شناسه خبر : 61444
دوشنبه 09 مهر 1397 , 13:00
اشتراک گذاری در :
عکس روز

به مناسبت سومین سالگرد جانباز شهید «حاج محمدرضا پاکیزه»

روزهای من و خدا

غروب سومین سال بی تو بودن را روی کاغذ می آورم شاید نامه بر پیدایت کند و شاید تو بخوانی!

فاش نیوز - تقدیم به همسر شهیدم «حاج محمدرضا پاکیزه»

غروب سومین سال بی تو بودن را روی کاغذ می آورم شاید نامه بر پیدایت کند و شاید تو بخوانی!

قبل از اینکه از ایام نبودنت بنویسم، بگذار از دوران جانبازی و صبوریت بگویم،

دورانی که صحن و سرای صبرت را ملائک با زیباترین دعاها می ساختند. آلبوم جانبازیت روضه عشق بود و سکوت.

جانباز نخاعی و دردهایی که هر کدام دری از درهای بهشت و مدالی تکیه بر خداوند و شهدا می باشد.
که جانباز نخاعی باشی و بیماری تن و اختلال خواب، سال ها دردهای جسمی و عضلانی، زخم بستر و اختلال تنفسی....

جانباز نخاعی بودن، نبودن حس در پاها ولی مدام بسوزد و رنجت دهد...

 

گاهی بهت می گفتم این طناب ۱+ ۲۴ سانتی با تو چه کرد که در بارانی ترین چهارشنبه التماس می کردم، کنار بروید اما تو آرام خوابیده بودی. انگار ششم مهرماه آرامگاه تو شده بود؛ سنگ ها را می گذاشتند، من بی تاب تر از همیشه!

سنگ اول، آشنایی با تورا به یادم آورد.

سنگ دوم، شروع زندگیمان را که چقدر به یاد ماندنی شده است.

سنگ سوم، امنیت و اقتدار با تو بودن را؛

سنگ چهارم را وقتی گذاشتند تمام آرامش و نشاط من را بردند.

سنگ پنجم یادم آورد صلابت صدایت را که گفتی مانند حضرت زینب(س) باشم.

سنگ ششم یادم آورد شب آخر را که تا پاسی از شب کنار هم بودیم؛ نگاهت مهربان، گوشت شنوای حرف هایم بود و ابراز محبت می کردی.

به سنگ آخر رسیدیم؛ من مانده ام و چادر خاکی و سکوت ........

خوب فهمیده بودم بروی، برگشتی نیست. می دانستم از حالم خبر داری!

یادت هست؟ موقع خدا حافظی نمی خواستی دلم را بلرزانی!

حالا من و انتظار؛ اما از تو یاد گرفته ام خدا مهمان خانه ای است که یاد شهدا آنجا باشد. فقط کاش دو بال برایم بفرستی که شبی میان هزاران ستاره مهمانت باشم؛ آن وقت من ثروتمند ترین زن جهانم، به احترام وعده شیرین «من یمت یرنی»

به امید فرداها که به نبض انتظار می زند. یا اباصالح مهدی (عج) مددی!

کد خبرنگار: 23
اینستاگرام
روحش شاد خواهرم . ماشا اله داری خداییش . نفست گرم .
چقدر شما دلت پاکه . چقدر خدا دوستت داره . خداوکیلی سه ساله هر وقت
نوشته های شمارو که پر از عشق به جانباز شهیدمونه میخونم به عشقت غبطه میخورم .
زنده باشی شیر زن .
خسته از سالوس


بارالها، چتر رحمت بر سر یاران بگیر
در شب وحشت، سراغ از چشم بیداران بگیر

دشمن از هرسو کمر بر محو ایران بسته است
گرد و خاک کینه را از سینه ی یاران بگیر

قفل زندان بشکن و بازار رندان کن کساد
نعمت آزادی از دزدان و طراران بگیر

انقلاب انداخت بر کاخ جهان خواران، شکاف
خاکِ این اقلیم را نیز از زمین خواران بگیر

شاخ داعش را شکستیم، از خود اما غافلیم
شاخ از این اشرار بشکن، نیش از این ماران بگیر

آفت نسل جوان شد سیل آقازاده ها
از ملخ ها، انتقام خیل بیکاران بگیر

خانه ها چون قوطی کبریت شد، خشمی گران
زآتش گوگرد این غم بر ستمکاران بگیر

جور خس راه نفس را بر گیاهان بسته است
وسعت روییدن گل را از این خاران بگیر

کیسه ی نوکیسه گان شد از چپ و از راست، پر
سرد کن بازار اینان، داد ِما زاران بگیر

خسته از سالوس و نیرنگیم، سرگردان و منگ
انتقام ما خماران را ز هشیاران بگیر

بغض، سنگین است یا رب قدرت فریاد ده
بر سرم، ای ابر رحمت، سایه شو باران بگیر


افشین علا
آبان ۱۳۹۶
باسلام خدمت ریاست محترم بنیاد شهید بابا تا حالا ده تا نامه به بنیاد شهید تهران ومجلس وگمیسیون پزشکی مرکز نوشتم یک پیامک از بنیاد شهید تهران برایم فرستاده که بروبنیاد شهید اهواز و تشکل پرونده بده من درسال65تشکل پرونده دادم و دو بار در گمیسیمون پزشکی بنیادشهید قرار گرفته والی هیچ کاری برای من انجام نداد من آز بنیاد شهید به هیچ چیزاحتیاج ندارم وموستحق همنستم من 60سال سن دارم گمیسیمون پزشکی شرکت نفت اینجانب را بدون هیچ حق حقوقی بازخرید وبازنشت گردنده لذا تقاضا دارم بعد از 22سال در جبهه ومجرو شدم تاکنون هیچ اقدامی انجام نداد لذا تقاضا دارم هر چه زوتراقدم فرمایید وقتی مردم توی بوق و کرنا گذشته که دیگر هیچ بدر من نمی خورد باز هم تقاضا دارم به مشکلات من رسیدگی فرمایید باتشکر من الله........ التوفیق کد ملی 1910321389بنیاد شهید اهواز
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi