یکشنبه 25 آذر 1397 , 15:32
نقاط ضعف و قوت بنیاد شهید و غفلت نابخشودنی مسئولان
جالب و البته دردآور است؛ با اینکه اکثر کارکنان بنیاد شهید از ایثارگران و خانواده آنان هستند ولی سیستم معیوب این سازمان باعث شده است خود ایثارگران که از متعهدترین، توانمندترین و با انگیزه ترین افراد جامعه هستند...
فاش نیوز - این روزها کمتر چیزی از عملکرد بنیاد شهید و امور ایثارگران پیدا می شود که توانسته باشد رضایت ایثارگران را کسب کند. خصوصا" در شرایط فعلی که مسئولان بنیاد به بهانه کمبود اعتبار، تقریبا" از بسیاری امور شانه خالی می کنند و بی مسئولیتی خود را پشت اینطور بهانه ها پنهان می سازند. در چند ماه اخیر مسایل فرهنگی که زمانی مسئولان بنیاد مدعی بودند اصلی ترین مسئولیت آنان را تشکیل می دهد، بکلی تعطیل گردیده و کارهای دیگری از قبیل برنامه های زیارتی و سیاحتی و ورزشی را هم که تحت این عنوان انجام می دادند به طور حداقلی و برای خالی نبودن عریضه! و رفع تکلیف تاحدودی پوشش می دهند.
ایثارگران که در سال های اخیر به دلیل افزایش سن و سال و در نتیجه آن، خودنمایی بیشتر مشکلات جسمی و روحی، شرایط سخت تری را می گذرانند، بسیار بیشتر از گذشته ناکارآمدی مسئولان و نقص عملکرد این بنیاد را با گوشت و پوست خود احساس می کنند. شاید بخشی از مشکلات را بتوان به دوش دیگران و فقدان اعتبار و تحریم و ... انداخت ولی اگر عمیق تر به موضوع نگریسته شود، اداره روزمره و بی برنامه و باری به هرجهت این سازمان عریض و طویل از عمده ترین دلایل ناکارآمدی آن به شمار می آید. سازمانی که به ادعای مسئولان آن در حد چند وزارتخانه اهمیت و گستردگی دارد و اقشار تحت پوشش آن از ویژه ترین اقشار جامعه هستند، می شود ادعا کرد که هیچ برنامه ای برای آینده آنان نداشته و هنوز هم ندارد! چرا که حتی انتخاب و بکارگیر کارکنان و کارشناسان آن هم از روی برنامه نیست و تنها به خاطر رفع مشکلات روزمره خود و دیگران انجام می گیرد. از بکارگیری افراد با علایق شخصی، خانوادگی و حزبی و گروهی گرفته تا حتی بکارگیری ایثارگران به منظور رفع مشکل اشتغال آنان و...
جالب و البته دردآور است؛ با اینکه اکثر کارکنان بنیاد شهید از ایثارگران و خانواده آنان هستند ولی سیستم معیوب این سازمان باعث شده است خود ایثارگران که از متعهدترین، توانمندترین و با انگیزه ترین افراد جامعه هستند، نه تنها نتوانند مشکلات ایثارگران را حل و کنند، بلکه گویی مشکلات آنان را مضاعف نیز می سازند!
جالب است بدانید رئیس اسبق بنیاد می گفت و خیلی از مسئولان بنیاد هم به صراحت تصدیق می کنند که در حدود حداقل 30 درصد از کارکنان بنیاد اگر در خانه بمانند و حقوق و مزایایشان را هم کامل بگیرند باز هم برای بنیاد از نظر هزینه و بار مال و... به صرفه تر خواهد بود. این مسئله علاوه برآنکه حرف فوق را اثبات می کند، نشانگر آن است که سازمان بنیاد شهید و در واقع مسئولان، مدیران و برنامه ریزان آن حتی قادر نیستند برای بخش هایی که در عملکرد بنیاد احساس نقص هست از این نیروهای مازاد استفاده کنند. اینگونه است که حتی اگر در جایی هم خدمتی پیدا می شود که احیانا" در حد قابل قبول از سوی این نهاد ارائه می گردد، مثل بحث بیمه و درمان، در اقدامی غیرمسئولانه آن را از خود و ایثارگران دریغ می کنند و داد ایثارگران دردمند را درمی آورند!
اما این مقدمات که برای همه قابل لمس و اظهرمن الشمس است، زمینه چینی برای بیان این حرف دردناک است که متأسفانه بنیادی ها و بنیاد هنوز هم با وجود همه بهانه های حق و ناحق، ظرفیت های بالفعل و بالقوه فراوانی دارند که می شود با فعال کردن آنها کارهای بزرگی انجام داد و مشکلات بزرگ برزمین مانده را حل وفصل کرد. برای نمونه، بسیاری از مشکلات ایثارگران تنها با به کار انداختن ظرفیت نظارتی، پیگیری و بازخواست و مطالبه حقوق ایثارگران از دستگاه های دولتی توسط سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران که مغفول و متروک مانده است، قابل حل می باشد.
بهروز ساقی
چند روزی با همین روشهای گروگانگیری در مسند قدرت بلا منازع نظام اسلامی قرار گرفتند اما خیلی زود روزگارشان به پایان میرسد و طبق معمول رو سیاهی به ذغال خواهد ماند.
کارشکنی و ضدیت با نیروهای انقلابی و گروگانگیری نیازمندی مردم برای باز کردن راه انحراف از اصول انقلاب بعلاوه انواع توهین و تحقیر نسبت به نیروهای وطن پرست و انقلابی را فقط میتوان ظلم و ستمی نامید که ریشه در سرخوردگی و انحرافات عقیدتی آنان از اسلام ناب و رهبری معظم انقلاب ارزیابی دچار هستند لذا مطابق قاعده و سنت الهی آنها با همین روشهای ضدیت و عقاید انحرافی، خودشان را نابود کردند تا مصداق کسانی باشند که خداوند متعال چوب را بدست خودشان میدهد و میگوید خودشان را بزنند و تادیب کنند.
اگر کمی فکر کنند آنها با چتر حمایت نظام اسلامی که بر سرشان گسترده شده ضدیت دارند که همین انحراف کافیست تا منجر به برکناری و عزل آنان از نعمت حمایت رهبر معظم انقلاب یا بهتر بگوییم چتر حمایتی که ولایت داری آنان از جانب مردم و مسلمانان تفویض شده برای همیشه از دست بدهند.
چطور امکان دارد افرادی با تحصیلات عالی و سالها تجربه بعلاوه دارایی عظیم و نامتناهی از رهنمودهای متعالی و مردمی با قرنها فرهنگ مداری و هوشیاری دینی مرتکب چنین اشتباهات محاسباتی شوند که بجای قدردانی از ولایتمداری و حرکت بسوی تعالی الهی و فتح قله های معرفت بطور واضح و اشکار در امور ولی نعمت و اختیار دار خودشان کارشکنی و ضدیت کنند سپس نام عملکرد وارونه را نیز تدبیر و امید بگذارند!!!!؟؟؟
آنچیز که بجایی نرسدفریاداست.
خیلی دردودل دارم ،جانبازاعصاب وروان هستم،مشکلات عصبی درحال ازپادرآوردن من وخانواده است،اما گفتنی هاراخیلی ازجانبازان عزیزهمچون شماگفته اند،این بار من مخاطبم رهبرمعظم انقلاب است،نه به دولت کاردارم ونه به مجلس ونه بنیادشهید،فقط میخواهم بگویم آقا سلام، درپیچ وخم زندگی های روزمره،دراین زمانه که همه خدمتشان رابه مردم باآماروارقام درصد میدهند، بهترین حامیان شماواین کشور(جانبازان) این فدائیان نظام مقدس جمهوری اسلامی دارن تک تک پرمیکشن،تشکیلات جانبازان وخانواده های آنان شده است مدکزآزمون وخطای دولت ومجلس درتصویب قانون وعمل نکردن به آن ،هیچکس پاسخگوی اینهمه بی توجهی وبی انصافی به این قشرازجامعه نیست،وضعیت نابسامان درمان ودارو،بیمه مکمل ،مسکن وغیره،عمل نکردن به قانون جامع خدمات رسانی به ایثارگران وهمه ی آنچه که بایدانجام می شدونشده است،آقا جان رهبرعزیزم درست است ازنظرتکنولوزی ووضعیت دفاعی ونظامی حرفهای زیادی برای گفتن داریم اما هنوزدرصورت بروزجنگی برعلیه این نظام تکلیف جنگ درمیدان های نبردبه واسطه سپرکردن سینه های امثال مادرمقابل تیرهای دشمن مشخص خواهدشدکه امیدوارم هیچ وقت جنگی برعلیه این کشورصورت نگیرد چون جنگ چیزخوبی نیست ،آقای عزیزم به دادمان برسید.
به زخم تیر نه، دق کرده مرده
به گفتند تورفتی جبهه بی خود
مکو از جبهه این حرفها دگر مرد
تمام شد هرچه بود و هرچه کردی
مکن صحبت ز جانبازی و مردی
دگر آن روزها پایان گرفته
دگر کشور سامان گرفته
نه جنگی و نه توپی و نه تانکی
تمام صحبت ها حرفهای بانکیست
کنون صحبت زپول است و دلار است
زدنیا حرف بزن، دل یبیقرار است
مگو از جبهه این حرفها قدیمیست
مگو از آسمان ،حرفها زمینیست
عجب رسمی شده رسم زمانها
رفیقان میخورند زخم زبانها
چه زخمی بدتر از زخم زبان است
درون سوز است و دردش در نهان است
چه دردی بدتر از زخم پر از نیش
ز نامردان بدفهم و کج اندیش
گجا جانباز نابینا ز دیده
ز بی چشمی به آسایش رسیده
کجا ویلچر نشین قطع نخاعی
بود آسوده از بی دست و پایی
کجا آن شیمیای جوانمرد
بخوابد یک شبی آسوده از درد
پیام من به جانبازان چنین است
یقینا جایتان عرش برین است
بله دوستان این شعر هرچند نمی دانم چه کسی آن را سروده
اما زبان حال تمام جانبازان است
درست می گوید که امروز فقط در بنیاد حرف پول و اغتبار و بانک و قیمت دلار ................ هست
ای نماینده های مجلس
ای دولت مردها
دهه شصت هم این مشکلات وجود داشت اما جانبازان پشت پا به همه مشکلات اقتصادی و گرفتاری های خود زدند و رفتند ایثار کردن و از خود گذشتند تا امروز تو راحت پشت میز بنشینی و حتی درمان آنها را به بازی بگیرید
این انصاف هست ؟ این رسم مردی و جوانمردیست ؟
رزمنده ای را بعد از 30سال از جنگ مشکلات ریوی و در کمیسیون عالی تایید گردد و به خاطر اعتبار ناچیز مانند توپ فوتبال بین بنیاد و کمیسیون سپا رد وبدلش کنی ؟
به چه جرمی ؟ به چه دلیل ؟
به جرم اینکه 30سال سکوت کرد ؟
به جرم اینکه شیمیای شد و حاضر به ترک صحنه جنگ نشد ؟
این رفتار شما با کدام معیار دین و مذهب ما هم خوانی دارد ؟
با کدام رهنمود امام راحل و رهبر ما هم خوانی دارد ؟
فقط نظراتی را ثبت می کنید که حمد و ثنا باشد اگر انتقادی از دولت مردان شود دیگر از ترس می لرزید و .......................
جناب آقای موسوی هیچ دردی بدتر از زخم زبان نیست اما بدتر از زخم زبان تهمت ناروا برای حذف حق جانبازی و سایر حقوق جانبازان دردمند است.
اصولا هرگونه اتهامی میبایست اثبات شود در غیر اینصورت هر فرد حق دارد نسبت به تهمت ناروا اعلام شکایت کند لذا اینجاست که چنین تهمت ناروایی که قابل اثبات نباشد و فقط توسط مسئولی با حدس و گمان به بنده خدایی انقلابی و ولایتمدار نسبت داده شود و موجب بدنامی و محرومیت از حقوق اجتماعی شود و هزار نفر جمع شوند این سنگ را از چاه درآورند اما نشود چقدر دردناک و سوزناک و کشنده میباشد.
امروز شاهد هستیم افرادی انقلابی و ولایتمدار بعلت افشای فسادهای اخلاقی و سیاسی و غیره مورد تهمت های ناروای افرادی بی دین و کافر و ظالم در فضای مجازی و سایر رسانه ها قرار دارند و بطور کلی تمام این جریانات و بازیهای سیاسی برای باقی ماندن در قدرت و ادامه سوء استفاده از بیت المال است.
اگر انسانهایی با وجدان و مومن بودند از پست و مقام و ریاست پرهیز کرده بودند در حالیکه برخی از مسئولان باید با مصوبه مجلس از میزهای ریاست کنده شوند البته بشرط حضور در پست و مقام دیگری که دست قانون به آنها نرسد. اینها سر چه کسانی را کلاه گذاشتند ؟؟ در ایران اسلامی آگاهی به حدی رسیده که ساکنین روستای دور افتاده از مسائل و اخبار روز کاملا مطلع و صاحب نظر شدند و از سیاست بازی بخوبی آگاهی دارند.
پس با توجه به معارف اسلامی و سنت پیامبران و معصومین (ع) در پاسخ به شعر زیبای ارسالی باید بگوییم :
هر کسی پنج روزی نوبت اوست لیکن چاه کن همیشه ته چاهست
باید بگویم که این مطلب تندی که جناب دکترتان فرمودند تا حدی بی انصافی است چرا که کارکنان بنیاد هم مثل بقیه کارمندان دولت که در دیگر وزارتخانه عریض و طویل مشغول به کار هستند در حال ... به قول دکترمان گزران وقت هستند. در ضمن باید به محضر دکتر عزیزمان بگویم سه سال متوالی است که بنیاد شهید در بین دستگاه دولتی بابت خدمات رسانی به جامعه هدفش رتبه برتر را کسب نموده است.