یکشنبه 02 ارديبهشت 1397 , 09:40
به بهانه پنجم اردیبهشت ۱۳۵۹ سالگرد واقعه طبس
بحِجارهٍ من سجّیل قدرتی برتر از ابرقدرتها
امام خمینی(ره) در سخنرانی مورخ 43/8/4 ضمن افشای خیانت شاه، آمریکا را چنین معرفی کردند: «ما چون ملت ضعیفی هستیم و دلار نداریم باید زیر چکمه آمریکا برویم؟ آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از هردو بدتر، همه از هم بدتر و همه از هم پلیدترند. لکن امروز سروکار ما با آمریکاست. رئیسجمهور آمریکا بداند این معنا را که امروز در پیش ملّت ما از منفورترین افراد بشر است که چنین ظلمی به ملّت اسلامی کرده است. امروز قرآن با او خصم است. ملّت ایران با او خصم است... امروز تمام گرفتاری ما از آمریکاست. تمام گرفتاری ما از اسرائیل است. اسرائیل هم از آمریکاست.»
پیشینه آمریکا در ایران
آمریکا، که در جریان جنگ جهانی دوم به نقش تعیینکننده نفت در کارایی نسل جدید ناوهای پهنپیکر دریایی و راز برتری نیروی دریایی انگلیس بر ناوگان قدرتمند آلمان پی برده، مترصّد فرصتی برای چنگاندازی به نفت ایران بود، در رقابت جهانخواران بر سر تقسیم غنائم جنگ و تعیین قلمرو نفوذ در کشورهای مستضعف تحت سلطه؛ به سرعت نیروهای خود را از کشورهای غرب آسیا خارج کرد و در نقش یک قدرت ضد استعماری مزوّرانه به دولت ایران کمک کرد تا نیروهای انگلیس و شوروی را از ایران اخراج کند.
این «گرگ» تازهنفس و به زعم خوشباوران؛ قدرت متّحد کشورهای جهان سوّم، از قارّه آمریکا به سوی غرب آسیا خیز برداشت و با سبقت گرفتن از«خرس سفید» و تنهزدن به همپیمان خود «روباه پیر»، در «غرب آسیا» ایران را به عنوان یکی از کشورهای خط شمالی استراتژی دفاع پیرامونی، جزو مناطق حسّاس امنیّت ملّی آمریکا و منافع حیاتی غرب برشمرد و توسعهطلبیِ «شوروی» را تهدید امنیّت ملّی خود قلمداد کرد. شاه دستنشانده که در بین ملّت مقبولیّتی نداشت، با به یادآوردن تبعید تحقیرآمیز و مرگ ذلیلانه رضاخان از بیم ابتلا به فرجام شوم پدر، اولویت و دغدغه اصلیاش اجرای دستورات و جلب رضایت اربابان انگلیسی و آمریکایی بود.
پس از سپری شدن حدود پانزده سال، سربازان سر برآورده از گهوارههای 15 خرداد با یقین به صدق وعده الهی «انّ الله لا یخلف المیعاد» «و لینصرن الله من ینصره» رژیم سلطنتی را که ریشه پوسیدهاش در اعماق تاریخ با ظلم و جنایت گره خورده بود، برکندند و با به خاک مالیدن پوزه آمریکا کبکبه و هیبت غارتگران را در هم شکستند و به قصه تلخ وابستگی وطن پایان دادند. امّا گاوچرانها عبرت نیاموختند و با خصلت خودبرتربینی سفارت خود را به مرکز جاسوسی و ستاد هماهنگکننده ضدانقلاب تبدیل نموده به توطئه علیه جمهوری اسلامی پرداختند. «و ظنّوا انّهم مانعتهم حصونهم من الله فاتیهم الله من حیث لم یحتسبوا وقذف فی قلوبهم الرعب» آنها گمان کردند دیوارهایشان سدّی در برابر خداست. دانشجویان مسلمان پیرو امام خمینی با احساس مسئولیّت حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی، توطئه علیه منافع ملّی را برنتافتند و برای نشان دادن قاطعیّت انقلاب اسلامی و پایان دادن به توطئه و جاسوسی، از در و دیوارسفارت و قلمروِ امن اَبَرقدرت آمریکا بالا رفته، لانه جاسوسی را تسخیر و جاسوسان بزدل را که مشغول خرد کردن اسناد جاسوسی و توطئه بودند، دستگیر نموده، به اسارت انقلاب اسلامی درآوردند. مستضعفان تحت ستم سراسر دنیا، که برای نخستین بار بر صفحه تلویزیون، ذلّت و اسارتِ تحقیرآمیز جرثومههای نخوت، خودشیفتگی و خودبرتربینیِ نظام سلطه را، چشم و دست بسته، در انقیاد یک انقلاب تمام عـیار مردمی مشاهده کردند، با شور و هلهله، بر طاغوتها و اَبَرقدرتها و نظام سلطه، نفرین و بر انقلاب اسلامی و هوادارانش آفرین گفتند. با افشای نمونههایی از جاسوسی و توطئههای آنان گاوچرانهای غارتگر متنبِّه نشدند و از تحویل شاه جنایتکار و ثروت مسروقهاش خودداری کردند. تسخیرکنندگان لانه جاسوسی، بر خواسته مشروع ملّت پافشاری کرده، کارتر و جاسوسان را به دلیل جاسوسی و توطئه علیه امنیّت و منافع ملّی ایران، سزاوار مجازات دانستند.
قدرتی برتر از ابر قدرتها
کارتر تلاش میکرد در آخرین سال دوره اوّل ریاست جمهوری خود، این بحران را فیصله دهد تا از شانس انتخاب مجدّد مردم آمریکا برخوردار گردد، امّا با تفرعن و خصلت اهریمنی به گمان اینکه ملّت ایران از خواسته منطقی خود منصرف خواهد شد از توطئه دستبردار نبود. اسارت تحقیرآمیز جاسوسان و افشای برخی از منابع و رسوائیِ افشای اسنادی که جاسوسها گمان کرده بودند باخردکردن آن، جوانان ایرانی را از دسترسی به اسرار محروم ساختهاند، سران طمّاع کاخ سفید را سرعقل نیاورد و بهانه رهائی جاسوسان و ذات استکباریشان آنان را به سمت اقدام نظامی علیه جمهوری اسلامی سوق داد. اقدام نظامی به گروه ورزیدهای موسوم به نیروی دلتا یا واکنش سریع که فرماندهانش علیرغم سابقه حضور در جنگ ویتنام، لیبی و کره، مدّت دو سال یک دوره آموزشی ضدتروریست را گذرانده بودند، محوّل شد. نفرات دلتا در طول چهار ماه، تمام اقداماتی که طبق طرح بایستی در عملیات در تهران انجام دهند را با زمانبندی، در موقعیت بازسازی شده مشابه لانه جاسوسی، که خیابانهای اطراف و استادیوم با همان ابعاد در آن قرار گرفته بود، را بارها تمرین کرده بودند. فرمانده عملیات در خاطراتش اظهار داشته: بالارفتن از دیوار، تصرّف سفارت، کشتن نگهبانان، آزادسازی جاسوسان، عقبنشینی از سفارتخانه، عبور از خیابان شهید مفتح، ورود به امجدیّه و سوار بالگرد شدن را، یکصد بار تمرین کرده بودند. دلتا با رعایت حد اکثر مخفیکاری به وسیله سه فروند هواپیمای ام سی 130 و سه فروند 130سوخت رسان از جزیره مصیره در عمان، به کویر نمک در طبس منتقل شد. طبق طرح باید 8 فروند بالگرد آر.اچ53 « اسب دریا»، از عرشه ناو هواپیما بر نیمیتز، در آبهای عمان پرواز کرده، پس از سوختگیری از سه هواپیمای سوخترسان در کویر نمک، دلتا را یک ساعت قبل از طلوع آفتاب، به نقطهای در اطراف گرمسار، منتقل میکرد، تا در روز مخفی شوند و با شروع تاریکی شب به وسیله 6 کامیون خود را به سفارت رسانده، ظرف 45 دقیقه گروگانها را آزاد و به وسیله بالگرد، از امجدیه (استادیوم شهید شیرودی فعلی) به منظریه در جنوب تهران منتقل شوند تا از آنجا با هواپیمای لیفترسی141 از ایران بگریزند.
قرار بود در نخستین دقایق صبح، که هنوز ایرانیان نمیدانستند چه بر سرشان آمده، برای به رخ کشیدن قدرت آمریکا و بازگرداندن حیثیّت از دست رفته به کاخ سفید، ناگهان کارتر بر صفحه تلویزیون ظاهر شود و با تبختر خبر موفّقیتِ «عملیات پنجه عقاب» را به عنوان مهمترین رویداد قرن21 اعلام کند.
در برهوت کویر، مانعی بر سر راه متجاوزان مجهّز به پیشرفتهترین فناوری، سلاح و وسائل ارتباطی ماهوارهای متصوّر نبود. ملّتِ ایران در یک غافلگیری بزرگ، تا چشیدن طعم شکست تاریخی و جزای ایستادگی در برابر قدرت برتر زمانه، مهلت چندانی نداشت. برآورد اطلاعاتی سیا وگزارشهای نوبهای ایستگاههای هواشناسی آمریکا، وضعیت جوّی آرام و همه شرایط را بر وفق مراد اعلام کرده بود. طبق فرضیات طرح عملیاتی، با حیطه بندی اطلاعات، سیستم اطلاعاتی جمهوری اسلامی هیچ اطلاعی از ماجرا نداشت و در حین اجرا، پاسداران و هواداران انقلاب اسلامی در خواب غافلگیر میشدند. امّا در طرح عملیاتیِ مزبور علیرغم دقّت در ترتیب و توالی اقدامات فرماندهی و بررسی فرضیات طبق الگوی استاندارد طرحریزی، حقایق تعیینکنندهای چون برخورداری جمهوری اسلامی از حمایت یک قدرت برتر مورد توجه قرار نگرفته است. فرضیه بیخبری سیستم اطلاعاتی جمهوری اسلامی کجا؟ و حقیقت دسترسی یک قدرت برتر از ابرقدرتها، به تمامی اطلاعات فوق سرِّی آمریکا کجا؟ « یَعلَمُ مابَینَ ایدیهم و ماخَلفَهُم» فرضیه در خواب بودن پاسداران کجا؟ و همیشه بیدار بودن نیروهای قدرت برتر همپیمان و حامی جمهوری اسلامی کجا؟ «لا تَأخُذُه سِنَه وَلا نَوم».
«دلتا» نیروی واکنش سریع آمریکا، در غافلگیری مطلق سیستم اطلاعاتی و نیروهای مدافع جمهوری اسلامی، فرودگاه متروکهای در قلب کویر طبس را تسخیرکرده، در حال انجام مقدّمات پرواز به سمت تهران بود که ناگهان زمین و زمان بر شوریدند.
انگار رگ غیرت زمین متورّم و زمین ناگهان با قدرت از جاکنده شد. آسمان به شدّت بر خود لرزید و تندر سختی برگرده دشمن نواخت. طوفان شن که از آسمان تا زمین را خط حدّ عملیاتی خود قرار داده بود و با غرِّش مهیبی هماورد میطلبید، با بالگردهای پهنپیکر «اسب دریا» برخورد کرد. طوفان در حالی که طعنهاش در آسمان میپیچید که:
« اَمَّن هذَاالَّذی هُوَ جُندٌ لَکُم یَنصُرُکُم مِن دونِ الله»، پفی کرد تا مسیر را بگشاید. ناگهان بالگرد پهنپیکر «اسب دریا» چون پرکاهی میان زمین و هوا معلّق گشت و با ضربه شدیدی به سمت عقب پرت شد و پس از چرخشی سریع، با ستونی از آتش به هوا برخاست و در شمالیترین نقطه با شدّت به یک فروند هواپیمای ئی سی 130 حامل سوخت،کوبانده شد. صدای مهیبی در آسمان پیچید و آتش هولناکی زمین را فراگرفت، انگار جنگ آسمان و زمین آغاز شده بود. جنگ وحشتناکی که در آن، آتش تهیّه و آتش پشتیبانی و آتش هجومی و تاکتیکهای رزمی چنان ترکیب یافته بودکه پیشاپیش امکان هر آتش بسی را نفی میکرد. جنگاورانش همچون اشباح از دید و تیر خارج بودند و خط تماس و لجمن و سمت تک و جناحشان نامعلوم بود. وحشت تمام وجود نظامیان آمریکائی را فرا گرفته، مات و مبهوتشان ساخته بود. گرد باد آتش و شن، به خود میپیچید و نعرهزنان به هرسو سرک میکشید. اطرافش را همانند روز روشن و مثل جهنّم سوزان کرد. ساعت تقریباً سه بعد از نیمه شب بود. سایرهواپیماها و بالگردها نیز در تیررس طوفانِ شنی که آتش را به بیگاری گرفته بود، قرار داشـتند. دو دسته از افرادی که بالگردها را ترک کرده بودند، با دو هواپیما از معرکه گریختند. افراد باقیمانده وحشتزده، سوار برسوّمین هواپیما، درحال ترک جهنّمِ خود ساخته بودند. هشت نفر بر اثر سوختگی، نیمه جان و جانباخته، روی شنها افتاده بودند. یکی ازآنان با مشقّت خود را به سوی هواپیما میکشید و دو تن دیگر، با شوق رسیدن به هواپیما، لنگان لنگان چند قدمی بر روی پای خویش به دنبال هواپیما دویدند. امّا پس از شتاب گرفتن هواپیما، هر سه نفر چنان نقش بر زمین شدند، که انگار هرگز قدمی برنداشتهاند.
سرهنگ بکویث که به کارتر قول داده بود جسد کشتهشدگان آمریکائی را با خود بازگرداند، درکابین خلبـان همین هواپیما نشسته بود. هواپیما با سرعت زیاد از جاده ناهموار منحرف شده، در برخورد با تپّه شنی، دماغهاش رو به آسمان بالا رفت و پائین آمد و سپس از زمین کنده شد و اوج گرفت. قدرتی برتر از ابرقدرتها، با تاکتیکِ «کولاک حجاره» مکر دشمنان خدا را به خودشان بازگرداند و «تَرمیهِم بِحِجارَهٍ مِن سِجّیل» دوباره تحقّق یافت. طبق طرح، بالگرد توپدار آسی130 با پرواز برفراز سفارت میبایست از نزدیک شدن زره پوش به خیابان شهید مفتح جلوگیری و پس از آنکه گروگانها و دلتا تهران را ترک کردند، همۀ ساختمانهای سفارت را تا آخرین گلوله منهدم کند، تا هیچ اثری از آن برای استفاده تبلیغاتی ایرانیها باقی نماند. امّا فرجام تمرین4 ماهه نیروی واکنش سریع با انواع تجهیزات و سلاحهای مدرن، و وسائل پیشرفته ارتباطات ماهوارهای؛ نمایشگاه شکست خفّتبارِ عملیّات رهائی طبس و سوژهای تحقیرآمیز، برای استهزاء پرزیدنت کارتر و نشانۀای برای عبرت آگاهان گشت! فاعتبروا یا اولی الابصار!