتیک و نه با خالهبازیهای هشتکی و تشتکی، حل نخواهد شد..
کدام کشور را سراغ دارید که وقتی دارید تصویری از مدیرانِ سه دهه یِ قبلش می بینید، در واقع در حالِ تماشایِ جوانیِ مدیرانِ فعلی اش هستید؟!
چرا و چگونه و با چه ضرورت و منطقی تعدادِ زیادی از مدیران نزدیک به چهل سال است که مدیر اند و از این قوه به آن قوه می روند و از این مسوولیت به آن مسوولیت؟!
یک انسان چقدر دانش چقدر تسلط چقدر خلاقیت دارد که هی می تواند وزیر باشد و چشمه یِ خلاقیت و ابتکار و دانشش خشک نشود؟!
چگونه است که خودشان محضِ رضای خدا و خلقِ خدا، نمی گویند آقا ممنونیم، ما سی سال مدیر بودیم دیگر بس است، شخصی جوان تر و با نشاط تر بیاید.
اما
امامان جمعه عزیز...
چرا برخی امامان جمعه ی عزیز و دوست داشتنی که به ایشان، خدمات شان و تلاش های شان احترام هم می گذاریم، خودشان پیش قدم نمی شوند که به هر حال ما الان نزدیک چهل سال است امام جمعه ایم، بیست سال است امام جمعه ایم، شاید لازم باشد بعد از بیست سال سی سال، مردم در نماز جمعه شخصِ دیگری را ببینند. باری شاید این تغییر موجب رونق نماز جمعه شود.
برای انقلاب، برای کشور، برای مردم، برای خودتان هم که شده، داوطلبانه کنار روید و بگذارید جوان ترها و بانشاط ترها بیایند. به خدا انقلاب مدیر جوان خوب، روزنامه نگار جوان خوب که بتواند مدیر مسوول شود، روحانی جوانی که بتواند امام جمعه ی موفقی باشد کم ندارد.
انسان فوقِ فوقِ فوقِ تخصص هم که باشد لازم است پس از گذشتِ چند سال جایش را به چهره هایِ جوان تر بدهد.
شما حماسه سرودید و ما به نام شما
فقط ترانه سرودیم، نان در آوردیم
برای این که بگوییم با شما بودیم
چقدر از خودمان داستان در آوردیم
و آب های جهان تا از آسیاب افتاد
قلم به دست شدیم و زبان در آوردیم