شناسه خبر : 60860
دوشنبه 05 شهريور 1397 , 08:47
اشتراک گذاری در :
عکس روز

گفت وگو با جانباز کاشانی «جعفرعلی هیزمی»

جانبازی که با گذشت زمان حسابی چهره عوض کرده است!

چهره اش نسبت به گذشته کاملا" تغییر کرده به طوری که برای کسانی که قبلا" او را می شناخته اند نیز این مقدار تغییر و تفاوت باورکردنی نیست....

فاش نیوز -  «جعفرعلی هیزمی آرانی» از جانبازان نخاعی آسایشگاه امام خمینی(ره) اهل کاشان است  و پرورش یافته سرزمین اندیشمندان و فلاسفه و  شعرای بنامی همچون «سهراب سپهری»، و شاید خاصیت آب و خاک این سرزمین است که او نیز دستی بر شعر و ادب دارد. کتاب «همپای عشق» از سروده های این جانباز نخاعی است.

هیزمی پس از حضور در 4مرحله از عملیات آزادسازی خرمشهر، در سن 23سالگی به درجه جانبازی نایل شده و 36سال است که مدال افتخار جانبازی بر سینه او می درخشد.

او را در یک بعد از ظهر تابستانی درحالی ملاقات می کنیم که چند روزی است برای پایش(چکاپ) از کاشان به بیمارستان خاتم الانبیا(ع) آمده است.

این جانباز فعال فرهنگی با اینکه ذوق شاعری دارد و ادیب است اما ساده گویی  و صداقت بیان و گفته هایش بر دل می نشیند.

چهره اش نسبت به گذشته کاملا" تغییر کرده به طوری که برای کسانی که قبلا" او را می شناخته اند نیز این مقدار تغییر و تفاوت باورکردنی نیست. اما او هنوز هم با وجود مشکلات  و درد و رنج های جسمانی، محکم و استوار روی اعتقادات و آرمان های خود ایستاده و پافشاری می کند. با این که سال هاست برروی چرخ نشسته، اما در راه هدفش از پای ننشسته است.

ابتدا از جانباز هیزمی خواستیم که خود را معرفی کند و او در دو خط خود را اینگونه معرفی کرد:

- جعفرعلی هیزمی درمنطقه آران و در یک خانواده روستایی و البته دینی و مذهبی متولد شدم. پدر و مادر اگر سواد زیادی نداشتند اما علاقه به اهل بیت(ع) و دین و دیانت حرف اول آنان بود. برادر بزرگترم مرا به سوی مسجد هدایت کرد و این را بگویم که من از قبل از انقلاب با امام خمینی(ره) آشنا شدم.

فاش نیوز: چقدر جالب! این آشنایی از کجا شکل گرفته بود؟

منطقه آران پیش از انقلاب از روحانیونی برای تبلیغ استفاده می کرد که با امام خمینی(ره) ارتباط داشتند و شاید به خاطر سن کم من این ارتباط را حس نمی کردم. روحانی مسجد محلمان هم که  با امام خمینی(ره) ارتباط داشت و این ارتباط هم به واسطه نزدیکی با حوزه علمیه قم مزید بر علت بود و روحانیون بزرگی همچون حجت الاسلام خزعلی، میرداماد و... را برای سخنرانی به کاشان دعوت می کردند.

فاش نیوز: شما آن زمان حضرت امام(ره) را از نزدیک زیارت کرده بودید؟

خیر. من به دلیل این که سن کمی داشتم آن زمان ایشان را ندیدم اما پس از انقلاب سعادت داشتم هم در قم و هم در جماران و زمان اعزام به جبهه به دیدار ایشان بروم و ایشان را از زیارت کنم.

فاش نیوز: امام (ره) را چگونه شخصیتی دیدید؟

شخصتی که به واقع انسان را جذب می کرد. من هم در هجرت امام و هم در  ورود امام  به ایران حضور داشتم. خاطرم هست  ما مستضعف بودیم و با برادرم با یک ماشین باربری برای دیدار با امام به بهشت زهرا آمدیم. اولین بارهم که اسلحه به دست گرفتم درحمله آمریکایی ها به "طبس" بود. من آن زمان در مشهد جزو بسیج دانشجویی بودم. آن زمان تا اعلام نیاز کردند به مسجد هدایت مشهد رفتم و چون از قبل با خانواده خادم مسجد آشنایی داشتم در خانه آنها سکنی گزیدم. آن زمان عموی من یک چراغ ساز ساده بود که منافقین  تنها به جرم انقلابی بودنش او را  ترور کردند و پسر او هم برای دفاع از پدر شهید شد.

فاش نیوز: چگونه با فضای انقلاب آشنا شدید و از فعالیت های آن زمانتان هم برای ما بگویید.

دانش آموز سال هشتم یا نهم بودم که آقای قرائتی به مدرسه «شرف المعالی» می آمد و با التماس از مدیر مدرسه خواهش می کرد و سرکلاس مراحل دینی و اعتقادی با ما کار می کرد. پس از آن روحانی دیگری به نام آقای  «سیدکریم حسینی» از حوزه علمیه، انجمن اسلامی مدرسه را راه اندازی کرد که من با دوستان انجمن اسلامی، مخصوصا در سالروز میلاد امام زمان(عج) و سایر ائمه معصومین(ع) مدرسه را چراغانی می کردیم و به طورکلی روی مسایل فرهنگی جوانان کار می شد.

پس از  گرفتن دیپلم، تکنسین صنعت اتومبیل، ایستاتیک و فنی، الکترونیک تلویزیونون را دریافت کردم و دروس حوزوی را در مقطع ابتدایی به پایان رساندم که همه مدارک آن موجود است. هم اکنون هم در زمینه شعر و مسایل فرهنگی کم و بیش فعالیت می کنم.

فاش نیوز: درچه مقطعی با جبهه آشنا شدید؟

من سرباز وظیفه بودم که در پادگان های افسریه، لویزان و مدتی هم در شیراز خدمت کردم. چند بار درحین خدمت سربازی برای رفتن به جبهه اقدام کردم که قبول نکردند؛ زیرا در شیراز آموزش تانک و «پی ام پی» دیده بودم برای همین می گفتند شما مسوول پادگان بمان و به مسوولیت های فرهنگی بپرداز. اما من جبهه را به همه چیز ترجیح می دادم.

این جانباز نخاعی ارتش، در ادامه به نکاتی اشاره می کند که خواندن آن خالی از لطف نیست:

بسیاری از نیروهای ارتش از من هم انقلابی تر بودند و نمونه آن شهید صیاد شیرازی و یا سرلشگر بابایی بودند که خدماتشان برای مردم ما شناخته شده است. اگر ما زاویه دیدمان را کمی گسترده تر کنیم و به رزمندگان ارتش دقت بیشتری کنیم به ارزش و تلاش قابل تقدیر آنان نیز پی می بریم.

فاش نیوز: خاطره ای هم از حضورتان درجبهه بگویید.

خاطره جبهه شاید گرفتن یک تپه و... باشد اما آنچه من دیدم عشق وجود بچه های رزمنده بود. خاطرم هست یکبار هم در عملیات فتح خرمشهر روبروی ایستگاه 7 زمانی که آبادان از هرطرف در محاصره بود، پیکر شهدا را روی ماشین های باری چیده بودند. ما هم رزمنده بودیم و پاکت غذاهایی را که بر روی پیکر شهدا چیده شده بود به سوی ما پرتاب می کردند.

و باز خاطرم هست به عنوان فرمانده تانک، زمانی که به درون تانک می رفتم با تکه های سوخته پیکر شهدا مواجه می شدم که از شدت سوختگی از هم متلاشی شده بود. من این پیکرها را برمی داشتم و در جاهایی که شاید هنوز هم تفحص نشده باشد خاک می کردم.

فاش نیوز: نخاعی شدنتان چگونه اتفاق افتاد؟

دو ماه از آغاز جنگ گذشته بود که عازم جبهه شدم و سال 61 در عملیات فتح خرمشهر نخاعی شدم. من فرمانده تانک های پی ام پی بودم. البته قبل از آن هم یک بار از روی تانک افتادم و مجروح شدم که پس از عمل جراحی هنوز یک ماه نگذشته بود که دوباره به جبهه رفتم.

درچهار مرحله عملیات آزادسازی خرمشهر حضور داشتم که یکی دو روز مانده به آزادسازی خرمشهر (اینطور که برایم تعریف کردند)  در شلمچه ما نیروهای عراقی را محاصره کرده بودیم و از طرفی خودمان هم در محاصره عراقی ها گیر افتاده بودیم که بر اثر اصابت ترکش، نخاعی شدم؛ به طوری که تمام دندانهایم ریخت و حتی یکی از چشمانم هم آسیب دید.

فاش نیوز: در آن لحظه چه حسی داشتید؟

تصوری که شاید غیرقابل لمس نباشد. گویی روحم را به سوی آخرت پرواز می دادند و به سوی بالا پرواز می کردم که ناگهان  پایین و پایین تر می آمدم.

فاش نیوز: آیا شده که از مجروحیت و جانبازی خود گله و ابراز پشیمانی کنید؟

البته مشکل ناشی از قطع نخاع شدن کم نیست اما هیچگاه عشق و محبتمان نسبت به آرمانهایمان پشیمانی در پی نداشته است.

فاش نیوز: آیا برای پذیرش در بیمارستان خاتم الانبیا مشکلی که نداشتید؟

خیر بنده در تماسی که با" جباری" از بنیادشهید تهران داشتم با مساعدت ایشان سریعا پذیرش شدم.

فاش نیوز: آقای هیزمی کمی درباره وضعیت جانبازان نخاعی استان اصفهان و شهرستان کاشان برایمان بگویید:

ما در کاشان 16یا17جانباز نخاعی داریم که بعضی از آنها دچار ضایعه نخاعی هستند اما قادر به حرکت و راه رفتن هم هستند. آسایشگاهی هم در کاشان احداث شده که در مواقع لزوم جانبازان نخاعی صبح تا بعداز ظهر را در آن مکان سپری می کنند. نوع ارتباطمان هم با دیگر جانبازان نخاعی ارتباط خانوادگی نیست اما ارتباط خوبی با هم داریم.

 

فاش نیوز: اگر تمایل دارید کمی درباره ازدواجتان صحبت کنید:

سه سالی پس از مجروحیتم در آسایشگاه امام خمینی (ره) بودم که بر اثر مسایلی که در آسایشگاه دیدم که بنا به ناحق آسایشگاه بسته شد، من اعتماد ماندن در آسایشگاه را از دست دادم و با یک همسر شهید ازدواج کردم. همسران جانبازان، ایثارگران واقعی هستند. شاید گاها به ایشان تلخ زبانی هم بکنم اما قلبا ایشان را دوست دارم.

فاش نیوز: در آسایشگاه امام(ره) فعالیت هایی هم داشتید؟

 بله. من در آسایشگاه امام خمینی(ره) مداحی می کردم. قاری قرآن هم بودم و بعدها در آموزش و پرورش هم با همین ویلچر به کارهای فرهنگی می پرداختم.

فاش نیوز: ذوق و قریحه شاعریتان از چه زمانی شکوفا شد؟

  شغل پدر من حمامی بود و از شهری به شهری می رفتیم. از همان ابتدای کودکی شعر می گفتم.

فاش نیوز: انگیزه تان از سرودن اشعار کتاب «همپای عشق» چه بود؟

دیوان شعر «همپای عشق» را در رابطه با شهدا سرودم، چرا که می خواستم با  این کتاب شعر، دین خود را به شهدا ادا کنم و البته بخش هایی ازاین کتاب هم در رابطه با رزمندگان، آزادگان و جانبازان و مقاومت ملت ایران است.

فاش نیوز: چه حرفی با مسئولان دارید؟

نکاتی هست که لازم می دانم عنوان کنم.  یکی اینکه: باید از تجربیات جانبازان و ایثارگران استفاده شود که متاسفانه پل ارتباطی مسوولان و ایثارگران تخریب شده. تخریب این پل همانند تخریب پل ارتباطی یک واحد نظامی و عقبه آن است. ایثارگران عقبه افتخار و حیثیت کشورند که باید این عقبه فرهنگی حفظ شود.

- بسیاری از خانواده های ایثارگران هنوز با معیارهای انقلاب و فرمایشات حضرت آقا پیش می روند یعنی با وجود توانایی خرید، هنوز با یک یخچال قدیمی زندگی می کنند زیرا حضرت ساده زیستی را ترویج می نمایند و به قول شهید باکری برخی را هم سراغ داریم که از راه برگشته اند و راه شهدا را ادامه ندادند که البته تعدادشان اندک است.

- ما مشکل اقتصادی بسیاری در کشور داریم ولی نسبت به مسئله اصلی ملت ایران، نسبت به وفای به حضرت امام(ره)، نسبت به شهدا و نسبت به آرمان های مقدسی که دنبال می کردند قابل قیاس نیست.

- من با همین جانبازی در زندان ها با گروه ها و افراد مختلفی صحبت کرده ام و مشاهده کردم زمانی که آنها می بینند یک جانباز مشکلات جسمی و مسایل آن را اینگونه تحمل می کند متأثر می شوند. همانطور که امام فرمودند، «شهادت هنر مردان خداست»، جانبازان شهدای زنده ای هستند که زبانی گویا دارند. اینکه رسانه ها شهدا را مطرح و درباره آنان سخن می گویند کار بسیار خوبی است و ما هم از این زحمات تقدیر می کنیم اما جانبازان هم زبان گویای انقلاب هستند. زیرا جانبازان از  آب و خاک و آرمان های شهدا دفاع کرده اند و تا مرز سوریه هم رفتند. امروز درکنج خانه ها متحمل درد و رنج فراوان هستند. اینها زبان گویایی هستند که هم بنیاد و هم مسوولان فرهنگی نسبت به آنها کم لطف هستند.

- ایران همیشه ایران است  و هیچگاه حذف نمی شود؛ چون پرچم آن سه رنگ است. شیعه و سنی به این پرچم سه رنگ افتخار می کنند و به آن احترام می گذارند. بسیاری از شهدای ما مسیحی هستند که شهید شدند و یا جانبازانی هستند که در گوشه خانه افتاده اند. رسانه ها که نباید فقط به دنبال شهدای مسلمان باشند؛ زیرا معتقدم باتوجه به رنجی که شهدا و جانبازان غیرمسلمان هم کشیده اند، اگر دنبال آنها هم بروید آنها هم خط دهنده هستند.

- و این را صراحتا می گویم که طلای واقعی جانبازان ما هستند که در خانه بستری هستند. آنان گوهرهای نابی هستند که زمان زیادی میان ما نیستند. من 36سال است که درد نخاعی بودن را تحمل می کنم و مشکلاتم زیاد است و اگر حرفی هم می زنم از سر دلسوزی است. امام خمینی(ره) و حضرت امام خامنه ای دلسوز جامعه هستند، الگوی ساده زیستی برای همه مردم ما هستند. زندگی ایشان شاید درکمترین حد از زندگی عادی ترین مردم است و این می تواند الگوی بسیار خوبی برای زندگی همه ما باشد اما متاسفانه با این اوضاع آشفته طلا و دلار و اختلاس های میلیاردی، دل ایشان هم خون است. در صورتی که طلاهای واقعی و گوهرهای گرانبهای انقلاب در خانه ها بستری هستند و ما (مسوولان) خون دل به آنان می دهیم. چرا شم سیاسی و اقتصادی آنقدر پایین است که طلای مملکت را می فروشیم. خانم برای تامین زندگی خود  از روی فقر، حلقه ازدواج خود را می فروشد و در گوشه ای از همین مملکت هم اختلاس های میلیاردی می شود که این هم از کم کاری مسوولان و عدم نظارت صحیح مسوولان است و دستگاه های حراستی باید شجاعانه و باقاطعیت در مقابل این اختلاسگرها بایستند.

ایجاد  بانک اطلاعاتی در تمام تخصص های کشور، بانک دانشجویان درهر رشته ای، بانک جانبازان فعال نخاعی و.... اگر مسوولان خواهان عبور از مسیر بحران ها هستند باید از متخصصان فن استفاده نمایند.

و سخن پایانی این که مردم از ما متشکرند و ماهم از آنان متشکریم.

 

گزارش: صنوبر محمدی

کد خبرنگار: 17
اینستاگرام
با سلام و سپاس از اینکه پای صحبت کسی نشستید که ایران مدیون رشادتها و از فداکاریهای آنهاست.. اما کاش عنوان بهتری انتخاب میشد.. این عنوان معنی خوبی نداره..
اوچهره عوض نکرد او قهرمانست در هر روی مقام به سیرت است نه صورت
شما چرا زود گزارش این قهرمان فتح خرمشهر را زود از صفحه اصلی حذف وبه حاشیه بردید
او بچه راوند که افتخاراتی در دین چون قطب راوندی و ابوالرضاست
اورا این روزها از ویلچر به جرم حقگویی پرت به توانبخشی بنیاد راهش ندادند وشاعری را به کمیته انضباطی خواندند کاش ماجرا سوال می شد ولی مطرح شدن او درسایت کار اتفاقی نبود که کار خدا بود متشکریم
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi