شناسه خبر : 58399
دوشنبه 21 اسفند 1396 , 09:40
اشتراک گذاری در :
عکس روز

«ملی‌گرا» شهدا بودند

آنجا که مثل همین متن، ضرورت داشته باشد، اصلا بیمی ندارم که به فرزند شهید بودن خود، اشاره کنم!

حسین قدیانی - قطعا پدر را نردبان خود کردن، خط قرمز پررنگ من است اما تا جانی در این بدن هست و تا جوهری در این قلم، حتما «بابااکبر» را خرج راهی می‌کنم که خودش قبل از من، جانش را برای پیمودن آن گذاشت! و این را، استعاره دیگری از حیات طیبه شهدا می‌دانم که درست از لحظه شهادت‌شان آغاز می‌شود! پس نوشتن من از پدر شهیدم، هم نوشتن از یک افتخار است، هم یک نوشتن با افتخار!

الغرض! در این متن، بیشتر یک فرزند شهید دوران سراسر فخر دفاع‌مقدس هستم، تا یک روزنامه‌نگار! راستش را بخواهی؛ چه از منظر احساس و چه از بعد منطق، فکر می‌کنم و صدالبته اعتراف می‌کنم که سختی کار خانواده شهدای مدافع حرم، از امثال ما خانواده شهدای دهه ۶۰ بیشتر است! این درست که ما هم زخم سهمیه را دشت کردیم و حتی برای یک توپ چهل‌تکه پیزوری، طعنه‌ها شنیدیم لیکن مظلومیت شهدا و خانواده شهدای مدافع حرم، بسی بیش از ماست! خودت را بگذار جای مادری که جگرگوشه‌اش را فرستاد سوریه تا داعشی لعین، در همان سنگر ابتدایی، متوقف بماند و هرگز پایش به خاک پاک وطن نرسد! حالا دگربار خودت را بگذار جای مخاطب زخم‌زبان «مدافعان اسد»! نه! ما بخواهیم هم نمی‌توانیم بفهمیم بعضی دردها را! طرف که عنوان «سلبریتی» بر خودش گذاشته، برداشته مدعی شده که اقلا بخشی از مردم، نسبت به شهدای مشهور به مدافع حرم، هم ذهنیت دارند و هم اعتراض! و بعد که واکنش‌ها را دیده، رفته در جلد مغلطه و فرافکنی، که «من خودم عاشق شهدای دفاع‌مقدس هستم و همیشه مدیون آنها»! پس حق دارم در این متن، بیشتر یک فرزند شهید از قضا دهه شصتی باشم، تا یک روزنامه‌نگار! هیهات! همه شهدای ما، شهید دفاع‌مقدس هستند! از همین شهدای اخیر خیابان پاسداران بگیرید تا شهدای مدافع حرم، تا شهدای هسته‌ای، تا شهدای امنیت در شهرها و مرزها، تا حسین غلام‌کبیری و امیرحسام ذوالعلی که شهدای دفاع از مردمسالاری و قانون بودند، تا شهدای ترور و حتی شهدای مقطع منتهی به انقلاب، همه و همه شهدای دفاع‌مقدس هستند! و مثل شهدای ۸ سال جنگ تحمیلی، واجب‌الاحترام! بعضی‌ها توهم زده‌اند امروز هم مثل دوران صدر اسلام است که با اسم «محمد» بر فرق «علی» بکوبی و با نام «شهدای خیبر و بدر» بر سر «شهدای کربلا»! بگذار فاش بگویم؛ آنکه حرمت شهدا و خانواده شهدای مدافع حرم را رعایت نمی‌کند و در مواجهه با خون و البته خون دل این عزیزان، سخن در نهایت وقاحت می‌گوید، در وهله اول دارد شهدای دفاع‌مقدس را سرزنش می‌کند! که «بابااکبر»ها و «بلباسی»ها ریشه در یک مکتب دارند! مکتب مقدس دفاع! و جهاد! و مقاومت! و ایستادگی! و بیرون کردن دشمن از خاک وطن! و بیرون نگه داشتن دشمن از خاک وطن! آیا مسخره‌تر از این هم می‌شود که کسی مدعی شود «من قاسم سلیمانی کربلای ۵ را قبول دارم اما قاسم سلیمانی امروز را نه»؟! و مگر چه فرقی کرده دیروز و امروز سردار ما؟! الا آنکه امروز، با جهاد بیشتر و مظلومیت بیشتر و غربت بیشتر و سختی بیشتر و تحریم بیشتر و تهدید بیشتر و صدالبته جنگی به مراتب سخت‌تر و دشوارتر، لذت زندگی را بر خود و بر همسنگران خود حرام کرده تا اصلا و اساسا قدوم دشمن، نتواند امن و امان ما را ویران کند؟! این ایثار، آیا قدردانی می‌خواهد یا زخم‌زبان؟! اتفاقا امثال سلبریتی‌ها که بیشترین بهره را از لذایذ ظاهری دنیا می‌برند، بیشتر باید شاکر مجاهدت مدافعان حرم باشند و الا مادران و پدران و همسران و فرزندان شهدا و رزمندگان مدافع حرم که غالبا در مناطق جنوب شهر زندگی می‌کنند، مگر چه جایی از این دنیا را اشغال کرده‌اند؟! والله انصاف هم خوب چیزی است! در همه جای دنیا، من‌جمله خود غرب، سلبریتی‌ها بیشترین احترام را برای سربازان مدافع امنیت می‌گذارند و اگر آن سرباز، از جان خود هم گذشته باشد، که بسی بیشتر! آن‌وقت اینجا با غربزده‌هایی طرف هستیم که از غرب، فقط آنچه را می‌گیرند که به نفع‌شان باشد! و شگفتا! رسما در روزنامه‌های زنجیره‌ای، از ضرورت توبیخ قاسم سلیمانی، قلم‌فرسایی می‌کنند! و علنا لوگوی خود را با رنگ پرچم تکفیری‌ها ست می‌کنند! و در فردای شهادت سردار مدافع حرم، تیتر می‌زنند «سرتیپ حسین همدانی در سوریه کشته شد»! طرفه حکایت اینجاست؛ در حالی متأثر از واکنش‌ها، همین که قافیه را تنگ می‌بینند، مایه از دین خود به ۸ سال دفاع‌مقدس می‌گذارند که گویی همین حاج‌حسین همدانی، رزمنده تام و تمام روزگار جنگ نبود! پس بعضی‌ها اساسا با احترام و قدردانی و بدیهیات ادب و الفبای معرفت، مشکل دارند، نه شهدا و خانواده شهدای مدافع حرم! به آثاری که جماعت، آفریده‌اند نگاه کنید!

در کدام‌شان، اندک احترامی برای «بابااکبر»ها گذاشته‌اند؟! و مگر جز این است که مترصد بهانه می‌گردند تا «راهیان نور» را بزنند؟! آیا مقصد راهیان نور، جایی جز فکه و شلمچه و طلاییه و دوکوهه است؟! و آن‌روز که در زمان دولت موسوم به اصلاحات- الا انهم هم المفسدون!- فرهنگ شهادت را «خشونت‌بار» خواندند و حتی از ضرورت تجدیدنظر در عبارات زیارت عاشورا نوشتند، آیا ما به این معنی «رزمنده مدافع حرم» داشتیم؟! و آیا آن‌روز که شهدا را قیاس با «فرزندان وحشی قوم آتیلا» کردند هم «شهید مدافع حرم» داشتیم؟! بنابراین ذهنیت و اعتراض جماعت، به ذات و به فلسفه شهادت است، نه فقط به شهدای مدافع حرم! این شهدا صدالبته، تنها مدافع حرم اهل بیت نیستند، بلکه مدافع حریم امن و امان وطن هم هستند! تا فی‌المثل، مراسم اهدای سیمرغ به برگزیده‌های جشنواره فیلم فجر در امنیت کامل برگزار شود! تا باقیمانده ستون‌های تخت جمشید، به سرنوشت آثار و ابنیه تاریخی شهرهای شام دچار نشود! بگذار روشن کنم جماعت را! اینان در وهله اول، بویی از «ملی‌گرایی» نبرده‌اند! ملی‌گرایی، به پرستش فلان شاه از قضا موحد نیست! و به طواف بر گرد مزار کورش نیست! و‌ به همخوانی شعار «ایران، ‌ای سرای امید» نیست! و به تبریک عید باستانی نیست! که می‌بینی حتی اوبامای سیاهکار واضع تحریم هم، نوروز را به ملت ایران تبریک می‌گوید! ملی‌گرایی به آن است که بروی در بیرون مرزها با دشمنی بجنگی که چشم طمع به امنیت ملت تو دارد و او را همانجا متوقف نگه داری تا بلایی که بر سر ناموس عراقی و سوری آمد، بر سر ناموس هموطن عزیز تو نیاید، ولو آنکه آن هموطن، لزوما هم مثل تو فکر نکند! و این همه را در حالی انجام بدهی که ۳ فرزند قد و نیم‌قد داری و یکی هم در راه، که چند ماه بعد از شهادتت، دنیا بیاید! آری! ملی‌گرا یعنی «محمد بلباسی» که از زن و فرزند و زندگی و جان شیرین گذشت برای امنیت ملت! و الا بیا صبح تا شب، با هم سرود «ای ایران» بخوانیم! ما اما حواس‌مان جمع است به مطالبی که می‌نویسیم! حماسی‌ترین و باشکوه‌ترین سرودها را برای ایران و ایرانی، شهدا می‌خوانند، با قطره‌قطره خون‌شان! آنجا که رقص‌کنان به زمین می‌افتند اما به آسمان می‌روند! اشک و آه و نگاه آخرین فرزند شهید محمد بلباسی یعنی آخرین درجه ملی‌گرایی! که از بدو تولد، محروم باشی از سایه پدر! از چشمان این طفل معصوم، حیا نمی‌کنند بعضی‌ها؟! من اما خوب می‌دانم از چه دارند می‌سوزند جماعت! از اینکه ملت، همیشه احترام شهدا و خانواده شهدا را داشته، به‌رغم منورالفکران! عمری شعار دادند؛ «بسیجی واقعی، همت بود و باکری» اما ملت، در نگاه نافذ و معنی‌دار «محسن حججی» هم «همت» را دید و هم «باکری» را! پس قاسم سلیمانی، سیاستمدار نیست که امروزش با دیروزش نخواند! او شهادتمدار است و ولایتمدار! و تو نمی‌‌توانی فقط حاج‌قاسم دیروز را قبول داشته باشی! حاج‌قاسم یک جریان زنده است؛ یک رود ممتد! و ایضا همت و باکری و چمران و باقری! دیروز کاوه یعنی امروز حججی! دیروز بروجردی یعنی امروز بلباسی! دیروز شهدای دفاع‌مقدس یعنی امروز شهدای مدافع حرم! و تنها کسانی به شهید امروز اهانت می‌کنند که دیروز هم حرمت شهدا را نگه نمی‌داشتند! من تشکر می‌کنم در این متن از همه ستار‌ه‌ها و سلبریتی‌ها و مشهورین که در این سالیان اخیر، به‌رغم بعضی همکاران خود، نشان دادند اهل وجدان هستند و انصاف! لیکن اگر همه بازیگران و همه سینماگرها و همه فوتبالیست‌ها و اصلا و اساسا همه این مردم نازنین، خودشان را مدیون خانواده شهدا بدانند یا حتی ندانند، ما باز هم نیک می‌دانیم که طلبی از کسی نداریم! آن راه سراسر افتخار را پدران ما خود انتخاب کردند و ما اگر چه، مفتخر به آن مردان بزرگ هستیم اما خوب می‌دانیم که «مکتب شهادت» محل فخرفروشی نیست! ما خود را به این انقلاب و این رهبر انقلاب و این مردم، از همه بدهکارتر می‌دانیم! ما از پدران‌مان آموخته‌ایم که هر چقدر هم برای این مردم دوست داشتنی کار کنیم، باز هم کم است! این نگاه ماست و نگاه همه خانواده شهدا من‌جمله خانواده شهدای مدافع حرم است! حالا اگر خانم کارگردان، هنوز هم شک دارد که آیا حججی و بلباسی «شهید» حساب می‌شوند یا نه و اگر آن دیگری، سرزمینی که برای ذره‌ذره خاکش، خون «بابااکبر»ها ریخته شده را بدون حتی گرفتن یک جایزه، می‌فروشد به اجنبی، فدای سر ملت عظیم‌الشأن ایران که در مواجهه با صبر و بصر خانواده شهدا، همیشه فروتن بوده‌اند و خاضع! قدرمسلم، ما قدردان قدرشناسی‌های این ملت نستوه هستیم! زنده‌باد ایران و ایرانی!

یا علی!

اینستاگرام
سلام و درود خداوند بر شهیدان والامقام
آقای قدیانی که آن شب نامه با عنوان:(شرط آن ماچ و بوسه ها) را ناجوانمردانه در همین سایت منتشر کرده اید و از ملت با لجبازی بر افراط خویش عذرخواهی هم نکردید و فکر فرموده اید شاهکار نموده اید باید عرض نمایم مسئله اصلی انقلاب رفع گرفتاری مردم و تسکین آلام و رنجهای بیشمار آنان است نه حرفهایی چون آن شب نامه و توهین به فرد منصوب شده مقام عظمای ولایت فقیه در مجمع تشخیص مصلحت نظام، و بنده هم تابع ولایتم..ولی آن یاداشت شما بر خلاف فرمان رهبرمعظم انقلاب است..
لطفا" در باره کوخ نشینان و محرومان بنویسید و این نامه مرا در هر سایتی که فعلیت دارید و ظاهرا خبرنگارید منتشر نمائید.
خداوند همه ما را هدایت فرماید.
قضاوت اصلی پس از چهل سالگی انقلاب وضعیت اقتصادی و فرهنگی و رفاهی مردم و رسیدگی به خواسته های بحق آنهاست نه با شعار و مقاله نوشتن..
با سلام به روح شهدای اسلام و انقلاب شهیدان
اگر اینجانب بارها با احترام از بنیاد شهید و سپاه پاسداران تقاضای پرداخت معوقات خویش را دارم بر اساس همان درسی است که از مولایم امیرالمومنین علیه السلام و حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها در احقاق حقوقش در قضیه فدک و نیز دفاع از ساحت مقدس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و جهاد نورانیش برای عدالت و امامت اهل بیت بود.
حق الناس و گرفتن حق را قران کریم جدا" توصیه فرموده است.
و باید نهادهای مربوطه و نظامی که با خونهای مطهر شهیدان و ایثارگری جانبازان و رزمندگان سلحشور، در طی قرنها پاگرفته است و ادعای اسلامیگری و توجه به مردم را دارد به آن عمل نماید.
حقوق همه اقشار از جمله کوخ نشینان و مستضعفین قطعا" باید از جمله مهمترین برنامه های راهبردی انقلاب باشد و گر نه چرا صدها هزار جوان در خون پاکشان دست و پا زده و با بدنهای پاره پاره شده و مظلومانه شهید شدند و نیز صدها هزار جانباز و رزمنده هنوز دردهای شدید و علاوه بر آن مورد بی توجهی هستند.. آزادگان و محرومان همچنین...
چندباره به مسئولین نظام میگویم و به رهبر عزیز و معظم انقلاب شهیدان عرض می کنم که حقوق معوقه ام را لطفا دستور بفرمایند که سپاه پاسداران و بنیادشهید بدهند...
متن در خواست اینجانب که به بنیاد و سپاه نوشته ام به شرح ذیل است:

بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
مسئولین محترم کشور حقوق معوقه ام را بدهید - با توجه به عدم پاسخگویی سپاه پاسداران و بنیاد شهید بدین وسیله:

احتراما به عرض میرساند:
شهید علی اکبرعابدی، فرزندغلامعلی که یکی از بنیانگذاران سپاه ایرانشهر بود، پس ازمدت ها مبارزه با منافقین و اشرار بلوچستان، سرانجام با ”بسیج”به”دفاع مقدس” پیوست و درمورخه ۱۳۶۱/۴/۲۴ طی عملیات رمضان درشب ۲۳ ماه مبارک رمضان در”شلمچه” مظلومانه به مقام رفیع شهادت نائل آمد.

بدینوسیله تقاضای بررسی سوابق شهید علی اکبر عابدی که از مفاخر و مشاهیردفاع مقدس است، و نیز بررسی پرونده حقوقی ام ازسال۶۱ تا-۱۳۹۴ و چرائی؟ عدم پرداخت مطالبات حقوق و نیز علی الخصوص عدم پرداخت معوقه ذخیره مرخصی شهید والامقام در حالی که به همه کادر بازنشسته سپاه و جانبازان سال ۱۳۶۱ معوقات و همه حقوقشان پرداخت شده است!! .. درحالی که شهید علی اکبر عابدی که ۳۵ سال از شهادتشان گذشته است تاکنون هیچ معوقات ذخیره مرخصی دریافت ننموده اند.
ش-پ۶۱۱۹۷۱۲ متمنی است با عنایت به مسئولیت و وظیفه شرعی خویش و اقتدا به امیرالمومنین(ع) (رسیدگی به حق الناس و سوال آنان از مهمترین اعمال عبادی- شرعی انسانی و اخلاقی است) عندالله اعاده حق بفرمایید.
کد پاسداری شهید: ۳۱۷۹۳۵۱۴
کد ایثارگری ۶۱۱۹۷۱۲
با احترام
صدیقه قنبری – همسر شهید علی اکبر عابدی
والسلام علی من اتبع الهدی و الصالحین
مطلب سرکار خانم قنبری صحیح است.
و واضح...
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi