شنبه 01 ارديبهشت 1397 , 14:07
ای مرید واقعی عباس (ع)!
هیچ چیز نمی تواند پاسخ خوبی باشد برای هر نفسی که به شماره می افتد!... برای زخم بستری که بوی تعفنش, عاشق ترین همراه را به روی گرداندن وامی دارد!...
شهید گمنام- هیچ چیز نمی تواند پاسخ خوبی باشد برای هر نفسی که به شماره می افتد!...
برای زخم بستری که بوی تعفنش, عاشق ترین همراه را به روی گرداندن وامی دارد!...
برای چشمان اشکبار فرزندی که هرگز نمی توانی پا به پایش بدوی ...
و حتی گاهی دستی هم نداری برای اینکه در آغوشش بکشی...
پاسخی وجود ندارد در ازای زجرها و اشک های پنهانی همسرت...
برای وقت هایی که نشد و نتوانستی پدر باشی!...
برای چشم هایی که جا گذاشتی و از تمام دیدنی های دنیا محروم شدی! .....
و خیلی حرف های نگفته دیگر که شاید هیچ کس جز خودت نمی داند!
... و تازه خیلی وقت ها بی رحمانه و از سر غفلت، محکوم شدی به گرفتن سهمیه!.... سهمیه ای که تاوان یک دقیقه زجر تو و خانواده ات هم نبود!... و خیلی وقت ها هم نبود و فقط منتش باری بود بر شانه های افتاده ات!...
پاسخی نیست برای لحظه لحظه ایثارت بر روی رمل های فکه، شط اروند و خاک های شلمچه و طلاییه!
قهرمان وطنم! جانباز سرزمینم!
لحظه لحظه فداکاری هایت برای حفظ این سرزمین، با هیچ کلام و واژه و قلم و قدم و .... جبران نمی شود!
تو معنی واقعی عشقبازی هستی در همه لحظه های بودنت تا وقت پرواز! ای مرید واقعی عباس بن علی (ع)!
...ای کسی که ایثار را از دست های پرقدرت و قطع شده ابالفضل به ارث برده ای!
بوسه بر دستان تو، بوسه بر دستان ابالفضل (ع) است!...
دستانت را می بوسم و در برابر عظمت ایثارت سر فرود می آورم ...
ولی هیچ پخته اى ديگر خام نمي شود!!!
بزرگوار و بزرگ قلب ، سرکار خانم / جناب آقای ... شهید گمنام عزیز .
باکلمات جملاتی را به تحریر در آوردی که بوی عاشقی میداد . ممنون .
امروز گذشت و بیش از نیمی از مسئولین کشوری و لشکری در جراید و محافل و صداو سیما
از رشادتهای جانبازان عزیز هشت سال دفاع مقدس تمجید و تشکر کردند که باعث شرمندگی ما شد ....
قرار شد بمناسبت این یوم فرخنده جانبازان این یادگاران امام راحل هر چه بیشتر فراموش شوند .
قرار شد ذکر یاد دلاوریهای آنان در کوچه پس کوچه های گرانی ارز و سکه بیشتر فراموش شود .
قرار شد آنها در راه خود گم شوند و ما بیشتر خودمان را پیدا کنیم .
قرار شد در قهقرا سو مدیریت ابلهان ، با شاخه درخت توتی برای خود عصا درست کنیم .
قرار شد ما نان بیات حلال خودمان را بخوریم و آنها نان تازه دوزخ را ...
قرار شد ما با صمغ درخت معرفت ضمادی برای زخم بسترمان درست کنیم و آنها در بلاد توجیه
خدمات رسانی کنند .
به خواهش دوست جانبازم راهی مراسم شدم. سوار بر ویلچر در ردیف اول نشستم تا شاید کنار همقطارانم شاهد برنامه ای شاد در روز ولادت آقا ابوالفضل العباس باشم.
اما اجرای زننده و توهین آمیز و رکیک مجری برنامه رسول حقدوست روزمان را سیاه کرد دلمان را غمگین کرد و روز جانباز امسال در اول اردیبهشت ۹۷ بدترین روز عمرم بدتر از روز مجروحیتم بدتر از لحظه ی قطع اندام هایم شد.
روزی که کلمه رکیک ک-ن! کلمه زشت جانباز کور! (بجای نابینا یا بصیر) و کلمه زشت قاطر از زبانش جاری شد و با اجرایی زننده حال همه را خراب کرد.
من برخاستم و سالن را ترک کردم چون نفس در قفسه سینه ام خفه شده بود و خشم سراپای وجودم را گرفته بود.
دوستم مرا به منزل خواهرم رساند و من سر بر شانه خواهرم که غمخوارم بوده گذاشتم و فقط گریستم و این متن را این رنجنامه را این دردنامه را نوشتم.
خطاب من به آقای پاکاری مدیرکل بنیاد شهید گیلان است و از او میپرسم و میخواهم مردم و مسئولین نیز از او بپرسند که مسئول این برنامه زننده چه کسی است؟
آیا مدیرکل بنیاد و اداره تبلیغات او نباید پاسخ این اهانت ها را بدهند؟
آیا جز استعفا میتوان انتظار دیگری از مدیرکل داشت؟
آیا نباید افکار عمومی نسبت به تحقیر عامدانه مجری مذکور نسبت به کسانی که بدنشان قطعه قطعه شد تا ایران نرود مسئولانه برخورد کنند؟
...
روز جانباز به بهروز ساقی عزیز .
و کارمندان محترم فاش نیوز .
مبارک باشد .
اینو نگفتم چون نظرمو منتشر کردید .
گفتم که به خودم شاد باشم بگویم .
خنده بر هر درد بی درمان دواست .
بشرطی که مواظبت کنی دندونات نیافته بشکنه .
...