شناسه خبر : 61388
پنجشنبه 05 مهر 1397 , 09:44
اشتراک گذاری در :
عکس روز

از من عکس بگیر

به وقت نماز (۵۰)؛
از اصرار بر تصویربرداری هنگام قنوت تا گلوله ای که به چشم خورد و از گوش درآمد

نماز
حوزه/ صداى اذان از بلندگوى نمازخانه بلند بود. وضو گرفتم و رفتم براى نماز جماعت رزمندگان در صفهاى فشرده نشسته بودند. نماز هنوز شروع نشده بود. برادر سلیمى، تیربارچى گروه، رو به من کرد و گفت: موقع قنوت نماز یک عکس یادگارى از من بگیر. حس مى کنم ...

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، کتاب «بهترین پناهگاه حکایات و داستان هاى نماز» اثری از آقای رحیم کارگر محمدیارى است که به بیان داستان های گوناگون از نماز و نمازگزاران پرداخته که منتخبی از این داستان ها در شماره های گوناگون تقدیم علاقمندان می گردد.

* آخرین قنوت عاشق

صداى اذان از بلندگوى نمازخانه بلند بود. وضو گرفتم و رفتم براى نماز جماعت رزمندگان در صفهاى فشرده نشسته بودند. نماز هنوز شروع نشده بود. برادر سلیمى، تیربارچى گروه، رو به من کرد و گفت: موقع قنوت نماز یک عکس یادگارى از من بگیر. حس مى کنم که آخرین نمازم باشد.

تنها سلیمى نبود که در جبهه به این حس ششم دست مى یافت، همه بچه ها قبل از شهادت این حس را پیدا مى کردند.

با اصرار سلیمى، یک عکس در حال قنوت از او گرفتم تا اینکه دشمن پاتک زد. من هم تیربارچى بودم سلیمى مثل شیر مى جنگید و با تیربار امان دشمن را بریده بود. مدام من و بقیه را تشویق مى کرد.

با صداى ناله سلیمى، برگشتم طرفش. تیربار هنوز روى دستش بود. گلوله خورده بود در چشم چپش و از کنار گوشش در آمده بود. دستپاچه شده بودم . هر کارى کردم ، خونش بند نیامد. تا برسانیمش به عقب ، به شهادت رسید

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi