شناسه خبر : 63767
دوشنبه 22 بهمن 1397 , 15:55
اشتراک گذاری در :
عکس روز

گزارش حضور جانبازان در جشن ۴۰ سالگی انقلاب

قهرمانانی که مردانه پای حرف رهبری ایستادند!/تصاویر

امروز باران و اشک و حضور و عشق و بصیرت در خیابان انقلاب جریان داشت و تا چشم کار می کرد مردم بودند و ایستادگی و ولایت پذیری و ... و امروز قطرات باران، بوسه هایی شدند و بر صورت و شانه ها و پاهای مردم... و قهرمانانی که محکم ایستاده اند... حتی بر چرخ!

فاش نیوز- وقتی نام عشق به وطن به میان می آید، هر کس که باشد، ضربان قلبش تندتر می شود و حسی سرشار از شور و احساس وجودش را فرا می گیرد... دشمن، از مدتها قبل خط و نشان این را کشیده بود که ایران، 40 سالگی انقلابش را نمی بیند!... اما امروز مردم ایران ورق ادعاهای امریکا و امثال او را برگرداندند و جشن و مرامسی باشکوه تر از سال های پیشین را برای انقلاب خود برگزار کردند... حضور پرشور و باورنکردنی مردم در سرمای بهمن ماه و هوای بارانی امروزجانی تازه در رگ های انقلاب دمید و حتی حال خود شرکت کنندگان در مراسم را نیز خوب و خوب تر می کرد.

چهره های شاد و خندان... جمع های مختلف دوستانه و خانوادگی... با چتر و بدون چتر... همه گونه اش در میان جشن امروز در خیابان انقلاب دیده میشد!...اما همچونان هر سال، پیشگامام اطاعت از ولایت و رهبری... قهرمانان خستگی ناپذیر وطن... دلداگان مسیر عاشقی... رهروان حضرت عباس (ع) یعنی جانبازان، باز هم امسال با حضوری کم نظیر درمیان مردم نه تنها عاشقانه به امر ولی فقیه خود و برای حفظ انقلابی که برایش سلامتی خود را فدا نمودند، لبیک گفتند بلکه باز هم عظمت و برکت واثرگذاری خود را در این کشور به رخ فرشتگانی کشیدند که شاهد حضور مردم تهران در خیابان ها بودند و دوباره از بخشی از مسیر راهپیمایی جشن انقلاب، نوری خاص بود که تلالو می یافت و آن نور حضور عقابان تیزپرواز روزهای جنگ و جهاد و مردهای حقیقی این روزگار سخت بود!

قرار تجمع جانبازان 70% مثل سال های پیشین، در خیابان آزادی و سر خیابان قانعی بود... با نزدیک شدن به ساعت 10 صبح و افزایش حضور مردم، با وجود بارش شدید باران، تعداد جانبازان مستقر در محل مقرر نیز کم کم افزایش یافت... در طول مسیر جانبازان به ویژه نخاعی کم کم دیده می شدند و با حضور دلگرم کننده خود، حال و هوای خاصی را برای شرکت کنندگان ایجاد می کردند...

مردم با سنین و تیپ های مختلف جلو می آمدند و بارانی از عشق و ابراز ارادت مرد و زن و پیر و جوان بود که به روی پاهای بی حرکت و خیس جانبازان نخاعی و دیگر جانبازان سرازیر میشد... بعضا نه کلاهی بود و نه چتری! اما یادمان بود که اینان همان شیران غران روزهای نبردند که از یک بارش باران، میدان را خالی نمی کنند چون همانهایی هستند که زیر بارش گلوله تسلیم نشدند!...

باران که نشانه رحمت و عشق الهی بود و تو دهانی محکمی به دهان یاوه گویانی که مردم ایران را ضعیف می پنداشتند... یکی از صجنه های زیبای حضور جانبازان در جشن انقلاب امسال، توزیع کتاب از دست جانبازان به دست های قدرشناس مردم بود. و یکی از تاثیرگذارترین کارهای این قهرمانان ناتمام و مانا، ارتباط زیبا و تاثیرگذارشان با مردمی بود که برای صحبت کردن با ایشان جلو می آمدند و در عوض مشتی معرفت و بصیرت و معنویت نصیبشان میشد.

از میان مسئولین هم سردار محسن رضایی، حجت الاسلامی شهیدی رئیس بنیاد شهید و حاج آقا رحیمیان به دیدار جانبازان مستقر در محل استقرار آمدند.

چه عکس های زیبایی که با کودک و جوان و خانواده و ... امروز در کنار این بهشتیان گرفته نشد... و چه اشک های شوق و قدرشناسانه ای که با باران گونه های خیس مردم درنیامیخت... و چقدر زیبا مردم می آمدند و ابراز می کردند و فقط به عشق شهدا و رهبر و جانبازان آمده اند!...

امروز باران و اشک و حضور و عشق و بصیرت در خیابان انقلاب جریان داشت و تا چشم کار می کرد مردم بودند و ایستادگی و ولایت پذیری و ...

و امروز قطرات باران، بوسه هایی شدند و بر صورت و شانه ها و پاهای مردم... و قهرمانانی که محکم ایستاده اند... حتی بر چرخ!

 

عکس و گزارش از شهید گمنام

کد خبرنگار: 20
اینستاگرام
یه سلام گرم ی آرزوی زیبـا
ی دعای قشنگ برای تک‌تک شما مهربانان
شما جانبازان پرشور و شور آفرین
با ذوق و ذوق آفرین
با شکوه و شکوه برانگیز
با غیرت و غیرت آفرین
پایدار وووووو

الهـی روزگارتون بر وفق مراد
غم هاتون کم و زندگیتون
پراز عشق و محبت باشه
صبحتون زیبا
خداوندا امروزبه فرشتگانت بسپار
سبدی پر ازلبخند و شادی
سلامتی و تندرستی
برکت و روزی فراوان
برای دوستان جانبازم به ارمغان بیاورند
امروزتون پرازخبرهای خوب
سلام
صبح تون بخیر
احسنت آفرین خیلی عالی بود تصاویر
حس و حال خوبی به بیننده انتقال می کرد تصاویر
عزیزان شما که مال شهرهای برفی و بارانی هستید
باید حساب همه چیز را در نطر داشته باشید
از دیدن شما در حالی که زیر باران عافلگیر شده بودید
خیلی نگرانتان شدم .
شما باید بیشتر از این مراقب خودتان باشید .
شما خورشید آسمان خوبی ها و ایثار و مهربانید
اگر مراقب خودتان نباشید خدای نکرده بر اثر ضعف، بدن شما در مقابل بیماریها
خورشید وجودتان ....
ای زبانم لال باد ...
بگدارید تجربه خودم را برایتان بگویم .
چند ماه پیش زیر باران غافلگیر شدم اما شور حسینی باعث شد ان وقت
چیزی متوجه نشوم .
یهو درد آمد سراغم . بدنم قادر نبود بیماری را دفع کند .
تمام عضلات و استخوانم به درد افتاد .
به سختی راه می رفتم . بعد کاملا زمین گیر شدم .
با توسل به ائمه و شهدا دوباره راه افتادم
اما هنوز سرما تو استخوانم است .
سه شعله بخاری را روشن می کنم و هنوز دلم می گوید ای کاش می توانستم
تو خود بخاری بنشینم رو شعله آتش .
یه سرمای عجیبی تو استخوانم حس می کنم که نگو
الغرض همه این دردها برای همان چند ساعتی است که زیر باران بودم
با لباس های نامناسب ...
هزار ساله باشید
اما انشاء الله تو مراسمات دیگر و 22 بهمن سال دیگر حتی اگر هوا آفتابی بود
شما با وسایل لازم به خارج از خانه بیایید ..
درود و هزاران درود ب همت و عزم و اراده شما
خیلی ذوق حضورتان را تو مراسم کردم .
انرژی می دید به ادم
یه چیز بگم ؟
دیروز وقتی از مراسم برگشتم درد شدیدی وجودم را فراگرفته بود
رفتم که فقط دشمن ببیند من هم امده ام
وقتی برگشتم خانه نمی دونم از شدت درد چهره ام چطور شده بود
که مادر و خواهرم با نگرانی دویدند سوی من و گفتند تصادف کردی ؟
هاج و واج نگاهشان کردم . خنده دار اینکه من با ناراحتی پرسیدم
ماشینم چکار کردید ؟ کی تصادف کرده باهاش؟
مغزم هنگ کرده بود .
بعد که کمی همه آرام شدیم خواهرم گفت صورتت کبود شده ...
گفتم درد دارم و بعد رفتم جلوی بخاری دراز کشیدم تا کمی که خوابیدم
درد فروکش کرد
عزیزانم تازه می فهمم وقتی می گفتید از درد رنگتان تغییر می کرد
یعنی چه ؟
من مراقب خودم هستم تو رو خدا مراقب خودتان باشید
آرزوی یه سلفی گرفتن با افتخار با شما را دارم .
عمری بود سال دیگر دسته جمعی در کنار آقامان صاحب اصلی انقلاب ...

کاش بارانی ببارد قلب‌ها را تر کند
بگذرد از هفت بند ما، صدا را تر کند

قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه‌ها
رشته رشته مویرگ‌های هوا را تر کند

بشکند در هم طلسم کهنه این باغ را
شاخه‌های خشک و بی بار دعا را تر کند

مثل طوفان بزرگ نوح در صبحی شگفت
سرزمین سینه‌ها تا ناکجا را تر کند

چترهاتان را ببندید ای به ساحل مانده‌ها
شاید این باران -که می‌بارد- شما را تر کند
آقای جانباز عسکری کارتان خیلی با حال بود عجب لباسی برای خودتون دست و پا کردید ؟
خدا نبخشه یگ چتر ندادن که جانبازان خیس نشن فقط بلدن عکس یادگاری بگیرن
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi