شناسه خبر : 62129
شنبه 26 آبان 1397 , 09:55
اشتراک گذاری در :
عکس روز

آرزوی شهادت در لبنان

غلام ملاحی، ‌در ‌پانزدهم شهریور ‌ماه سال ۱۳۴۱ ‌در شهر ایلام به دنیا آمد. خانواده اش نام غلام را برای او انتخاب کردند تا غلام اهل بیت و ائمه اطهار (علیهم السلام) باشد. از همان کودکی با قرآن آشنا شد و محبت اهل بیت (علیهم السلام) در دلش نقش بسته بود.بچه زرنگی بود و از همان دوران کودکی با هم سن و سال هایش به رقابت می پرداخت و دوست داشت که در همه کارها اول و جلوتر از همه باشد.

بعد از گذراندن دوره های تحصیلات ابتدایی و راهنمایی وارد دبیرستان شد و در رشته علوم تجربی درس خواند. در سال چهارم دبیرستان در رشته راه و ساختمان هنرستان فنی امام خمینی شرکت کرد و بعد از قبولی، موفق به اخذ دیپلم گردید. در درسها به هم کلاسی هایش کمک می نمود.

فردی خوش اخلاق و جوانی فعال بود. اوقات فراغت کتاب می خواند. از ظلم و ستم به دیگران و پایمال کردن حق افراد ناراحت و عصبانی میشد.

همزمان با تحصیل، در فعالیتهای انقلابی و مذهبی حضور داشت. او روزها به کسب علم می پرداخت و شبها به نگهبانی از دستاوردهای انقلاب می پرداخت.از افراد ضد انقلاب بیزار بوده و در مسیر انقلاب و خط رهبری و ولایت فقیه قدم بر می داشت.
با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، عضو این نهاد شد.

شهید ملاحی با سن کم دوره «دافوس» را گذرانده بود/ آرزوی شهادت در لبنان

 ورود به سپاه همزمان با آغاز جنگ

با شروع جنگ تحمیلی در ۲۰ سالگی از طریق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به جبهه رفت و مدت پنج سال در جبهه حضور داشت. غلام ملاحی به خاطر خدمت به اسلام، انقلاب و نظام جمهوری اسلامی رفتن به جبهه را بر همه چیز ترجیح داد.

حضور در جبهه را واجب می دانست و می گفت: «چون امام خمینی دستور داده اند، باید به جهاد برویم و همه هرچه در توان دارند برای حفظ جمهوری اسلامی به کار گیریم.»

او در ۲۳ سالگی با خانم ناهید صفرلکی ازدواج نمود. حاصل سه سال زندگی مشترک آنان " یک دختر می باشد.
همسرش می گوید: «من به خاطر روحیات و خصوصیات اخلاقی پسندیده ای که داشت به او جواب مثبت دادم. مراسم ازدواج ما ساده و بدون هرگونه تجملات برگزار شد. او فردی صادق، رازدار و دارای حسنات زیادی بود. با دوستان و فامیل بسیار گرم و خودمانی و بدون ریا و کبر و غرور رفتار می کرد و به آنان بسیار احترام می گذاشت.» چون او فردی فهمیده، متین و خوش برخورد بود، با خانواده همسرش رابطه خوبی داشت.او با اینکه ازدواج کرده بود، ولی مرتب به خط مقدم می رفت.

در سرما و گرما در مناطق مختلف جنگی خرمشهر، فاو، آبادان و کردستان حضور داشت. در عملیاتهای مختلفی مانند والفجر۵، والفجر۹، والفجر ۱۰، کربلای 1، کربلای ۴، کربلای ۵، کربلای ۱۰، نصر۴ و نصر۸ با مسئولیت فرماندهی اطلاعات - عملیات و طرح عملیات شرکت کرد. او فرمانده اطلاعات - عملیات تیپ ۱۱۴ و لشکر ۱۱ امیرالمؤمنین (ع) بود.  و درسن کم بالاترین آموزش نظامی وقت (دافوس) را گذرانده بود.

در تاریخ ۲۸ / ۷ / ۱۳۶۳ در عملیات میمک از ناحیه کمر و سر مجروح شد. همرزمان او شجاعت، دلیری و بی باکی او را بسیار به یاد دارند، چون او فردی شجاع، یکدل و با اخلاص بود و در سخت ترین عملیات ها حضور می یافت و هر کار سخت و طاقت فرسایی را با صبر و شکیبایی انجام میداد.

گذراندن دوره های غواصی در جنوب

او از افراد زبده اطلاعات - عملیات بود. دوره های غواصی را هم در جنوب گذرانده بود.به خواندن نماز شب، دعا، مناجات و نمازهای نافله بسیار مفید بود. در برابر مشکلات و گرفتاری ها از امام حسین (ع) و فاطمه زهرا(س) استعانت می جست. به امام، زیارت ائمه (علیهم السلام)، همرزمان و شهدا علاقه داشت.

از جبهه که برمی گشت از رشادتها و ایثارگریهای رزمندگان و روحیات نوجوانان، جوانان و افراد مسن و از عشق آنان به امام تعریف می کرد. از تلاش دشمنان انقلاب برای ضربه زدن به ایران و نظام برای خانواده اش درد دل می کرد.

از عملیات نصر ۴ این گونه گفته است: «یکی از موفقیت های چشمگیر لشکر حضرت امیر (ع) در عملیات نصر۴ بود. در آخرین مراحل آمادگی برای عملیات، برادران اطلاعات - عملیات مسائلی که ما برای انجام آن لازم داشتیم به ما انتقال داده بودند. برای آخرین بار قرار شد که من به همراه عده ای دیگر از برادران اطلاعات - عملیات جهت شناسایی به ارتفاعات دوقلو برویم. ماموریت ما بررسی وضعیت زمین و دشمن بود و ما باید میفهمیدیم که معابر پیش بینی شده توان عبور دو گردان و لشکر را دارد یا خیر؟ بچه های اطلاعات - عملیات دارای تجارب خیلی خوبی بودند. هنگام شب که به سمت مواضع دشمن می رفتیم، احساس می کردیم که چقدر این بندگان خوب خدا دارای توکل هستند. چنان با آرام و طمأنینه می رفتند که به حال آنان غبطه می خوردم. مهارت آنان در عدم درگیری با دشمن و شناختن راههای مختلف فوق العاده بود. از اعتماد به نفس آنان دلگرم بودم و از این گرمی، احساس غرور می کردم، گویی خون تازه ای در رگهای من جریان یافته بود.

گروه دوازده نفری ما به دو دسته تقسیم شد و قرار بر این شد که بعد از شناسایی مواضع دشمن، دو دسته در کنار درختی به یکدیگر ملحق شوند و سپس از آنجا به محل های قبلی خود برگردند. در حقیقت محل تجمع گروه زیر درخت بلوط بود. گروه ما ماموریت محوله را به خوبی انجام دادند و به طرف قرار ملاقات به راه افتادند. از فاصله تقریبا دور حرکت افرادی در زیر درخت مشاهده میشد. یکی از برادران به شوخی گفت: از قرار معلوم آنان از ما زرنگ تر بوده و زودتر رسیده اند. باز هم نزدیکتر شدیم. یکی از علامت های رمز ما، پرتاب سنگ بود. با پرتاب اولین سنگ، عده ای زیر درخت برخاستند و به دور خود می چرخیدند و ما هنوز متوجه خطر نشده بودیم. به گمان اینکه، آنها قصد شوخی را با ما دارند، باز هم جلوتر رفتیم.

به چند متری آنان که رسیدیم، شب شده بود و اشک در چشمان ما جمع شده بود که چرا آنان جواب ما را نمی دهند. یکی از برادران گفت: صدایشان کنیم. دیگری گفت: چیزی نگویید و بنشینید و ما نشستیم. آن برادر گفت: گوش کنید صدای بیسم می آید. عرق سردی بر پیشانی همه ما نشست. احساس کردم در تاریکی شب همه یکدیگر را می بینیم و هر کس با چشمهای نگران به صورت بغل دستیاش نگاه می کرد همه با نگاه می گفتند: آن گروه که بیسیم نداشت، پس اینها دشمن هستند.

خطر از بیخ گوش ما گذشته بود. همانجا سجده شکر گزاردیم. اگر آنها متوجه می شدند تمام راهها را می بستند و عملیات لو می رفت. با نیروی افزونتر از قبل بلند شدیم و از راهی دیگر به سمت نیروهای خودی به راه افتادیم. در راه به نیروهای دسته دوم برخورد کرده و آنها هم از این حادثه در شگفت بودند. چرا که آنها هم به نیروهای دشمن رسیده و همان اتفاق را از سر گذرانده بودند.

شهید ملاحی با سن کم دوره «دافوس» را گذرانده بود/ آرزوی شهادت در لبنان

شمخانی: تصرف ارتفاعات دوقلو ناباورانه بود

بعد از اینکه عملیات نصر ۴ انجام گرفت و ارتفاعات دوقلو آزاد شد. برادر شمخانی گفت: تصرف ارتفاعات دوقلو ناباورانه بود، چرا که دشمن مواضع و نیروهای زیادی روی دو ارتفاع متمرکز کرده بود و به راستی که این چنین بود. ما با دو گردان، عملیات را انجام دادیم و برگ زرینی بر تاریخ جنگهای لشکریان اسلام الصاق کردیم.»

شهید ملاحی به خانواده اش توصیه می کرد: «صبر و حوصله داشته باشید و از جمهوری اسلامی روی گردان نباشید و در مسیر ارزشهای اسلامی حرکت نمایید.»

 همسرش، می گوید: «او روحیات خاص و منحصر به فردی داشت. ایمان و اعتقاد او به دستگیری خداوند از بندگانش، به او آرامش عجیبی می داد. می گفت: هر آنچه خداوند محقق کند، همان میشود. او از من می خواست بعد از شهادتش صبر پیشه کنم. آرزوی شهادت در مکتب امام حسین (ع) را داشت.»

سردارغلام ملاحی در اول مرداد 67 در منطقه عملیاتی میمک، در ۲۶ سالگی در حین آرایش نیروهای مردمی بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ به شهادت رسید. پیکر پاک شهید ملاحی پس از تشییع در «امامزاده علی صالح» واقع در استان ایلام به خاک سپرده شد.

بخشی از وصیت نامه سردار شهید ملاحی

شهید ملاحی در وصیت نامه خود نوشته است: «مادر مهربانم و همسرم! روزها و ماهها بود که در انتظار این روزها و لیالی القدرها بودم که در مکانی از دار دنیا خداحافظی کنم که حداقل از زادگاهم دور باشد. باور کنید که آرزو داشتم در خاک لبنان - آنجایی که ندای مظلومیتش به گوش همه مسلمانان رسیده است - شهید شوم. پس این راهی را که انتخاب نموده ام، آخرش به ملکوت اعلى و معراج سعادت و احسن تقویم و مرکب آن مرگ سرخی است. به هیچ عنوان بر من گریه نکنید و ناراحت نباشید. اگر می خواهید روح من ناراحت نباشد، بر شهادت من سعادت بورزید که فرزندتان در راه خدا به لقاء پیوست.

همسرم! درود خدا بر تو باد که به پیام امام لبیک گفتی و دوشادوش زینبیان زمان، حاملان آل بتول هستید. اینک که سرآغاز زندگی نوین برایمان بود و جنگ را ترجیح به زندگی شیرین دادیم، تو را می ستایم و از خداوند سلامتی برایت خواهانم.

ای برادران و دوستان گرامی! دست از حمایت امام و ولایت فقیه که در این زمان مرهون بقاء عمر جمهوری اسلامی می باشند برندارید. اگر لحظه ای غفلت کنید، دشمنان جان تازه ای می گیرند و خون شهدا را پایمال می کنند و اسلام و مسلمین برای همیشه از روی زمین محو می شود. عمرتان را در تحصیل کمالات سپری کنید و لحظه ای زندگی را در گردآوری فضیلت های علمی و عروج از پستی و نقصان به قله کمال و از فرودگاه جهل به اوج عرفان بکار گیرید. نیکیها را گسترش دهید و برادرانتان را در رسیدن به کمالات و معنویات الهی یاری کنید.»
 

انتهای پیام/

منبع: دفاع پرس
اینستاگرام
صداقت و ایمان شجاعت و دلاوری در نبرد با دشمن فرماندهی عملیات ها و قدرت و تاکتیک دفاعی .طراحی عملیات ها و تلفات کم نیرو و امکانات و پیروزی ها ی بزرگ در جنگ از عملکرد این فرمانده شجاع و مالک اشتر زمان بود او قرق در ایمان ومعنو یات بود سردار بی ادعا و خط شکن دوران .روحش شاد
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi