شنبه 03 آذر 1397 , 15:09
به بهانه میلاد فخر آفرینش
با صلوات بر محمد و آل محمد (ص)، این سروده به مناسبت میلاد باسعادت حضرت ختمی مرتبت، به آن حضرت و خاندان مطهرش تقدیم می شود:
فاش نیوز - با صلوات بر محمد و آل محمد (ص)، این سروده به مناسبت میلاد باسعادت حضرت ختمی مرتبت، به آن حضرت و خاندان مطهرش تقدیم می شود:
شبی که نام تو را عشق بر زبان آورد
به جسم مرده ی هستی نوید جان آورد
کنار برکه ی هستی نشسته بود خدا
و دل به زلف سیاه تو بسته بود خدا
بنفشهای که در آن برکه بود بو میکرد
تو را ز خویشتن خویش آرزو میکرد
که ناگهان دل تنهاییاش گرفت و شکست
فرشتهای به تسلی کنار برکه نشست
فرشته بال و پری زد گلی به آب افتاد
و نام توبه زبان گل و گلاب افتاد
تو خندهای زدی از مهر ای ستاره ی عشق
به جان خرمن شب شعله زد شراره ی عشق
شب عدم چو به روز وجود میگروید
به دین پاک تو بود و نبود میگروید
خدا تمام دلش را به دست میآورد
تمام نیستیاش را به هست میآورد
چه شور و شوق عجیبی برای خلقت داشت
مدام بذر محبت در انجمن میکاشت
صدای بال ملائک در آسمان پیچید
خدا برای تو انجم در آسمان میچید
تو انفجار بزرگی و هستی هستی[1]
شراب ناب امیدی و مستی مستی
گرفته دامن لطف تو را بهار وجود
نبود اگر نفس سبز تو بهار نبود
زمین به یمن وجود تو آسمان دارد
و شب قدوم تو را ماه و اختران دارد
از ارتفاع تو هستی فرود میآید
عدم به شوق تو در این وجود میآید
اگر برای تو باشد وجود میارزد
کرشمه ی تو به بود و نبود میارزد
همه وجود تو زیباست، کار کارِ خداست
و صنع چشم سیاه تو شاهکار خداست
تو ای عصاره ی پاکی حبیب او شدهای
برای خاکی و افلاکی آبرو شدهای
به روی توست که گلزار رنگ و بو دارد
به حسن خلق تو این هستی آبرو دارد
بهروز ساقی