شنبه 26 آبان 1397 , 10:02
فرمانده ای که خودش پای کار بود
شهید جواد حاج خدا کرم، فرمانده سابق ناحیه ی انتظامی «سیستان وبلوچستان» در یازدهم آذرماه سال 1334 در یکی از محله های جنوب تهران در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد. از همان کودکی به اهل بیت عصمت، عشق می ورزید و یکی از بنیانگذاران هیأت محبان الهادی بود. وی ضمن تحصیل به ورزش باستانی نیز علاقه داشت و یکی از زبده های این ورزش بود. در دوران جوانی تحت تأثیر برادر بزرگتر خود«شهید ابراهیم حاج خداکرم» قرار گرفت و مبارزات سیاسی خود را شروع کرد. درعین حال تحت تأثیر روحیات انقلابی خانواده و مردم و البته بدون هیچ هراسی به توزیع اعلامیهها و رساله امام اقدام میکرد و این را افتخاری برای خود میشمرد.
فعالیت های شهید پس از پیروزی انقلاب اسلامی
با ورود حضرت امام (قدس سره) به کشور اسلامی تحت رهبری آن بزرگوار لباس مقدس کمیته انقلاب را به تن کرد ابتدا در کمیته استقبال از حضرت امام وبعد در کمیته انقلاب اسلامی به انجام وظیفه پرداخت . کمیتههای مساجد علیابن – ابیطالب (ع) و مسجد ابوالفضل (ع) در 17 شهریور را تشکیل داد شروع توطئه کردستان از سوی استکبار در سال 57 بفرمان حضرت امام به کردستان رفتند و در کنار دکتر چمران و شهید قرنی حماسهها خلق کردند.
با شروع جنگ تحمیلی در حالی که جواد در بیمارستان قلب بستری بود متوجه شد که برادرش از برادران کمیته و محله گردانی را به نام میثم تشکیل داده و میخواهند به جبهه بروند شبانه از بیمارستان بیرون آمد و همراه آنها به جبهه میرود و در یک عملیات بزرگ همراه با شهید چمران در جنگهای نامنظم به دشمن حمله کرده و عراقی های داخل شهر خرمشهر را، تامرز شلمچه به عقب میرانند که درهمین عملیات ابراهیم شهید میشود و ایشان جنازه او را به دوش می کشد و به تهران میآورند و بعد از به خاکسپاری به جبهه برمی گردند و فرماندهی گردان فوق را عهده دار می شود.چون شهید «ابراهیم حاج خداکرم» اولین شهید جنگ در محله 17 شهریور بود تعداد زیادی از جوان های محل به همراه حاج جواد به جبهه می روند.
فرمانده ای که تنها دستور نمی داد بلکه خودش پای کاربود
همسرش درباره ویژگی های اخلاقی و رفتاری شهید می گوید: درهر شهر و دیاری که با او زندگی می کردیم وقتی خبر می دادند که فلان جا درگیری است خودتان را برسانید هیچ وقت دستور نمی داد اول خودش پیشقدم می شد وسینه سپر می کرد ودیگران نیزبا عشق وعلاقه همراه او بودند.
فرمانده ای بود که همیشه دست زیردستان خود را می بوسید حتی وقتی سربازها وپادگان ها را نظارت می کرد گاهی نظافت آنجا را انجام می داد ومی گفت: رعایت نظافت شخصیت انسان را پایین نمی آورد. همیشه اعتقاد داشت ما وقتی موفق هستیم که پیرو ولایت فقیه باشیم و زمانی هم که ماموریت سیستان به ایشان محول شد به خاطر دخترهایمان زیاد تمایلی نداشت. ولی وقتی که گفتند دستور مقام معظم رهبری است، گفت: چون دستور آقا است "خودم و خانواده ام فدای او".
برای هر لحظه ای آماده و جوابگوی خدمت به مردم بود و می گفت: من وقف این جامعه هستم هر کاری را که برای مردم سیستان انجام می داد، خوشحالی اش را از این ماموریت نشان می داد؛ کارهایش که خوب پیش می رفت سجده شکر به جای می آورد و می گفت: خدا را شکر می کنم که یک روز دیگر به من عمر داد تا گامی برای مردم محروم و مستضعف این جامعه بردارم و خدمت کنم.
گفته می شود یک هفته پیش از شهادت، برای شرکت در سمیناری به تهران آمده بود و با وجود همه گرفتاریها، به مردم محله خود سرکشی میکرد و از آنان و فامیل و دوستان حلالیت میطلبید؛ گویی که میدانست شهادتش نزدیک است.این دیدارها و طلب حلالیت البته برای دوستانش سؤال برانگیز شده بود و او میگفت: خواب پدر و برادر شهیدم را دیدهام و آنها میگفتند جای ما خیلی خوب است و شما نیز به زودی پیش ما خواهی آمد. سردار به هنگام برگشت به سیستان و بلوچستان از مادر خود نیز طلب حلالیت کرد و بر پاهای مادر بوسه می زند.یک روز بعد از این خداحافظی آخر، فرزند دختر او هم در خواب میبیند که پدر به شهادت رسیده است. او این خواب را برای پدر نقل میکند و پدر میگوید: انشاءالله مبارک است.
سرانجام سردار رشید اسلام، جواد حاج خدا کرم در بیست و پنجم آبان سال 1376 در منطقه عملیاتی شیلر، از توابع شهرستان زابل، در یکی از بازدیدهای مرزی و در رویارویی با اشرار، براثر شلیک مستقیم گلوله به ناحیه سر به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکرپاکش پس از تشییع پرشور در قطعه ۲۴ بهشت زهرا (س) درتهران به خاک سپرده شد.