شناسه خبر : 61250
شنبه 21 مهر 1397 , 09:00
اشتراک گذاری در :
عکس روز

یک میکروسکوپ جیبی برای هر ایرانی

شوق و انگیزه از سراپای وجود و صحبت هایش می بارید! آمده بود برایمان تعریف کند که چه کاری برای دانش آموزان کرده و چه آرزوها و نقشه هایی در سر دارد. با حرارت و اشتیاق خاصی از اینکه یک رزمنده بسیجی و فرزند جانباز است و از کارهای کرده و آرزوهای در دست اجرایش صحبت می کرد!

فاش نیوز - با هیجان خاصی وارد دفتر شد. شوق و انگیزه از سراپای وجود و صحبت هایش می بارید! آمده بود برایمان تعریف کند که چه کاری برای دانش آموزان کرده و چه آرزوها و نقشه هایی در سر دارد. با حرارت و اشتیاق خاصی از اینکه یک رزمنده بسیجی و فرزند جانباز است و از کارهای کرده و آرزوهای در دست اجرایش صحبت می کرد!

با جعبه ای کوچک در دست وارد دفتر شد و موضوع گفت و گوی ما در دل همان جعبه کوچک بود.


فاش نیوز: بهتر است که ما و مخاطبانمان کمی شما را بیشتر بشناسیم. پس برویم سراغ معرفی شما از اول تا برسیم به امروز.

- بسم الله الرحمن الرحیم. من اسدالله شریفی هستم. پدرم جانباز حسین شریفی، از سال 61 به جبهه رفتند تا اواخر جنگ و سال 67 آن جا بودند. خودم هم از رزمندگان دفاع مقدس هستم. متولد 1348 در شهرستان حسن آباد کردستان هستم. ما ترک زبان هستیم.

از سال 58 به ورامین آمده و ساکن شدیم. سال 67 دیپلم گرفتم. پزشکی قبول شدم ولی بعد از 4 سال چون به روحیه ام نمی خورد، ادامه ندادم و سال 93 دوباره کنکور دادم و دندانپزشکی شاهد قبول شدم.

 

فاش نیوز: از خانواده تان بیشتر می گویید؟

- در خانواده ای مذهبی به دنیا آمدم. ما 6 برادر و 3 خواهر هستیم و من پسر بزرگ خانواده هستم و فرزند دوم. من زمستان سال 65 به جبهه رفتم یعنی 17 سالگی. 6 ماه آن جا بودم و تابستان 66 برگشتم.



فاش نیوز: شما که پدرتان جبهه بود، چرا شما هم رفتید؟

- آن موقع فضای خوبی بود و نمی شد بچه ها را نگه داشت! بچه ها دوست داشتند برای خدمت به وطنشان بروند. ما به همراه اکثر بچه های دبیرستان ثبت نام کردیم.


 

فاش نیوز: مادرتان مانع نشد؟

- چرا می گفت که پدرت نیست، شما نرو اما من نتوانستم. باید می رفتیم. پسرهای کوچک تر برای کمکش بودند. برای همین من رفتم. من پیش پدرم هم نرفتم. انگیزه اصلی من رفتن یکی از دوستانم به جبهه بود که رفت و شهید شد. او بیشتر روی ما اثر گذاشت و احساس دین می کردیم که چرا او رفت و این کار را انجام داد، ما انجام ندهیم؟!

یک موضوع دیگر هم بود. علاقه شدید من به امام تا حدی که می خواستم بروم حوزه. چون فکر کردم اگر روحانی بشوم، باید خیلی چیزها را کنار بگذارم، نرفتم. مثلاً اگر مردم ماشین نداشته باشند، من هم حق ندارم داشته باشم یا مثلا باید مستاجر باشم و ... به خاطر چنین افکاری نرفتم!

فاش نیوز: درس شما خوب بود؟ این افکار خلاقانه را از همان نوجوانی داشتید؟

- بله. قدرت حل مسئله ام خوب بود. من دوم دبیرستان بودم که به جبهه رفتم. پدرم آن موقع که من رفتم، جنوب بود ولی من به غرب رفتم. اتفاقاً من خیلی دوست داشتم بروم جنوب و در عملیات شرکت کنم ولی با گریه ما را فرستادند غرب و گفتند که آن جا الان به شما احتیاج بیشتری دارند.



فاش نیوز: آموزشی هم داشتید؟

- بله. ما پادگان پیشوای ورامین آموزشی داشتیم. بعد رفتیم غرب در منطقه سقز. تعدادی هم‌مدرسه‌ای با هم رفتیم.



 فاش نیوز: زمانی که شما رفتید، چه خبر بود؟

- آن موقع دیگر اواخر کار کوموله دموکرات بود. چند پایگاه را گرفته بودند و تعداد زیادی از بچه ها را شهید کرده بودند. ما که رفتیم، بسیار جو سنگینی بود. مراقبت ها شدیدتر بود. ما که آن جا بودیم، 2 بار درگیر شدیم که یک بار فرمانده مان زخمی شد. اواخر کارشان بود.

 

فاش نیوز: از فرماندهان یا شهدای بزرگ هم کسی را دیدید؟

- من نه؛ ولی پدرم حاج ابراهیم همت را دیده بود و خیلی تعریف می کرد. شهید بروجردی را هم دیده بود. از خاص بودنشان خیلی تعریف می کرد. من که برگشتم، پدرم هنوز جبهه بود. مجروح که شد، برگشت.



فاش نیوز: مجروحیت ایشان چیست؟

- ترکش در کمرشان هست. جانباز 25% هستند. به خاطر مشکل اعصاب و روان دکترشان می بردیم ولی جانباز اعصاب و روان نیستند! خودم هم مجروحیت خاصی پیدا نکردم.

 

فاش نیوز: سال 66 که برگشتید، چه کردید؟

- رفتم کلاس رزمندگان اسلام ثبت نام کردم البته فقط امتحان دادم و در کلاس ها شرکت نکردم! قبول شدم یعنی وقتی بعدش رفتم به کلاس چهارم دبیرستان، هنوز سوم را تمام نکرده بودم! یک بار مدیر مدرسه آمد و به من گفت: شما سوم را نگرفته ای، حق نداری سر کلاس چهارم بنشینی! من گفتم که من آذر مدرکم را می گیرم چون امتحانات را داده ام. نمی خواست بگذارد سر کلاس باشم. به من برخورد! گفتم: پس من تا مدرم را نگرفته ام، مدرسه نمی آیم. مدیر پرس و جویی کرد و وقتی فهمید که من شاگرد اول هستم، گفت: بیا بنشین. مشکلی نیست.

به این صورت دیپلم را گرفتیم. هشتم تیر هم که کنکور دادیم. کنکور آن موقع دو مرحله ای بود. شهرری امتحان دادم و پزشکی تهران قبول شدم. متاسفانه از انتخابم پشیمانم چون دندانپزشکی تهران، قبول بودم. من علاقه نداشتم چون واقعاً دندانپزشکی خلاقانه تر است! الان حاضرم با سختی دندان را بخوانم چون دوست دارم. هر چند تامین هزینه ها برایم سخت است اما چون همسرم یک خانم بی نظیر و یک جهادگر نمونه ست، دارد به بهترین نحو زندگی مرا اداره می کند.

نمره هایم در پزشکی هم عالی بود اما علاقه و کشش را نداشتم. ولی الان برای دندانپزشکی علاقه و انگیزه ام بسیار زیاد است. من تا 72 پزشکی را خواندم ولی بعد 4 سال و نیم رها کردم. آن موقع من ازدواج کرده بودم.

فاش نیوز: خوب جریان ازدواجتان را بگویید.

- من یک بار سال 67 قبل از قبولی دانشگاه ازدواج کردم. خانم خوبی بود که برای تحصیل هم کمکم می کرد. ما بچه دار نمی شدیم و مسائل طوری پیش رفت که جدا شویم. الحمدلله هر دو در ازدواج های بعدیمان صاحب فرزند شدیم.

خلاصه اینکه مجددا" سال 74 ازدواج کردم. الحمدلله خانمم  بسیار خوب هستند و 3 فرزند داریم. 3 پسر دارم که اولی 23 ساله است که کار می کند. پسر وسطیم کنکور شرکت کرد و پسر کوچکم هم کلاس ششم است.

خانم من الان بسیار فعال و اجتماعی است و برکت وجودش و انرژی اش باعث شده که همیشه ما میهمان داشته باشیم و حتی پیگیر امور و مشکلات مردم هم هست.



فاش نیوز: آقای شریفی! ساخته و اختراع خودتان را معرفی کنید و یک مقدار در مورد کارهای خلاقانه تان توضیح بدهید که از چه زمانی آغاز شد؟

- یک میکروسکوپ ساده‌ی کوچکِ همراه که هر دانش آموز می تواند یک دانه از آن را در جیبش داشته باشد. من این نمونه کار را از 17 سال قبل می ساختم. الان من نمونه کارم را دیده ام که در تلویزیون تبلیغ می کنند که روی گوشی سوار می کنند که روی دوربین سوار می شود و با آن می توان از نمونه های ریز عکس انداخت. اما من برای موضوع مهم تری خدمت شما رسیدم.

بحث این میکروسکوپ کوچک را مطرح کردم، به این علت که شاید کسانی باشند که بتوانند با سرهم کردن و فروش این میکروسکوپ کوچک، درآمدی برای خود کسب کنند. من لنزهای این میکروسکوپ کوچک و قابش را آماده می کنم. می توانند از من گرفته و خودشان سرهم کنند. این یک کار در منزل ساده و درآمدزاست و به دانش آموزان هم خدمت بزرگی است چون شاید هر کودکی یا هر مدرسه ای توان خریدن یک میکروسکوپ را بیشتر نداشته باشد!

من طرح های مهمی دارم که می توانم به سرانجام برسانم. مثلاً قابلیت ساخت دستگاه آب ساز را دارم. نه فقط از رطوبت هوا استفاده کنم، از عوامل مختلفی می توانم بهره مند شوم که مثلاً در هوای آفتابی، بارانی و... هر یک به صورتی بتوانیم آب را داشته باشیم. بحث هدایت و انبار آب را دارم، مانند عملکرد کاکتوس. آن وقت می توانم کمک کنم که جایی بیابانی و بی آب نماند و همه جا درخت داشته باشد. اگر از من بخواهند، فکرم را در این مسیر می گذارم. با فکر بسیجی که دارم، با توکل به خدا می توانم.

توکل را من از امام یاد گرفتم. در این سن، من دانشگاه شرکت کرده ام! درصدهایی زدم که کسی باورش نمی شود! من حدوداً 5 ماه درس خواندم. 26 سال گذشته و ذهن من از اطلاعات آن زمان پاک شده اما لطف الهی با من بوده. من دنبال کار و نیروهای جهادی هستم. به شما گفتم که کار من الان در بازار هست و از روی آن زده اند. من اصلاً ناراحت نشدم و امیدوارم همه بتوانند از طرح من استفاده کنند. لنز من الان نمونه ندارد و کارم بدون تحقیق نبوده. لنزهای من تا 20 سال دیگر هم برای شما کار می کنند. می خواهم دانش آموز که این را می گیرد، از کلاس چهارم دبستان تا دانشگاه بتواند به راحتی از آن استفاده کند. می خواهم بگویم اگر هزینه اولیه لنزها به من داده شود، من می توانم به نام شهدا برای کل دانش آموزان ایران این میکروسکوپ ساده اما کاربردی و کیفیت عالی را بسازم. اما وقتم را ان‌شاءالله می گذارم. 2 - 3 سال دیگر بعد از اتمام درسم، برای ساخت موادی که بتواند ارزان تر باشد و فشار دندانپزشکی را از روی خانواده ها بردارد! این یک کار انقلابی است. کار انقلابی کار رایگان نیست! کار انقلابی، یعنی تبدیل هزینه برترین کار به کم هزینه ترین کار است. بعضی از معلم ها به من می گویند که رعایت می کنیم. چقدر ما مجبور یودیم به دانش آموز توضیح بدهیم که فلان چیز چیست! ولی الان دانش آموزان برای من نمونه جدید هم درست می کنند!



مثلاً من مدتی روی بالابر ویلچر جانبازان فکر می کردم که جانباز چطور خودش از پله بالا برود یا از روی جوی رد بشود! اما لازمه اش این است که یک جایی بیاید و به من بگوید که فلانی! شما نگران درآمد و هزینه زندگیت نباش و تمام تمرکزت را بگذار برای ساخت این! الان چون تکنولوژی پیشرفت کرده، هر کاری قابل انجام است. یعنی فکرش را برای جانباز کرده ام. با خدا برای من غیرممکن، بی معناست.

بعد از رها کردن دانشگاه، 2 سالی دنبال مغازه زدن بودم که آن را ادامه ندادم. مدتی تدریس می کردم. میکروسکوپ های اولیه را هم می ساختم و به مدارس می فروختم. از سال 75 من شروع به ساخت میکروسکوپ های ساده خودم کردم اما متاسفانه چون حاضر نیستم در پیچ و خم های اداری گرفتار شوم، نرفتم دنبال ثبت آن. حتی حاضر بودم تقلید کنند ولی به دانش آموز برسد. من الان میکرولنزهایی ساختم که خیلی کیفیت بالاتری از محصولات اولیه ما دارند.

خیلی آزمون و خطا و مطالعه کردم و به مرور زمان محصول را به کیفیت الان رساندم. کار خودم را دو سال قبل دست یک معلمی دیدم.

 

فاش نیوز: ایده این میکروسکوپ از کجا آمد؟

-  این مال زمان تحصیل من در دانشگاه علوم پایه پزشکی است. آزمایشگاه بافت شناسی و انگل. یادم هست با دکتر فرحزادی که الان پزشک هسته ای هستند، رفتیم داخل کلاس. میکروسکوپ هایی بود که الان میلیارد است. اصلاً نمی دانستیم چطور از آنها استفاده کنیم! این ایده هر دانش آموز، یک میکروسکوپ برای آن موقع است. با خودم گفتم: چرا ما نباید تا به حال یک تصویر زیر میکروسکوپ دیده باشیم؟! چرا باید انقدر قیمتش زیاد باشد؟ باید طوری باشد که در تمام مدرسه ها باشد.

همان موقع شروع کردم به استفاده از لنزهای کوچک دوربین ها برای رسیدن و پرداخت ایده ام. حتی به عنوان مهندسی معکوس، یک میکروسکوپ روسی خریدم و بازش کردم تا ببینم چطوری است! جالب است که آن ها هم طوری آن را تنظیم کرده بودند که بعد از سوار کردن دوباره تصویر را نمی داد! کم کم این ایده را دنبال کردم که در بازار چه چیزهایی هست که بتوان از آن ها لنز تهیه کرد و لنزهایش را استخراج کنم و با آن ها میکروسکوپ درست کنم. مدتی حتی لامپ های ذره بینی می خریدم که لنزهایش را استخراج کنم و روی آن ها کار کنم. کم کم فهمیدم که این ها با هم فرق می کنند از نظر قدرت و ...!

  بعد رفتم در کار تراش لنز که کار فوق العاده سختی است؛ مخصوصاً لنزهای خیلی ریز. الان به تکنولوژی دست یافتم که در ماه می توانم یک میلیون لنز با قدرت بالا تولید کنم. من قدرت تولید لنز 8000 دیوپت را دارم. لنزهای نیم میلی متری! تصاویری که من از سلول های خونی گرفته ام، با قدرت 4000 گرفته شده است! هر چه دقت بیشتر شود، سخت تر می شود.

 الان این که ساخته ام و آورده ام برای بچه ها، 1600 دیوپت است که برای آموزش کافی است. برای دادن یک مجموعه کامل به بچه، یک لوپ 300 هم باید به آن ها داد که با چیزهایی مثل کانی ها را بتوانند ببینند!

فاش نیوز: پس ایده آن، از دوران دانشجویی شکل گرفت؟

- بله. بعد از رها شدن درسم، در سال 75 که آمدم داخل فشار زندگی تصمیم گرفتم که کاری راه بیندازم. رفتم دنبال تولید انبوه و فروش در مدارس. فروشش هم خوب بود. بعد برادرم رفت و این را به نام خودمان ثبت کرد. من اگر بخواهم بروم چیزی ثبت کنم، تکنولوژی تولید لنز را به نام خودم ثبت می کنم چون ما هر چه داریم، از این لنز داریم.



فاش نیوز: خوب شما الان نگاهتان به کارهایی که می کنید، چیست؟

- به عقیده من در شرایط کنونی که در تحریم هستیم، ریالی نباید از مملکت بیرون برود! اگر همین کار را به کشورهای دیگر مثل یمن، سوریه یا ترکیه که در ارتباطیم ببریم، حتی اگر یک دلار آن را از ما بخرند، به مملکت کمک شده. چطور می توان به کشور کمک کرد؟ من میکروسکوپ را به دانش آموزانم بدهم، دیگر لازم نباشد که قطعات میکروسکوپ را بیاورند داخل کشور. که الان قطعه از هند و چین وارد می کنند و این جا سر هم می کنند اما اول و آخرش ارز از مملکت خارج شده! من الان تحریم کامل هم بشویم، کارم نمی خوابد! قیمت پایین یا بالا برود، قیمت کار من تغییر نمی کند. من الان دوربین هایی ساخته ام که از شیشه معمولی ساخته می شود. با کیفیت دوربین های کوتِد.

من از ابتدا فیزیکم خوب بود و البته ذهنم پر از افکار خلاقانه است! ولی سیستم قبول نمی کند. همه به دنبال تقلید از راه های قبلی هستند و رفتن داخل مسیرهای جدید را نمی پسندند؛ در صورتی که کارهای تازه از ایده های تازه و راه های نرفته بیرون می آید. همه دنبال کپی برداری هستند. البته این به عنوان یک دیدگاه است. شاید طرح من هم خیلی ایراد داشته باشد. دیدگاه تلاش و خلاقیت و ایده پردازی نو.


فاش نیوز: لطف کنید و یک بار کمی دقیق تر در مورد ابعاد و شکل و کارایی میکروسکوپ خودساخته خودتان توضیحی بدهید.

- میکروسکوپی که ما الان به ثمر رسانده ایم برای هر دانش آموز می تواند به سادگی و در حجم انبوه تولید شود. الان قابلیت این را دارد که به دوردست ترین مکان کشور و دانش آموز مناطق محروم فرستاده شود و آن قدر هزینه اش پایین باشد که جزء هزینه های زندگی خانواده محسوب نشود.

دانش آموزان ما از کلاس چهارم به بعد به میکروسکوپ نیاز دارند. بچه ها در مقاطع مختلف هم نیاز به ذره بین دارند و هم میکروسکوپ معمولی و هم در پایه های دبیرستان و دانشگاه، میکروسکوپی برای دیدن سلول های خونی. میکروسکوپ باید بتواند این سه کار را انجام دهد.

 اولین هدف من این بود که این میکروسکوپ در جیب همه بچه ها باشد. بتوانند بدون نیاز به نور و باتری و ... بروند در طبیعت و خودشان نمونه تهیه کنند و ببینند. این میکروسکوپ الان یک میکروسکوپ تک لنزی ساده است. یک لنز محدب که توان عدسی اش 1600 است.

میکروسکوپ طوری طراحی شده که غیر از نمونه های آماده من، خودش هم بتواند با تهیه نمونه آن را ببیند. حالا «لام» را از کجا بیاورد؟ نیاز به هزینه کردن نیست. با شیشه های ساختمانی یا شیشه در و پنجره خرد شده می تواند لبه آن را بگیرد و نمونه را روی آن تهیه کند. مثلاً بچه ها به سادگی می توانند لایه پیاز را بگذارند و ببینند یا نمونه کک را.

ما اگر بخواهیم بچه هایمان به کارهای تحقیقاتی علاقه مند شوند، باید به سمت کار عملی برویم. بچه ای که عملاً ببیند، درک بهتری دارد. ما 8 میلیون دانش آموز داریم و یک بازار هشت میلیونی برای تولید انبوه آن توسط خود خانواده ها. سالانه هم اضافه می شود به دانش آموزانی که بخواهند از میکروسکوپ استفاده کنند یا دانشجویان و هم معلمان. این تزریق کیفیت آموزشی به مدارس ماست. چرا فقط با عکس؟ چرا خودشان آزمایش نکنند و نفهمند؟! در ژاپن این کارها را انجام می دهند.

 اگر کسی مبلغ اولیه ای در اختیار من قرار دهد، من می توانم برای تولید 200 خانواده، قاب و لنز تهیه کنم و بدهم خودشان سر هم کنند و بفروشند یا بدهند کسی برایشان بفروشد. این کمک به اقتصاد خانوار و کار خانگی است. حتی در روستاها هم انجام می شود. تنظیمش را هم یادشان می دهم. حتی ما تهیه نمونه را هم صنعتی کرده ایم. الان اگر برای نمونه سازی به من سفارش بدهند، من سریع می توانم تهیه کنم. حتی افراد بی سواد هم می توانند. کاری کردم که نمونه هایم دیرتر خراب می شود. این را هم با خلاقیت به دست آوردم. من در کانالی نحوه تهیه رنگ و لام را به صورت خیلی اقتصادی آموزش داده بودم. سعی کردم کاری خلاقانه و کاملاً کم هزینه باشد.


فاش نیوز: در مورد کاری که انجام دادید، چه انتظاری دارید؟

-  من از کسی انتظاری ندارم اما الگوی من امیرالمومنین(ع) بود که فرمودند: خدا رحمت کند کسی را که برای جامعه اسلامی، کم هزینه و پرمنفعت باشد. باید همه ما این دیدگاه را داشته باشیم که جهادگر باشیم. یکی از مشکلات من با مسئولین هم که نمی توانم به سراغشان بروم، همین است! می گویند: بیت المال را نمی توانیم در چنین کاری هزینه کنیم اما به فرض مثال برای یک فیلم سینمایی خیلی بیش از این را هزینه می کنند!

من توصیه می کنم که شخصیت شناسی کنند. استعدادشناسی کنند و افراد خاص را در حیطه ای در کشور سرکار بگمارند که توانایی اش را دارد. مثلاً در سال اقتصاد مقاومتی واقعاً باید این شعار را به عمل رساند. برخی فقط شعارش را می دهند. مثلاً من به کسی که در کار دوربین بود، گفتم: من می توانم لنزهای ایرانی برای دوربین ها طراحی بکنم. حتی لنزی که داخل رگ برود. لنز برای عکس برداری از داخل معده تا روده و... مثلاً به من گفتند: حتماً باید با تکنولوژی فلان کشور این کار را انجام دهیم. من می گویم: چرا فقط فکر می کنید که موفقیت، رسیدن به آنچه هست که آنها رسیده اند؟! ما خودمان طرحی می دهیم که بتوانیم آن کار را انجام دهیم. می خواهم بگویم که تقلید، خلاقیت را می گیرد! ما لازم نیست حتماً تکرار غربی ها باشیم! ما خودمان می توانیم ایده پرداز و طراح باشیم.

 به مسئولین می گویم که نگاه نکنید کار من به نظر کوچک است! من با دست خالی این کار را انجام دادم. میکروسکوپ من در سال میلیون ها آورده دارد! چرا برای حمایتش آن قدر ...؟!

برخی به من گفتند: وام به تو می دهیم اما باید فلان قدر وثیقه بگذاری! من وثیقه از کجا بیاورم؟ این چه حُسنی برای من دارد؟ مشکل مسئولین الان عدم توجه به کارهای جهادی و راه های تازه و هزینه نکردن در کارهای جدید است.

 این تحریم را تبدیل به فرصت کنیم. فقط تهدید که نیست! این باعث می شود که ما چیزهای بسازیم و بتوانیم از خودمان تولید کننده باشیم و صادر هم بکنیم.

  من دوربینی دیدم که به پول ما 300 هزار تومان است. من همان را با لنزهای خودم درست می کنم. با هزینه یک دهم کمتر! کار من، یک کار دستی است. مثل لیفی که یک بانوی روستایی می بافد. همه دنبال ثبت هستند! شده از من بپرسید که این کار دستی ساده، چقدر کم هزینه است اما چه کارایی هایی دارد؟ ارزش کار من را از یک معلم بپرسید و اگر او گفت: درد صدها دانش آموز من با این حل می شود، بیایید و حمایت کنید.

 این وام هایی که 15 میلیون می دهند، شاید طرف اصلاً نرود کاری راه بیندازد! بدهکاری هایش را بدهد! بعد بدون تخصص از او می خواهند باید یک دستگاه بخری و ثابت کنی از این وام چه استفاده ای کرده ای. نمی آیند ببینند این وام را چطور استفاده کند. تخصصش چیست؟ آخرش می دهد پای بدهکاری یا نه؟



فاش نیوز: شما چه راهکاری را موثر می دانید؟

- حرف من این است که اگر مردم مشکل داشته باشند، وام را برای کار آفرینی خرج نخواهند کرد. اول بیایید به حل مشکلات فکر کنید. حتی آمدند به من گفتند: کار تو خیلی ساده است. کمی الکی پیچیده اش کن که کار تو را تحویل بگیرند! این شد حرف؟!

بیایند به اعتبار توانایی من، به من اعتماد کنند! من می توانم با همین کار، میلیاردی آورده ایجاد کنم. من کنار هر میکروسکوپ، 6 نمونه هم می گذارم. نمونه درست کردن هم در کتاب علوم هست. بچه ها راحت می توانند نمونه روی یک تکه شیشه درست کنند و ببینند. مثلاً اندام حشرات مرده و... خیلی سخت نیست.

 

فاش نیوز: حرف و کلام آخر

- این که ما این کار را به فضل الهی انجام دادیم. کاری که ارز بر از مملکت بود را تبدیل به کاری ارزآور کردیم. بار مالی را می توان به این وسیله از روی دوش چند خانوار و همچنین مدارس برداشت. مهم ترین مسئله این که ما این کالا را به یک کالای عمومی تبدیل کردیم. شاید اولین باری که یک نفر قنات را ابداع کرد، سواد خاصی نداشت و دنبال ثبتش هم نبود. بیایند و به ابداع فرد، خلاقیت و توانایی او توجه کنند. با سپاس از توجه شما.

فاش نیوز: سپاسگزار از شما


گفت و گو از شهید گمنام
عکس از ظهوری

کد خبرنگار: 20
اینستاگرام
سلام وقت بخیر
اگه ممکنه شماره تماس اقای شریفی ارسال بشه
با تشکر
سیامک زارعی جانباز ۷۰%
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi