شناسه خبر : 64038
چهارشنبه 28 فروردين 1398 , 10:46
اشتراک گذاری در :
عکس روز

گفت‌ و گو با جانباز نخاعی «علی اکبر حاجی مزدارانی» (بخش پایانی)

دغدغه هایی که برای یک جانباز واقعی تمامی ندارد!

در بخش پایانی گفت و گو با این جانباز فداکار، او درباره انتظاراتش از مسئولین، دولت، بنیاد، و از جوان ها و مدافعان حرم گفته است.

فاش نیوز - گفت و گو با جانباز علی اکبر حاجی مزدارانی، یکی از شیرین ترین گفت و گوهای ما بود؛ چرا که این جانباز عاشق، یکی از طولانی ترین خاطره گویی ها را با جزئیات، خالصانه و در کمال حفظ امانت و صحت، خاطراتش را بازگو می کرد.

در 6 قسمت پیشین، کودکی تا نوجوان و جوانی، جریانات زندگی، اعزام به جبهه، حوادث رخ داده و مجروحیت های این جانباز را باهم مرور کردیم تا به اکنون زندگی پر افت و خیزش رسیدیم.

در این بخش که بخش پایانی گفت و گو با این جانباز فداکار است، او درباره انتظاراتش از مسئولین، دولت، بنیاد، و از جوان ها و مدافعان حرم گفته است.

فاش نیوز: نظر شما درمورد شرایط کنونی کشور و دولت و مسئولین چیست؟

- با توجه به رهبری خردمندانه حضرت امام، حالا اگر نگوئیم پیامبر گونه ولی امام گونه بوده؛ و به هر حال تأکید بر اجرای قانون اساسی، اصل  ولایت فقیه و الزامات قانون، این که مردم باید در رابطه با تحقق شعار "استقلال آزادی جمهوری اسلامی" در صحنه باشند و سرنوشت خودشان را در دست خودشان بگیرند و انتخاب کنند. حتی در ارتباط با تعیین رهبری هم با واسطه، توسط انتخاب خبرگان خوب. ما دیدیم که بعد از رحلت حضرت امام، همه بر سر و صورت خود می زدیم و ناله می کردیم از مصلی تا بهشت زهرا، به طوری که من یک تکه از کفن امام را هم دارم هنوز؛ یعنی اینقدر مردم به امام علاقه داشتند که به عنوان تبرک تکه هایی از کفن امام را نگه می داشتند. البته این کار به نظر من کار درستی نبود ولی من توسط دایی ام که به آنجا نزدیک تر بود یک تکه از کفن امام را گرفته بود و به من هم داد که من هم در آلبومم نگه داشتم. البته نه به عنوان تبرک بلکه به عنوان یادگاری از امامی که داشتیم و به خاطر فرمانش حاضر بودیم جان خود را بدهیم که شهداء دادند و ما در راه ماندیم و توفیق نشد.

انتخاب حضرت آقا به عنوان یک انتخاب اصلح و بهترین انتخاب بود. اصلاَ نیازی نیست ما از آقا دفاع کنیم و تعریف کنیم. برویم حرف های دشمن را گوش کنیم که این چیزی که می گویند شما در هر کانال و تشکیلاتی می شنوید. امام یک نکته ای را به ما گفتند که اگر امریکا یک روزی از شما تعریف کرد به خودتان شک کنید. روزی یک بزرگواری نکته ای را می گفت، من گفتم یک لحظه نگه دار! اولاً شما بهتر از حضرت آقا یک مصداق به من نشان بدهید که در بحث مثلاً سیاسی، اجتماعی، خانوادگی ثابت قدم بوده باشد و یک رو باشد. یکی از توفیقاتی که در بحث انتخابات برای خودم پیش آمد، اولین انتخابم مصادف شد با انتخاب حضرت آقا به عنوان رئیس جمهور یعنی آن موقع به سن تکلیف رسیدم و در جبهه هم رأی دادم. آن موقع جلال الدین فارسی رقیب بودند و ایشان را دقیقاً یادم هست.

ما بچه های جبهه همه به آقا رأی دادیم و ایشان رئیس جمهور شدند، منتهی آن زمان رئیس جمهور اختیارات الآن را نداشت و نخست وزیر همه کاره بود در بحث انتخاب دولت و این داستان ها اما خب به هر حال رئیس جمهور هم تعریف خاص خودش را داشت. کسی که امام 10 سال رهبری فرمودند و ایشان از سال 1368 تا به الان پرچم نظام و انقلاب و دنیا را در دستان خودشان دارند و در خارج از ایران بهتر شناخته شده هستند. به عنوان مثال من خودم در بحث تقلید از امام تبعیت می کردم، چون اولین مسأله در رساله بحث تقلید است و آن هم تقلید از اعلم. ما امام را مصداق حقیقی در بحث شجاعت و مسائل فقهی می دانستیم. با امام پیمان بستیم و بودیم تا بعد از رحلتشان و اگر در احکام جایی گیر می کردیم، تا آن زمان که آیت الله اراکی بودند که از ایشان سوال می کردیم. در بحث مکه گیر کرده بودیم. وقتی می خواستیم به مکه برویم امام معتقد بر این بود که ما باید بین مقام ابراهیم و کعبه طواف کنیم.

خب در آن مقطع من ویلچر داشتم و برای من سخت بود. من نسبت به سایر کسانی که می آمدند هم بیشتر پرسشگر بودم برای اعمال حج. به یکی از عزیزان ترکیه برخوردم و دیدم شیعه هم هست. از ایشان پرسیدم شما در آن جا تقلید هم می کنید؟ گفت: بله. پرسیدم مرجع تقلیدتان کیست؟ گفت: حضرت آیت الله خامنه ای. گفتم: بارک الله در ترکیه؟! گفت: بله.

فردای آن روز در مسجدالحرام نشسته بودم که یکی از حجاج روسیه را دیدم که یک مترجم هم آنجا بود و شروع کردیم به صحبت کردن و خب تیپ و قیافه و شمایلش نشان می داد که اروپایی هست و خیلی قیافه ی خوب و چشم های قشنگی داشت، منظور این که بعید بود این تیپ آدم ها هم بیایند مکه. پرسیدم شما از کجا آمدید؟ گفتند از روسیه. شیعه هم بودند. پرسیدم آنجا از کسی هم تقلید می کنند؟ گفتند بله. پرسیدم مرجع تقلید کیست؟ گفت: حضرت آیت الله خامنه ای. من زدم پشت دستم و گفتم وای بر ما. ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم. بلافاصله وقتی از آن جا برگشتم وجوهات شرعی و مباحثی مثل خمس و این برنامه ها را از حضرت امام خامنه ای تقلید کردم.

دیگر من بودم و خدا، نه تحمیلی بود و نه تبلیغی. با تحقیق به این واقعیت رسیدم. همیشه برایم مسلّم بود، الان گاهی اوقات بحثی پیش می آید، من از خیلی از جوان ها یا از دوستانی که در این مسائل هستند می پرسم خدایی سالی چند بار رساله می خوانید؟ گفتند هیچی. گفتم خب مثلاً در بحث روزه چکار می کنید اگر بگویند فردا عید فطر است یا بگویند نیست؛ شما چکار می کنید؟ گفتند هرچه تلویزیون بگوید گوش می کنیم. خب مرجع تقلیدت کیست؟ یک سری از افراد هستند اصلاً در باغ مسائل نیستند. ما الان مراجع بزرگی داریم مثل آیت الله سیستانی و حضرات دیگری که هستند در عراق و نفوذ خاصی دارند ولی در دنیا چه کسی شناخته شده است؟ و شیعیان کل دنیا از چه کسی تاسی می کنند؟

1400 سال پیش گفتند علی جوان است و خلفا تجربه ی بیشتری دارند در صورتی که علی (ع) اولین مسلمان بود. در شروع ثقیفه آمدند در بحث اجماعی که در بحث عقل داشتند، مورد اول را گفتند که یار غار پیامبر است و ایشان با پیامبر بوده. در صورتی که هیچ کس جرأت نمی کرد در بستر پیامبر بخوابد و فقط حضرت علی بود که در بستر پیامبر خوابید. در بحث حدیث کسایی که ما داریم، بحثی که بین مسلمانان و مسیحیان بود در مورد حضرت عیسی و اختلاف نظری که پیش آمد؛ آیه ی مباهله داریم در سوره ی آل عمران که کسانی که با پیامبر آمدند چه کسانی بودند؟ کدام یک از این حضرات بودند؟ حضرت علی بود، حضرت زهرا بود، امام حسن بود و امام حسین بود. به هر حال آن موقع اگر آن ها تدبیر می کردند الان این شکافی که این جور بین مسلمان ها افتاده نبود.

ما می بینیم کسانی که یک زمانی شمشیرشان شمشیر اسلام بود و بعد که بحث پست و موقعیت و مال و منال رسید به یک باره شدند به اصطلاح شمشیر دشمن یا هر اصطلاح دیگری که می توان گفت. در جنگ نهروان چه کردند؟ در جنگ جمل چه شد؟ ما هیچ راهی نداریم به جز این که از قرآن تاسی کنیم. آیه ی قرآن داریم که می فرماید: وَاعتَصِموا بحَبلِ الله جَمیعاً ولا تَفَرّقوا. ما باید زیر خیمه ی ولایت باشیم و هیچ چاره ای نداریم جز این که از یک نفر تمکین کنیم، آن کسی که نفوذ کلامش در دنیا بیشترین قدرت را دارد، از هر حیث که بخواهیم فکر کنیم.

فاش نیوز: صحبتی با مسئولان دارید؟

- مسئولین اولاً باید به وظائف خودشان به صورت مردانه عمل کنند. ثانیاً این ها وقتی آمدند، چه قسمی خوردند؟ چه مجلس، چه دولت چه هر چیز دیگر. به هر حال قانون است دیگر. قانون اگر بخواهد به معنای واقعی اجرا شود، ما چاره ای نداریم؛ عرف هم همین را می گوید. مثال می زنم، ما الان در بحث تسلیحات نظامی به جهت این که خودمان زمانی در جنگ بودیم و به ما می گفتند نزنید. ما موشک نیاوردیم که اسراف نشود، نداشتیم که بیاوریم. یک زمانی باید می رفتیم از لیبی با التماس، با واسطه، با چندبرابر پول دادن یک موشک می گرفتیم که جواب موشک هایی که به تهران می خورد را بدهیم و بگوییم که ما موشک داریم. یا می رفتیم به چین التماس می کردیم و یا سوریه را می دیدیم که از مرزش عبور کنیم و برویم در بحث قضایای خاصی که مورد نظرمان بود. ولی امروز ما هستیم که حرف اول و آخر را در خاورمیانه می زنیم. آن برنامه ای که ما ترسیم کردیم و پیش بینی کردیم که در بحث افق 1400 به آن برسیم، تنها تشکیلاتی که زیر نظر مقام معظم رهبری بود توانست به آن نقطه برسد. ما در بحث اقتصادیمان ماندیم، در بحث اشتغالمان ماندیم، در بحث ازدواج ماندیم؛ به خاطر این که دولت ها نگاه خاص خودشان را داشتند، می آمدند و دولت بعدی که می آمد، می گفت نقطه سر خط و دوباره شروع می کرد. یعنی آزمون و خطاهای دولت های مختلف. مثل وامی که در رابطه با بیکاری می دهند، یک زمانی مثلاً شاید 20 سال پیش یک سری وام ها شروع شد که آمدند گفتند به بیکار ها 500 تومان وام بدهیم که بروند برای خودشان شغلی ایجاد کنند. آخر مگر با 500 هزارتومان می شود شغل ایجاد کرد؟ آمدند این وام را دادند فرضاً به فرزند بیکار من و ایشان را بدهکارش هم کردند. سریع رفت مثلاً یک ماشین خرید و یک کاری کرد یا با ماشین تصادف کرد و بالا شد و پایین شد، این که برای این جوان شغل نشد.

این بحث را بردند در اداره کار و گفتند که 10 نفر رفتند سرکار. آمدیم شعارش را دادیم، اعلام هم کردیم ولی عملاً ما اشتغالی ایجاد نکردیم. همان ها را الان داریم می بینیم، نیامدیم اصلاح کنیم.

 

فاش نیوز: توصیه ی شما چیست؟

- در بحث مقاومت اقتصادی چندبار آقا فرمودند که وارد این قصه شوید و تمکین کنید. الان مگر ما تحریم نیستیم؟ در همین بحث اخیر که ترامپ آمد بعد از انتخابش گفت ما برجام را نمی خواهیم و تکلیف معلوم بود که برجام چه می شود و بعد گفت ما شما را می خواهیم تهدید کنیم و در تنگنا بگذاریم و عملاً تاریخش را هم مشخص کرد. ما چه تدبیری کردیم؟ در صورتی که قبل از آن اتفاق، سیاست  اقتصاد مقاومتی ابلاغ شده بود و ما نتوانستیم آن را به منصه ظهور برسانیم و بتوانیم مشکلات را حل کنیم.

من عید رفتم برای پسرم دوچرخه بخرم و با ویلچر رفته بودم یک مغازه ی بزرگ در میدان گمرک بود. گفتم یک چیزی بده به ما این پسرم عیدی هایش را جمع کرده، حالا یک چیزی هم من می گذارم که بتواند بخرد. قیمت ها خیلی بالا بود، گفت من یک دوچرخه دارم از قبل است و همان قیمت قبل از عید را بهت می دهم ولی دو ماه دیگر بیا ببین چه خبر است. آن جا یک فردی که شاید چهار تا کلاس سواد هم نداشت به من گفت که در آینده این می شود و آن می شود و .... او می دانست که 6 ماه دیگر وضع ما چه خواهد شد بنابراین می گفت من الان نفروشم بهتر است و تدبیر می کرد.

فاش نیوز: از دولت توقع دارید چه کار می کردند؟

- همین را می خواهم بگویم. من کارمند بانک بودم، با واسطه می آمدند می گفتند بیایید جنس بخرین. قسطی یا هرجوری که دوست دارید، التماس می کردند. همین اگر دپو می شد! ما در بحث سکه چه کردیم، چند نفر از مردم آمدند سکه خریدند؟ آن هایی که پول داشتند رفتند سکه خریدند. برای چه ما خزانه مان را خالی کردیم؟ همین را اگر نگه می داشتیم در عید به هر کارمندی یک سکه می دادیم چه می شد؟ ما زمان جنگ، جنگ داشتیم ولی عیدی سکه می گرفتیم. خب این خیلی مهم است. من و شما اگر در خانه مان یک سکه داشته باشیم، دیگر فروشنده ایم، نمی خواهیم برویم بخریم.

بچه ی من الان می خواهد ازدواج کند، من باید یخچال چی برایش بخرم؟ خب دوتا سه تا جنس را من باید بدهم. چقدر باید بخرم؟ چند برابر؟ برای چه؟ در صورتی که همین کار را اگر من در عید انجام می دادم کلی ارزان تر بود. در حال حاضر ارزش پول ملی ما پایین آمده است. اخیراً برای اربعین به کربلا رفته بودم، این داستانی که در رابطه با ارز هست واقعاً با آبروی نظام بازی می کند.

 شما ببینید وقتی 100 هزار نفر از استادیوم آزادی بعد از یک مسابقه ی شلوغ مثل بازی استقلال – پرسپولیس می آیند بیرون، کل خیابان سیاه می شود. ما 2 میلیون نفر رفتیم کربلا، شما چند شعبه ی بانک داشتید؟ من خودم در بانک بودم، هر بانک اگر 10 باجه هم اضافه می کرد مگر می توانست این جمعیت را ساپورت کند. بعد ما وقتی خروجی خود را گرفتیم، پولمان را دادیم، بلیطمان را گرفتیم. چرا در مملکت خودمان نباید این کار را انجام دهید که ما برویم آن جا در صف بایستیم، دعوا شود و به نظام فحش داده شود و ... خب این کار که درست نیست! من نوعی که دو دو تا چهارتای خودم را بلد نیستم این را می فهمم چطور دولتمردان ما نمی فهمند. یا می خواهند اذیت کنند یا می خواهند به یک شکلی داد مردم را در بیاورند، آخر چرا؟

من آقای میرتاج الدینی را آن جا دیده بودم، به ایشان گفتم شما که از دور دستی بر آتش دارید و نزدیک تر هستید، بروید بگویید آبروی مملکت را نریزید. ایشان گفتند: تقصیر دولت است. گفتم اینجا تیم ملی است اینجا مملکت است. هر کسی که مقصر هست ولی ما در عراق؛ در مورد ایران نمی گویندX   یا  Y، به عنوان نظام هست. چرا با آبروی مملکت بازی می کنیم؟! من عرضم این است که این دولت ها می آیند و می روند و این نظام هست که باقی می ماند.

 ما که به هر حال همه انگشتان یک دست هستیم، چرا مشت نشویم و بر دهان دشمن نخوریم که دشمن دیگر نتواند از سر جایش بلند شود؟ برای چه یک انگشت، یک انگشت هر کدام به یک طرف می کشند. این درست نیست. در بخش های مختلف اگر ما یک سیاست واحد داشته باشیم، بالاخره از یک جایی شروع می کنیم و به یک سرمنزل مقصود می رسیم. وَاعتَصِموا بحَبلِ الله جَمیعاً ولا تَفَرّقوا . بنیاد آن چیزی که دولت به او می دهد را تقسیم بندی می کند و به همه می دهد، اما جانبازان عموماً از بنیاد راضی نیستند.

فاش نیوز: شما دلیل این نارضایتی را چه می دانید؟

- من نمی خواهم دلیل بیاورم یا بخواهم بنیاد را محکوم کنم و یا حاکم شوم. یکی از عزیزان جانباز می گفت من با اسنپ کار می کنم. خب ما سرمان را می اندازیم پایین، یا خود من یک حقوق بیشتر که نمی گیرم؛ یک حقوق بازنشستگی می گیرم. الان دولت به نسب مجموع کاری کرده است که قشر متوسط جامعه هم شده جزو قشر آسیب پذیر جامعه. چرا باید این جور شود؟ یک وقتی کسی هست که اصلاً در باغ نیست ولی ما که ادعایمان در بحث مسائل حکومت داری زیاد است. وقتی بحثی می شود خیلی حرف ها را می زنیم ولی حرفمان با عمل ما نمی خواند. برای چه امروز یک حرفی می زنیم و پس فردا حرفمان را عوض می کنیم.

من نمی گویم که فلان مسئول آدم خوبی است یا بد؛ منی که بی عرضگی خودم را اثبات می کنم چرا باید مسوولیت بالاتر بگیرم؟ ضمن این که ما چرا از جوان هایمان استفاده نمی کنیم؟ 8 سال جنگ را چه کسانی پیش بردند؟ شهید زین الدین چند سال داشت؟ شهید همت چند سالش بود؟ کل فرمانده لشکرهای سپاه چه کسانی بودند؟ چند سالشان بود و این ها به چه شکل تمکین کردند؟ فرق بین ارتش و سپاه در آن مقطع چه بود؟ سرباز با بسیجی فرقش چه بود؟ همه ی این ها را ما می دانیم دیگر. وقتی که این گونه هست ما باید در شرایط خاص بسیجی باشیم تا سرباز. این که بگوییم ما یک وظیفه ای داریم، دو سال برویم خدمت و خلاصه تمام شد و رفت. این که نمی شود! وقتی به این شکل عمل می کنیم همین می شود. حالا ما وقتی به خیابان می رویم به ما می گویند مملکت مال شماست، هر چه هست به اسم شماست! ما یک حرف به این شکل می شنویم بعد با خودمان که فکر می کنیم می بینیم ما هزاران مشکل داریم.

شما یک بخش 70 % به بالا را بگذارید کنار، بقیه ی جانبازان در زندگی روزمره شان مانده اند، مشکل دارند واقعاً؛ خب این باید حل شود. چه کسی می خواهد این مشکل را حل کند. دولت چقدر اعتبار می دهد و این ها به چه شکل عمل کردند. حالا در اما و اگرها و مصداق ها اگر بخواهیم برویم، اینقدر مسائل و مشکلات زیاد است که ما باید تحمل کنیم!

فاش نیوز: یعنی توصیه شما به با هم بودن است! درست است؟

- بله و خواهش من این است که "وَاعتَصِموا به حَبلِ الله جَمیعاً ولا تَفَرّقوا" را واقعاً در عمل محقق کنیم نه در حرف و شعار، حرف زدن که آسان است.  این فرمان خدا و صبر و تحمل "اِنَّ اللهَ مَعَ الصّابِرین" که خداوند با صابرین است را عمل کنیم. خیلی ها با من در مورد وضع امروز مملکت صحبت می کنند و من هم به آن ها می گویم خیلی هم وضعمان خوب است و هیچ مشکلی نداریم. می گویند پس شما وضعتان خوب است. گفتم نه وضعم هم خوب نیست در دو دو تا چهارتای زندگی ام هم ماندم از لحاظ اقتصادی ولی با شعب ابی طالب خیلی جلوییم. ما مصداق داریم در طول تاریخ، دشمن چه کرد؟ ولی این ها نیامدند دست از دین بردارند. ما چه کردیم برای مملکت؟

یک زمانی جنگ بود و مشکلاتی بود، روغن کوپنی می دادند. ما در کوچه سیگاری خیابان جمال الحق در خیابان راه آهن می نشستیم. مثلاً یک خانواده بچه اش و می فرستاد آن مغازه در صف، آن یکی بچه اش را می فرستاد جای دیگر و همه در خانه مان هر کدام چند روغن 5 کیلویی داشتیم. برنج می دادند می رفتیم می گرفتیم، آقا جنگ است در صورتی که مگر ما چقدر روغن می خواستیم بخوریم. یکی از بستگان در یک کشوری بود که حالا اسمش را نمی برم چون خیلی خبیث است، می گفت: من یک روز رفتم 2 کیلو شکر خریدم. صاحب خانه ام گفت: فردا از خانه ی من برو بیرون. گفتم: ببخشید مگر من جسارتی کردم یا کاری کردم یا کرایه ام را نداده ام؟ گفت: نه تو چرا رفتی 2 کیلو شکر خریدی؟ تو یک نفر مگر چقدر شکر می خوری؟ تو وظیفه ات است 100 گرم شکر بخری نه 2 کیلو. شکر در مملکت کم می شود!

ما کی چنین کاری کردیم؟ چرا نمی آییم آموزش بدهیم؟ چرا مسئولین خودشان عمل نمی کنند؟ هر کسی را گذاشتند وضع همین است. از نماینده ی مجلس، از وزیر، از وکیل! الان چند نفر داریم که پیکان سوار هستند؟ اینها همه مشکل است. به گوش حضرت آقا رسید که یک عده آدم هایی که برای درس خارج‌شان رفته بودند با ماشین های شاسی بلند رفت و آمد می کنند. آمدند در جلسه علنی برخورد کردند با این افراد و گفتند حق ندارید این کار را بکنید. حالا اگر هر کسی هم دارد حق ندارد اینجا با چنین ماشینی بیاید. خب کسی که شاسی بلند سوار می شود می تواند بفهمد کارگر چه کشیده است؟!

فاش نیوز: موضوع دیگری که هست "النّاسُ عَلی دینِ مُلوکهم" چه می شود؟ یعنی شما وقتی خودتان همچین کاری می کنید نمی توانید به مردم بگویید که نخواه و این زیاده خواهی و مصرف گرایی بیشتر می شود.

- بله. الان الحمدالله مسئولین ما همه بالای شهر خانه دارند، نمایندگان مجلس خانه های دولتی دارند، عمده ی نماینده ها را اگر شما بررسی کنید می بینید که هر کدام صاحب یک شرکت و موقعیتی هستند. در ادوار مجلس بررسی کنید که چه مدرکی داشتند وقتی آمدند و با چه مدرکی بیرون رفتند و آیا واقعاً مدرک گرفتند؟ اگر بخواهیم درباره ی اما و اگرها حرف بزنیم، حرف زیاد است. من اصلاً قصد ندارم که بخواهم کسی را زیر سؤال ببرم و به اصطلاح، اجر خودم را هم ضایع کنم. مشکلات زیاد است و اگر ما بخواهیم تمکین نکنیم زمین می خوریم. ما جان نثاری می کنیم و از نظاممان تا آخرین قطره ی خون دفاع می کنیم. در تمام عرصه ها بودیم، هستیم و خواهیم بود ان شالله. در راهپیمایی ها دیدیم که مردم همیشه برادری خود را نسبت به نظام و انقلاب ثابت کرده اند ولی مسئولین همیشه جا مانده اند. این جای تأسف دارد؛ این یک کلمه را می توان گفت. در 22 بهمن ها ببینید مردم چه می کنند با همه ی این مشکلاتی که هست. وقتی که در سال 1396 حججی پیدا می شود و سرش را می دهد، پس مثل حججی ها خیلی ها هستند که این کار را می کنند و آن هم خارج از وطن.

 

فاش نیوز: اگر بخواهید با جوان هایی که به سن و سال خودتان در جبهه بودند مقایسه کنید، جوان های الان را چگونه می بینید؟

- شرایط امروز با دیروز متفاوت است. می خواهم بگویم که ما هم اگر جوان امروز بودیم معلوم نبود که با چه شرایطی حرکت می کردیم. امروز بچه ی کوچک من یک موبایل در دستش است و به صفر تا صد مسائل زندگی و غیره اشراف دارد و می بیند، در صورتی که شاید بعضی چیزها را نتوان گفت، هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. ما مصداق عینی جوانانمان را در محرم و صفر می بینیم. درست است که یک سری از جوان ها ممکن است موهایشان را چنین کنند و چنان کنند و یا شلوار اینجوری بپوشند یا نپوشند ولی وقتی زیر بیرق امام حسین (ع) می آیند، آنجا معلوم می شود که "اِنَّ الحُسَین مِصباحَ الهُدی وَ سَفینَةُ النِّجاة" یعنی چه!

 ببینید جوان بالاخره جوانی می کند. من باید بروم در سن 18 سالگی خودم و ببینم چند مرده حلاج بودم. آیا توانستم با بحث جوانی ام کنار بیایم. جوان مثل کبریت و بنزین است، به هر حال یک زمانی است منِ نوعی الکم را آویختم بعد می گویم جوان چرا اینجوری چرا چنین؟ چرا چنان؟! آیا ما آمدیم مشکل ازدواج جوانانمان را حل کنیم که بگوییم چرا این چنین و آن چنان؟ خواسته هایشان را محقق کردیم؟ من در سن 18-19 سالگی ازدواج کردم. آیا جوان امروزی هم می تواند ازدواج کند؟ آیا مشکلاتش حل است؟ در صورتی که که این گونه نیست. من به هر جوانی که برسم می گویم جوانی برنمی گردد، این یادتان باشد. ممکن است که شما بخواهید صاحب خانه و ماشین و پول شوی ولی جوانی نداری، فقط دلت به این چیزها خوش است.

 فاش نیوز: چه توصیه ای دارید؟

- من توصیه ام این است که آن کسی که شرایطش را دارد حتماً برای ازدواج اقدام کند. چون سال بعد بدتر از امسال است.

 

فاش نیوز: اقدام منظورتان ازدواج بود؟

- بله. تلاش کنند و یک مقدار سطح توقعاتشان را پایین بیاورند، با کم راضی باشند. به هر حال دست جوان را باید گرفت، باید به او کمک کرد، باید راه را به او نشان داد و باید هوای او را داشته باشیم. یعنی طرف که می گوید من پدرم پشتم باشد دلم گرم است دیگر نگرانی ندارد. امروز پدرها مسئولیت های سنگینی دارند، مادرها به همین شکل؛ به هر حال بچه شان است. من نسبت به خودم می گویم، من حتماً باید روزی سرم را بگذارم زمین تا فرزندم صاحب مسائل مادی من شود؟ خب تا زمانی که خودم هستم باید به او کمک کنم.

روزی گدایی نزد یک ثروتمندی بود، گفت: اگر من الان پیش تو بمیرم، تو برای من چه می کنی؟ گفت: همه جمع می شویم، تو را می شوییم، کفن می کنیم، یک تشییع جنازه و مراسمی برایت می گیریم و خداحافظ، مراسم تمام می شود و ما می رویم. گفت: خب هر خرجی که می خواهی بعد برای من کنی الان یک مقداری به من بده چون من گرسنه ام. جوان ما الان این شرایط را دارد، ما باید دستش را بگیریم. البته خیلی از دانشجوها هستند که می توانند درسشان را بخوانند و متأهل هم باشند. چه اشکالی دارد؟ حالا در بحث دختر اختیار خیلی دست خودش نیست ولی در رابطه با پسر که هست. می تواند برود صحبت کند و طرف مقابلش را هم ببیند و شرایطش را هم بگوید، خیلی جاها می شود. منتهی وقتی از پتانسیل این جوانان استفاده ی مثبت نمی شود این ها همه واخورده می شوند و سرخورده هستند.

بابا طرف ریشش سفید شده است و موهای سرش ریخته، خب برو کنار دیگر! چند سال خدمت کردی، 30 سال خدمت کردی تمام شده و به شما گفتند خداحافظ. شما الان بروید در اداره دارایی ببینید کارمندهای چندساله دارند با چندسال سابقه ی کار. اینها اگر بروند کنار، خیلی ها به جای این ها می آیند و از این مسایل خیلی زیاد است.

 

فاش نیوز: به دلتنگی هایی که جوانان الان دارند حق می دهید؟ برخی از جوانان ما از ارزش های انقلاب دور شده اند!

- بله حق می دهم. ارزش ها را قبول دارند، در مصداق ها دچار مشکل شده اند. وقتی منِ علی اکبر را می بینند، آن چیزی که شعار دادم ولی بر خلاف آن عمل می کنم و بچه ی من آن چیزی نیست که باید باشد. مثلاً بچه ی من از کجا آورده که فلان ماشین زیر پایش است. این ها مواردی هستند که باید برایشان راه حلی پیدا کرد.

 

فاش نیوز: فکر می کنید که اگر جنگ شود بچه ها ی الان چکار می کنند؟

- قطعاً دفاع می کنند. ایرانیان در طول تاریخ نشان دادند. کار 50 سال اخیر نیست، در طول تاریخ ما همیشه  آن جایی که ببینیم واقعاً به ما تعدی و ظلم شده است ایستادیم و مصداق هایش زیاد است. منتهی این بحث فراگیری انقلاب اسلامی ایران یک معجزه ای بود که لطف خداوند شامل حالمان شد و رهبری خردمندانه ی حضرت امام و گوش به فرمانی امّت، این دو با هم اتفاق افتاد که شد انقلاب؛ وگرنه میرزاکوچک خان هم آمد قیام کرد و دیگرانی هم بودند که دست به اسلحه بردند و به صورت محدود قیام کردند. در بحث بوشهر دیدیم که چه کسانی بلند شدند و دست انگلیسی ها را به چه شکل قطع کردند، هرچند محدود بودند اما نشان دادند که می توانند و در جای جای کشورمان اینگونه بوده است.

 من نگران این بخش نیستم، منتهی از این که خودمان زیر پای خودمان پوست خربزه و پوست موز بیندازیم یک مقدار نگرانم. اگر ما آگاهی دهیم و شعارمان با عملمان یکی باشد جای نگرانی اصلاً وجود ندارد. به هر ترتیب امروز کشور ما قوی است، منتهی اگر خدای ناکرده ما پشتوانه ی عظیم ملت را از دست دهیم و کمرنگش کنیم، این جای نگرانی دارد و حرف در آن هست و به هر حال بزرگترهای ما باید یک فکر اساسی کنند که ان شالله به این روز دچار نشویم. در دعاهایمان از خداوند بخواهیم چون خود خدا فرموده: "اِنَّ اللهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقومٍ حتّی یُغَیِرُ ما بِاَنفُسِهِم"

فاش نیوز: نگاه شما در مورد بحث دفاع از حرم چیست؟ چون بعضی از افراد این موضوع را زیر سوال می برند.

- آنها یک مقدار دیر متوجه می شوند. ما به هر حال فدایی ائمه مان هستیم و به هیچ وجه من الوجوه به دشمن اجازه جسارت به حرمین شریفین حالا در کلیاتش و مصداق هایی که وجود دارد و حتی امام زادگان واجب التعظیممان را هم نخواهیم داد! چون آنها که به ما رحم نمی کنند، ما مجبوریم که دفاع کنیم. البته تشخیص نظام بسیار عالی و درست بود. آنها داعش را درست کرده بودند و مثل یک گرگ خونخوار انداخته بودند به جان مردم، دیدید که در سوریه و حتی خارج از آن با آنهایی که اصلاً مسلمان نبودند در عراق، با زن هایشان چه کردند و چه تعرضاتی که حالا گفتنش جایز نیست و حتی در جلوی چشم زن هایشان مردهایشان را کشتند. این ها که به چیزی رحم نمی کنند منتهی آنها فکر می کردند که می توانند با بحث ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی به سرمنزل مقصود برسند که تیرشان به خطا رفت و به سنگ خورد.

امروز ما شاهد هستیم که طالبان هم با ما مذاکره می کند، طالبان را چه کسی درست کرد؟ داعش که بحمدالله محو و نابود شد و الان اسرائیل باید به فکر خودش باشد. ملت در کل دنیا در کشورهای مختلف بلند شدند، در یمن می بینیم که مردم بلند شدند، از قبل هم در روایات بوده است که سید خراسانی وقتی بیاید شمشیر از یمن هم بلند می شود، آن موقع دیگر احتمال ظهور حضرت حجت هم هست. همه ی اینها در دست خداوند قادر و متعال است و ما علمش را نداریم. همان طور که از روح چیزی نمی دانیم، از بحث قیامت چیزی نمی دانیم و خیلی از مصداق ها را نمی دانیم.

حضرت حجت فرمودند: برای من دعا کنید. با توجه به مصداق های آیت الله بهاء الدینی و کسانی که در این قضایا هستند مثل آیت الله اراکی و مصداق هایی مثل ایشان که ارتباط داشتند و گرفتند، امام زمان هم دوست دارند که ما دعا کنیم و این اتفاق می افتد. منتهی ما بی سرپرست نیستیم، خداوند مرحوم کافی را بیامرزد که مصیبتی را در این وادی می خواند و آن زمان رزمنده ها گریه می کردند. مگر ما بی صاحب هستیم که آنها هر کاری دلشان می خواهد انجام دهند. " وَ ما تَسقُطُ مِن وَرَقَةٍ اِلّا یَعلَمُها " هیچ برگی از درخت نمی افتد مگر این که خداوند از آن آگاهی دارد و دست او است. ما هر شب در نمازمان و در دعای غفیله این را می خوانیم، در بحث آیةالکرسی که دیگر سرآمد بعضی از آیات است به خصوص در سوره ی بقره و می دانیم که هر چیزی که خداوند بخواهد آن اتفاق می افتد و لاغیر.

بنابراین ما مأمور به تکلیف هستیم؛ همانطوری که امام حسین به وظیفه اش عمل کرد. آنها فکر می کردند که حسین را کشتند، چندبار شخم زدند قبر امام حسین را؟ ولی اربعین شما تشریف بردید و دیدید که فقط بحث ایران نیست. از بصره پیاده می آیند... ما مأمور به نتیجه نیستیم و آن چیزی را که وظیفه ما است به آن عمل می کنیم.

 

فاش نیوز: کلام آخر؟

- ان شالله که خدا عاقبتمان را ختم به خیر کند.

کد خبرنگار: 23
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi