شنبه 03 فروردين 1398 , 13:44
مقایسه استاندار گلستان با شهردار آن روزهای ارومیه!
در پنجمین روز سیل و بحران در گلستان، سوال اصلی در میان مردم و رسانههای استان سیل زده گلستان این است که آقای استاندار کجاست؟!...
فاش نیوز - چند روزی است که سیل برخی استانهای شمالی کشور از جمله استان گلستان و شهر آق قلا را در نوردیده است اما خلأ مهمی که در این بحران دیده میشود، عدم حضور مسئولان و فقدان کمک رسانی برنامه ریزی شده و مستمر به مردم سیل زده است. دامنه بحران سیل در استان گلستان هر روز گستردهتر میشود. با اینحال خبرگزاریهای داخلی گزارش دادهاند که مناف هاشمی، استاندار گلستان در پنجمین روزی که از جاری شدن سیل در استان گلستان میگذرد در دسترس نیست. جالب اینجاست که بحران سیل در استان گلستان بدون حضور مدیران سطح بالای این استان اداره میشود.
سوال اصلی در میان مردم و رسانههای استان سیل زده گلستان این است که آقای استاندار کجاست؟ در پنجمین روز سیل و بحران در گلستان «مناف هاشمی»، استاندار گلستان در تمامی جلسات و بازدیدهای مرتبط با سیل غایب بوده است. استاندار گلستان غیر بومی است و به نظر میرسد که در این دوران به تعطیلات رفته و ظواهر امر نشان میدهد نگرانی خاصی در مورد اتفاقات گلستان ندارد و حتی برخی خبرها از اینکه استاندار گلستان در سفر خارج از کشور بسر می برد نیز حکایت دارد.
*****************************************************************
وقتی آقا مهدی باکری، شهردار ارومیه بود. یک شب باران شدیدی بارید و جویها را لبریز از آب کرده بود به طوری که سیل جاری شد. وقتی شهید باکری این وضعیت را میبیند، تلفن را برمیدارد و گروههای امدادی را خبر میکند. گروههای امداد به سرپرستی مهدی باکری به سمت محلات مستضعفنشین که گرفتار سیل شده بودند راه میافتند.
حجم آب لحظه به لحظه بیشتر میشد و مردم سراسیمه از خانههایشان بیرون میآمدند. بعضی از خانهها ویران شده بود و تیرکهایشان بیرون زده بود. گروههای امدادی به خاطر حجم زیاد آب و گل و لای به سختی کارشان را پیش میبردند. شهید باکری متوجه خانهای شد که آب آن را فراگرفته بود. در حیاط خانه پیرزنی فریاد میکشید و کمک میخواست. مهدی باکری در را هل داد و باز کرد. آب تا بالای زانو رسیده بود. از پیرزن پرسید که آیا کسی زیر آوار مانده یا نه. پیرزن بر سر و صورتزنان گفت که وسایل خانه و کل زندگیاش زیر آوار مانده و آب به زیرزمین رفته است. گویا جهیزیه دخترش که با سختی آن را جمع کرده بود در زیرزمین جامانده و خیس شده بود. مهدی به کمک دوستانش جلوی در، سد خاکی درست کردند تا آب بیشتری داخل خانه نیاید. شهید باکری به کوچه دوید و وانت آتشنشانی را پیدا کرد و به خانه پیرزن آورد. چند لحظه بعد شیلنگ پمپ در زیرزمین فرو رفت و آب مکیده شد. پمپ کار میکرد و آب زیرزمین لحظه به لحظه کم میشد. مهدی غرق گل و لای شده بود. پس از دقایقی پمپ همه آب زیرزمین را خالی کرد. پیرزن که حالش بهتر شده بود شروع کرد به دعا کردن مهدی باکری. گفت: خدا خیرت بدهد پسرم. آن شهردار فلان فلان شده کجاست تا کمی از غیرت تو یاد بگیرد. آقا مهدی خنده ای کرد و گفت: راست می گویی مادر ! ای کاش یاد می گرفت.
تا لحظه ای که شهید باکری وسایل را جمع کند و از خانه بیرون برود، پیرزن مشغول دعا کردن مهدی و نفرین شهردار ارومیه بود!
ایشان همان شب ترتیب اعزام گروه های امداد را به منطقه سیل زده داد و خودش هم با آخرین گروه عازم منطقه شد.
پا به پای دیگران در میان گل و لای کوچه ها که تا زیر زانو می رسید، به کمک مردم سیل زده شتافت.
چواستاده ای دست افتاده گیر .
انگار شمال ایران فقط برای اوقات خوش گذرانی وتفریح است .
درود به هم استانی های صبور ومظلوم که به دور از هیاهو وجنجال با این بلایای طبیعی ,و مصیبت ناکام , در ایام عید که کامشان را تلخ کرده مدارا می کنند .
گلستان در آب وعده ای در خواب .
چواستاده ای دست افتاده گیر .
وخسته نباشید به مردم خیر که از مال وجان خود در این را انفاق می کنند .
خسته نباشید دلاوران مردم دوستان .
وا اعلام حساس همدردی با مردم سیل زده که دچار این ضایعه وسیل خانمانسوز شدند .یا رب مددی کن .
بنی ادم اعضای یکدیگرند ......که در افرینش زیک گوهرند
چو عضوی به درد اورد روزگار.....دگر عضوها رانماند قرار .
دلواپسان حق داشتند از وعده های دروغ و غربگرایی اصلاح طلبان فریاد کنند زیرا آنها را بخوبی شناختند و میدانند وقتی هوا پس شود فنجانی قهوه را کنار شومینه میل میکنند و فقط اظهار پشیمانی میکنند و با چند مدل هشتک پشیمانی خود را از هرگونه تقصیری مبرا میکنند.
آنها عاملان فریب مردم بودند البته مزد کارشان را گرفتند و با خیال راحت و گرین کارت خانوادگی در جیب در ویلاهای میلیاردی هرگز مشکلات بیکاری و گرانی و اجاره خانه های افسار گسیخته و بار سنگینی که بر دوش مردم گذاشتند را درک نخواهند کرد. آنها زحمت و رنجی که سایر نیروهای انقلابی هنگام دیدن مشکلات مردم متحمل شدند و زیر بار سنگین خدمت به مردم و نگرانی از بی تفاوتی اصلاح طلبان محکم ایستادند تا دشمنان اسلام فرصتی از غفلت پشیمانها بدست نیاورند.
دوست عزیز اگر در رفاه کامل هستی و در نزدیکی و اطراف خودتان درد و رنج مردم را درک نمی کنید یا چنانچه نمیتوانید چشم خودتان را باز کنید و حقایق را مشاهده کنید حداقل ساکت بمان تا بجای مرهم بر زخم مردم نمک نپاشید.
به انسانهای شریفی که در تمام لحظات و گرفتاری های مردم در کنار ایشان هستند خدا قوت عرض می کنیم.
اما اقلا انسانیت نشان می داد مرتب پیام می داد عذرخواهی می کرد و نشان می داد که اونم ناراحت است . می گفت دارم دستور می دم به سیلزده ها برسن . قول می داد وقتی رسید جبران می کنه . حالا شایدم یه بلایی سرش امده . بهتر زود قضاوت نکنیم .