شناسه خبر : 62773
شنبه 08 دي 1397 , 16:50
اشتراک گذاری در :
عکس روز

بیمه بی منت سالار شهیدان!

از سفره انقلاب تا سفره ابا عبدالله...!

هرچه زمان گذشت، فاصله طبقاتی سربازان مجروح وطن، با تمام امکانات رفاهی درج شده در قوانین، بیشتر شد و زخم زبان خلایق، زخم روحی آنها را عمیق تر کرد!

آشناس - روزگاری خط آهنی بود و خط تلفنی! مردم بالای ریل پشت خطی قلمداد می شدند و پایین ریل، زیر خطی ...
خط تلفن را هم فقط پولدارها داشتند و عوام دلشان به کیوسک های دو ریالی تلفن خوش بود و بس! شهرها هم یک خط وسط داشت، یکی بالای شهر و یکی دیگر پایین شهر.

انقلاب شد. بالا شهری ها دُمشان را گذاشتند روی کولشان و فرار کردند. انقلاب ماند با پایین شهری ها! پابرهنه ها برای تثبیت انقلاب هزینه های گزافی دادند، زیرا امید داشتند لااقل از زیر یک خط بیرون خواهند آمد، آنهم خط فقر!
دلهره و اضطراب و کشمکش انقلاب فروکش کرد و نوبت اثبات انقلاب رسید. رفتارهای انقلابی و ظالم و مظلوم بودن افراد فورا پیگری می شد.
زورگوها در جامعه جایی نداشتند. دوران آژان و آژان کشی تمام شده بود؛ لاتی و الواتی هم غلاف خود را پیدا کرد و چاقوهای ضامن دار به گنجه ها سپرده شد. دیگر کسی دستمال یزدی و کلاه شاپو را نشانه غیرت نمی دانست، مردم انقلاب کرده بودند و انقلابشان را دوست داشتند.
همه پیشمرگ هم می شدند زشت و زیبا هم نداشت، نان و پنیر من،نان و پنیر تو هم بود. هر که هر چه داشت در طبق اخلاص کرامت می گذاشت و با جان دل اهدا می کرد. از نان بربری شور تا جان شیرین.
مدتی که از انقلاب گذشت فلسفه سهم خواهی بر سر زبان ها افتاد. احزاب و گروه ها به نام خلق، سهم خود را از انقلابی مردمی، از مردم ، طلب می کردند!

اصولا بعد از انقلاب سفره ای پهن نبود که هر کس لقمه ای برای تیم خود طلب کند، بلکه می بایست سفره هایی پهن می کرد تا گرسنگان سیر شوند. حلبی آبادها، گود نشین ها، کارتن خواب ها، توسری خورهای آژان ها.... همه گرسنه کرم سفره انقلاب بودند.

اما تمول ریا کارانه و غلط پنداری فرمولیک انقلاب مردمی برای عدالت خواهی، تشخیص ندادن اصل شهادت با جداول پلکانی مارکسیستی، در هضم منطقی و توجیهی هدف و وسیله، دچار خود عدالت محوری شدند.
ترورها، بمب گذاری ها، آدم ربایی ها، تهدیدات، آتش زدن منازل و مغازه ها به صورت سازماندهی شده شروع شد.
مردم انقلابشان را می خواستند و گروه های افراطی سهمشان را؛ تناقص افکار و هدف کاملا خودنمایی می کرد.
مردم در حین نماز جماعت در مساجد و اماکن مذهبی هدف قرار می گرفتند، در روز روشن اتوبوس های شرکت واحد در خیابان های اطراف دانشگاه به آتش کشیده می شد، افراد دانشمند و عالم و فرهیخته توسط مغزهای یخ زده ترور می شدند، طعم تلخ اضطراب و دلهره در شهرها جای خود را در لابلای شیرینی پیروزی باز می کرد و ذائقه مردم به هیچ عنوان این طمع را نمی پسندید.
نداشتن اصول عروض و قافیه مردم سالاری در بین گروهکها باعث شد سلاحهای غلاف شده بعد از انقلاب بیرون بیاید و آهنگ برنادت خلق، به نام خلق پرستی از یک طرف و اپرای گلسرخی های خانه های تیمی گرو هک های اقلیت و اکثریت در چهار گوشه ایران، شته سیاسی بر نهال انقلاب نشاند.

در برزن محلات، اراجیف «ال پاچینو» باصطلاح «خلق قهرمان» و «برت لانکسترها»ی مارکسیتی بلوک شرق ارعاب را به همراه «لارنس» های نفوذی در تشکیلات نظام، رفته رفته افکارعمومی مردم را بصورت مستحکم در مقابل خود قرار دادند.
دیگر حکایت آشنای جملات بسازبندازی رهبران معاند گروهک ها برای مردم پشیز سیاهی ارزش نداشت. ملت اسلامی ایران اردیبهشت انقلاب خود را از ته دل دوست داشتند. اما خط فقر جایش را با دلخوشی به آینده عوض کرده بود.
جنگی خانمان سوز از سوی دولت بعث عراق به ایران اسلامی تحمیل شد. تمامی سرداران نامدار و بسیجیان قهرمان، یکدل و یکپارچه به سوی دفاع از حریم مرزهای کشور رهسپار شدند. بهترین نیروهای زبده ارتش، تا جان برکف ترین فرزندان این مرز بوم، شهادت را با آغوشی باز پذیرا شدند، تا تن به ذلت نعره اهریمن تا دندان مسلح ندهند.

لفظ حکم قادسیه صدام در مقابل هیمنه کلمه سپاه و ارتش وبسیج خرد شد. رویای احمقانه دیکتاتور ملعون سرتاپا مسلح، در روز دوم جنگ، با پرواز عقاب های سرزمین پارس به کابوس تبدیل شد.

هشت سال دفاع مقدس مردم، ما را در مقابل هر مسئله ایی آبدیده تر کرد؛ تا اینچنین، قدرت فولادینی در منطقه آسیا ظهور کند!

جنگ که تمام شد، همه به زندگی برگشتند، جز «جاماندگان» زخم خورده جنگ. فصل سازندگی شروع شد. همه همدیگر را ساختند! عده ای پای منقل ها، عده ای در بساز بفروشی ها، عده ای در معاملات کلان اقتصادی، عده ای در دوایر دیوانی، عده ای در حزب های وابسته به خود! عده ای در آقازادگی ....

جاماندگان، «جانبازان» نام گرفتند که سال های بعد مرموزانه به جرگه فراموش شدگان کوچ داده شدند.

هرچه زمان گذشت، فاصله طبقاتی این سربازان مجروح، با تمام امکانات رفاهی درج شده در قوانین، بیشتر شد و زخم زبان خلایق زخم روحی آنها را عمیق تر کرد.

قوانین بی پشتوانه بدون اجرا از رسانه ها در بوق و کرنا می شد تا سرچشمه بدبینی عوام ظاهر بین را جاری سازد. از یک سو قوانین اناالحق، اناالحق زنان بر سر می کوفتند، و از سوی دیگر ریشخند قلم نهی اش می کرد!

ویروس ضدیت و بدبینی به صورت کودتادیی مخملین، توسط عوامل از فرنگ برگشته و دلداگان فرهنگ مصالحه، در بین عوام بی خبر اپیدمی شد؛ تا جایی که تعهد درمان بهترین سربازان تمامی اعصار ایران زمین، مابین دو واژه کاغذ و قلم در دوایر متعدد عقیم ماند.

حال سوال اینجاست که دستگاه عریض و طویلی که نام معاونت، با هزاران پرسنل و کادر مدیریت فراوان و دریافتی حقوق و مزایاست، درمانده مبلغ ناچیزی برای بیمه تکمیلی تعدای از جانبازان است؟!

وااسفا که اصل فلسفه مدیریت و مدیریت اکادمیک کلاسیک توسط زدو بند های فامیلی، در سرازیری قهقراء قرار گرفته است.

سال های خط فقر با سوال های خط فقر برگشت. اینکه چگونه خط فقر دست دوستی خود را با اندیشه های بلاهت به هم می فشارند، سوال تامل برانگیزیست که علمای جامعه شناسی در جواب آن مانده اند.

حال بیمه تکمیلی به همراه خط فقر، در آن سوی وعده ها، سوار بر مرکب ناشنوای چموشش، در میدان حماقت دیوانی یکه تازی می کند و دهن کجی خود را بر جان نثاران مدافع وطن نشانه می رود.

القصه، روزگار نامراد، خط شکن های جبهه های جنوب و غرب کشور را در زیر خط فقر به چالش می کشد تا در زمانه اختلاس، که از صنف پیشه، درحال تبدیل شدن به ریشه است، ما برای درمان آلام جسمی و روحی خود، ملتمسانه چشم به پوزخند بودجه اختصاصی داشته باشیم.

پیک اجل هراز چندگاهی در بی خبری انصاف مدعیان رخ نمایی می کند و در سکوتی غمبار، یاران جان برکف ایران اسلامی را فرا می خواند تا در آرامش ابدی، بدون هیچ درد و رنجی همجوار یاران سفرکرده  خود، بیمه بی منت سالار شهیدان باشند!

السلام علیک یا ابا عبدالله حسین ( ع) ....

کد خبرنگار: 20
اینستاگرام
من دختر جانباز 55%عطایی هستم و دانشجویی ارشد جامعه شناسی از شما متشکرم که با این نوشته روح پدرم رو شاد کردید .
خوب است رزمندگان و جانبازان عزیزی که می توانند اینگونه زیبا و اثرگذار بنویسند دردهای همرزمان خود را فریاد بزنند و منویاتشان را ثبت و ضبط کنند و این وظیفه است
سلام من بیست ساله دردسر کشیدم و فریاد زدم حرفم رو نشیندن
ولی امروز خوشحالم که یک نفر بی منت ما رو بیمه میکنه . فاش نیوز دستدرد نکنه
خیلی عالی بود
سلام. تشکر از این برادری که چنین متن تأثیرگذاری را نوشته است. خوب فرموده اند خیرالکلام ما قل و دل، خیلی مختصر و مفید از اول انقلاب تا کنون را به تصویر کشیده و در عین خلاصه بودن، بسیارتأثیرگذار است. کاش نام نویسنده را نیز می نوشتید
درصد های کیلویی ممنوع
بنیاد به شدت مواضب یک مسئله باشد. از این موارد زیاد است خصوصا اعصاب و روان های دروغین و شکستگی های دروغین را مواضب باشند تا علائم موج گرفتگی نداشتند درصد ندهید و حق سایر جانبازان را ضایع نکنید چون فردا روز باز می گید بودجه کم اومده و یک چیز دیگه ی جانبازان واقعی را مجبور می شوید قطع کنید.
بیشترین اسیب را جانبازان از همین جانباز های دروغین خوردند که بیشتر از همه هم ادعای جانبازی دارند پس بنیاد مواضب باشد و با بی تدبیری موجب اسیب نشود.
در خود قانون هم امده است که 5 درصد به کسانی که درصد سپاه و ارتش دارند اما درصد بنیاد ندارند در صورتی که مجروحیت در کمیسیون های سپاه و ارتش در کمیسیون های بنیاد ( ثابت ) شد داده شود.
حتما در قسمت بدون ویرایش از شما چاپ شود
سلام کار و مشکلات جانبازان با گفتار درمانی حل نمیشود
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi