چهارشنبه 07 فروردين 1398 , 12:58
با افراد سوگوار چگونه برخورد کنیم؟
با افراد سوگوار چگونه برخورد کنیم؟
وقتی فرد سوگوار درباره چیزهایی بارها و بارها سخن میگوید، برخی در درک آن دچار مشکل میشوند، در حالی که این قسمتی از روند گذار از سوگ است و باید تشویق شود.
به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس، روزنامه کیهان در صفحه خانواده خود به انتشار مطلبی درباره آرامش افراد سوگوار پرداخته است: هنگامی که ما از رویدادی بیش از حد ناراحت هستیم لازم است که خود را از این وضعیت پراسترس نجات دهیم. ابراز کردن ناراحتی یکی از این اتفاق هاست که در زندگی ما رخ می دهد و چاره ای جز رویارویی با آن هم نداریم.
بررسیهای اجتماعی نشان میدهد که ما به دنبال هر فقدانی سوگواری میکنیم اما این مسئله بعد از دست دادن یک عزیز بسیار مهمتر است. ما غالبا برای کسی که مدتها آن را می شناختهایم، سوگواری میکنیم. در ساعات و روزهای اولیه به دنبال مرگ یک فامیل یا دوست نزدیک، بیشتر افراد دچار بهت و شوک شده چنانکه نمی توانند آنچه را که اتفاق افتاده باور کنند.
اما برای دستیابی به آرامش در این زمینه اقداماتی باید انجام داد. به عقیده روان شناسان این قضیه حتی در مواردی که مرگ قابل انتظار هم بوده ممکن است پیش آید. این احساس بی حوصلگی یا بی حسی میتواند به نحوی در انجام کارهای سرگرم کننده مثل تماس گرفتن با دوستان و برنامهریزی برای یک سفر کمک کننده باشد. از سویی دیگر این حس غیرواقعی اگر به درازا بکشد، میتواند مشکل ساز باشد.
هر چند این خود می تواند باعث حسرت و پشیمانی عمیق در آینده شود، ولی حتی بی حسی هم به زودی رنگ باخته و یک حس وحشتناک بی قراری، دلتنگی شدید و جست وجو برای عزیز از دست رفته جایگزین آن می شود. این امر باعث اختلال در استراحت و تمرکز شده و خواب مناسب را نیز ممکن است دشوار کند؛ رویاهای در حین خواب می توانند خیلی ناراحت کننده باشند.
تغییرات ناگهانی در احساسات
این وضعیت بی قراری در دو هفته اول پس از مرگ شدیدتر بوده ولی به زودی با اوقاتی از غم، افسردگی، خلوت گزینی و سکوت جایگزین میشود. این تغییرات ناگهانی در احساسات میتواند باعث سردرگمی دوستان و اقوام شود ولی به هر حال بخشی از روند طبیعی سوگواری است.
اگر چه بی قراری کاهش مییابد، اما دوران افسردگی از نظر دفعات بیشتر و طی چهار تا شش هفته بعد به حداکثر خود می رسند. تشدید سوگ و اندوه هر زمانی ممکن است رخ دهد و معمولا با دیدن افراد، مکان ها یا چیزهایی که خاطرات عزیز از دست رفته را زنده می کنند شدیدتر میشوند.
وقتی فرد سوگوار به طور ناگهانی و بدون هیچ دلیلی به گریه میافتد برخی در درک آن دچار مشکل بوده یا احساس شرم میکنند. شاید در این مرحله بهتر باشد از افرادی که در درک سوگ مشکل داشته یا سوگوار نیستند، اجتناب کنید. در واقع فرد سوگوار در حال فکر کردن به عزیز از دست رفته است و بارها و بارها اوقات خوب و بدی را که با هم داشتهاند مرور می کند. این یک مرحله آرام ولی اساسی در قبول مرگ اطرافیانش است.
با گذشت زمان درد و اندوه عمیق اولیه به تدریج کمرنگتر میشود. از افسردگی کاسته شده و میتوان به سایر چیزها فکر کرد و حتی به آینده نظر داشت. هر چند، احساس از دست دادن قسمتی از وجود فرد هرگز کاملا از بین نمیرود. کسانی که از همسرشان جدا میشوند با دیدن زوجهای دیگر با هم و تصاویر خانوادههای شاد در رسانهها، دائما تنها شدن خود را یادآور می شوند. بعد از مدتی میتوان دوباره وجود خود را به تمامی حس کرد، حتی اگر چه قسمتی از آن از دست رفته است.
با وجود تمام اینها، هیچ روش یکسانی برای سوگواری افراد وجود ندارد. ما همه افراد مستقلی هستیم و رویه های خاص خود را برای سوگواری داریم. به علاوه مردم فرهنگ های مختلف با مرگ و با روشهای خاص خود کنار میآیند. طی قرنها، مردم نقاط مختلف جهان مراسم خاص خود را برای سوگ در پیش گرفتهاند.
به طور کلی آنها بیش از سخنان دلداری دهنده، نیاز دارند که بدانند شما در این دوران پر غم و درد در کنارشان خواهید بود. وقتی که هیچ کلامی نمیتواند آنها را آرام کند، دست انداختن دلسوزانه به گردن شان میتواند نشانه همدردی و پشتیبانی شما باشد. به مرور زمان آنها با سوگ خود کنار میآیند ولی ابتدا نیاز دارند تا صحبت کرده یا گریه کنند.
وقتی فرد سوگوار درباره چیزهایی بارها و بارها سخن میگوید، برخی در درک آن دچار مشکل میشوند، در حالی که این قسمتی از روند گذار از سوگ است و باید تشویق شود.
اگر شما نمی دانید چه بگویید یا نمی دانید که آیا اصلا در موردش صحبت کنید یا خیر، بهتر است که صادق بوده و این را بیان کنید. این فرصتی به فرد سوگوار میدهد تا به شما بگوید چه میخواهد.
مراحل سوگواری فرد داغدار چیست؟
زمانی که انتظار رخ دادن اتفاقی را ندارید، طبیعی است که در برخورد اولیه با آن پدیده، شوکه بشوید. مرگ هم همینطور است؛ سهمگین و باورنکردنی! مرگ تنها اتفاقی است که جبرانی برایش وجود ندارد و این موضوعی است که افراد بازمانده نمیتوانند هضم کنند. مواجهه افراد با از دست دادن عزیزانشان به طور کلی چند مرحله دارد:
1. مرحله انکار: در این مرحله فرد داغدار سوالاتی میپرسد از قبیل: «چرا فلانی نمیآید؟»، «چرا خبری از او ندارم؟»، «چرا وقتی او را صدا میکنم جواب نمیدهد؟» و از پذیرش مرگ عزیزش طفره میرود. شما در این مرحله نمیتوانید منطقا به او بقبولانید که مرگ اتفاقی طبیعی است و فردی که از دست رفته است، هرگز باز نمیگردد. شاید به دنبال بهترین جملات و کلماتی باشید که او را آرام کند اما باید به او فرصت بدهید که ناباوری خود را ابراز کند تا در آرامش بیشتری با مرگ عزیزش کنار بیاید. این اتفاق بیشتر زمانی میافتد که مرحوم یا مرحومه، به مرگ عادی از بین نمیروند؛ مثلا در اثر تصادف ناگهانی یا سکته قلبی (بدون سابقه عارضه قلبی)، در دعوای خیابانی، بر اثر سرقت و… میمیرند. از دست دادن فرزند و کودک خردسال نیز از این دست مرگ هاست که فرد داغدار نمیتواند آن را برای خودش توجیه کند؛ پس کل پدیده مرگ را انکار میکند.
2. مرحله خشم: زمانی که از مرحله انکار مرگ عزیزانمان بیرون میاییم، ممکن است ناباوری خود را با احساس خشم جایگزین کنیم. بارها در مراسم ترحیم شنیدهایم که به اعتراض گفته شده است «چرا من را نبردی؟ مگر گناه او چه بود؟» یا «او که در زندگی به چیزی نرسیده بود، چرا او را بردی؟». این حرفها نشاندهنده ان است که فرد داغدار و سوگوار، مرگ را پذیرفته است اما احساس بیعدالتی میکند و سخنانی بر زبان میاورد که اندوهش را بیشتر میکند. گاهی در این مرحله به فرد گفته میشود: «کفر نگو» و فرد را از ابراز خشم منع میکنند.
3. مرحله غم: این مرحله معمولا نسبت به مراحل قبل، طولانیتر است. پوشیدن لباس مشکی، ماندن بر سر مزار، گریه و اندوه تمامنشدنی، مرور خاطرات، زیر و رو کردن وسایل عزیز از دست رفته و… همه از مسائلی است که در این مرحله گریبان فرد داغدار را میگیرد. بهترین کلمات و جملاتی که میتوانید در این مرحله به فرد داغدار بگویید جملاتی است مانند «یادش به خیر، جایش خیلی خالی است».
4. مرحله پذیرش: پذیرش مرگ به زبان آسان است و برای فرد داغدار، این امر محال به نظر میرسد. حتما شنیدهاید که گفته اند «داغش همیشه روی دلم است» و «جگرم آتش میگیرد وقتی یادش میافتم». چنین
سخنانی به معنی ان است که فرد سوگوار مرگ را پذیرفته است و میداند جای خالی عزیزش هرگز پر نمیشود و با این جملات بر عمق اندوه خود مهر تاییدی میزند و نیاز دارد همدردی اطرافیانش را برانگیزد. در این مرحله فرد تقریبا به زندگی عادی برگشته است و میتواند عادیتر از قبل باشد.
جملاتی که نباید به فرد داغدیده بگویید :
بیشتر افراد نمیدانند در هنگام بروز حادثه، چطور رفتار کنند. همه دوست دارند در این مواقع بهترین کلمات و جملات را برای تسلی فرد داغدیده بر زبان بیاورند. خیلیها فقط در کنار فرد داغدیده حضور پیدا میکنند و تنها به او کمک میکنند تا کارهای روزانهاش را انجام بدهند. بهتر است به فرد داغدیده، جملاتی بگویید که نشاندهنده همدردی شما باشد و از بیان جملاتی که نصیحتگونه باشند، بپرهیزید.این جملات شامل :
1. آرام باش، خودت را اذیت نکن.
2. غم آخرت باشد.(این مورد به این معناست که آخرین اتفاق مربوط به خود شما باشد تا شاهد چنین غمی در خصوص اطرافیانتان نشوید)
3. گریه نکن، بس است، اشکهایت را پاک کن.
4. میدانم چه حسی داری اما باید کنار بیایی.
5. اگر کاری داشتی به من بگو.
6. او الان در جای بهتری است.
7. نمیدانم اگر جای تو بودم چه میکردم؟
8. به زودی یادت میرود و حالت بهتر میشود.
9. حداقل مرگ سریع و بیدردی بود.
بازگو کردن چنین جملاتی هیچ کسی را آرام نمی کند؛ زیرا شما در حال تلاش هستید تا به او چیزی را یادآوری کنید که تلاش دارد فراموش کند و نپذیرد. بهتر است به جای چنین جملاتی، جملات زیر را امتحان کنید.
بهترین کلمات و جملات برای تسکین فرد داغدیده :
1. بابت از دست دادن ... بسیار متاسفم.
2. از صمیم قلبم ناراحتم و از فکرت بیرون نمیایم.
3. او انسانی دوستداشتنی بود. جایش خالی است.
4. دلم برای او تنگ میشود، فرد مهمی در زندگی من بود.
5. میدانم که تحمل این شرایط برای شما بسیار سخت است.
گفتن چنین جملاتی باعث میشود فرد داغدیده شما را در غم خودش شریک بداند و با شما راحتتر صحبت کند. شما می توانید شنونده حرفهای او باشید تا آرام شود و سپس در پذیرش مرگ عزیزش به او کمک کنید.
اعمال و رفتار مناسب برای همراهی
1. بازگو کردن خاطره
خیلی وقتها بهتر است به جای دلداری دادن، خاطرهای از فرد از دست رفته بازگو کنید. با این کار هم یادش را گرامی داشتهاید هم ممکن است باعث شوید فرد داغدیده با یاد و خاطره عزیزش تسکین پیدا کند؛ اما تلاش نکنید که خاطرهای خنده دار تعریف کنید. توقع زیادی است که فرد سوگوار اندوهش را کنار بگذارد و به خاطره شما بخندد و با این کار باعث رنجش او میشوید.
2. فرد داغدیده را تنها نگذارید
زمانی که کسی را از دست میدهیم، احساس تنهایی مفرطی میکنیم؛ حتی اگر افراد زیادی پیشمان باشند. حضور افرادی که دوستشان داریم و به ما نزدیک هستند، موجب دلگرمی میشود و خوب است که در شرایط ناگوار، همدیگر را تنها نگذاریم. بنابراین اگر دوست شما عزادار است، حتما به دیدارش بروید و از کارهای روزانهتان بزنید تا احساس تنهایی و بیپناهی نکند. نیازی نیست حتما خود را غمگین و عزادار نشان بدهید. سعی کنید فرد عزادار را در آغوش بگیرید یا هرازگاهی دستش را به گرمی فشار دهید. بیشتر سکوت کنید و انتظار نداشته باشید فرد عزادار با شما حرف بزند. سعی نکنید حواس او را پرت کنید و موضوع صحبت را عوض نکنید. در این شراط، هرچه با فرد داغدیده کمتر حرف بزنید، بهتر است؛ زیرا ممکن است صحبتهایی رد و بدل شود که موجب رنجش شما شود. سعی کنید صبور باشید و فراموش نکنید شیوه مواجهه هر کس با پدیده مرگ، متفاوت است.
3. فرد داغدیده را درک کنید
شما هرگز جای کسی که عزادار است و به سوگ عزیزش نشسته است، نیستید و نمیدانید رابطه انها با همدیگر چگونه بوده است و با رفتن او، فرد داغدار چقدر غصهدار شده است و برای چه چیزهایی سوگواری میکند. شاید لازم باشد او را برای دقایقی تنها بگذارید تا در خلوت خودش با عزیز از دست رفته، حرف بزند و درد دل کند.
گاهی افراد دوست دارند هر روز بر سر مزار عزیزشان بروند و برای او دعا و قرآن بخوانند و خیرات کنند. حتی اگر این کار را درست نمی دانید، به آنها اعتراض نکنید و بگذارید خودشان را تسکین دهند. گاهی افراد دوست دارند به جسم عزیزشان نزدیک باشند؛ حتما لازم نیست کلمات و جملاتی بگویید که آنها را تسکین بدهید.
هرگز تلاش نکنید افراد را بابت اندوهشان سرزنش کنید یا آنها را از سوگواری منع کنید. به یاد داشته باشید که شما جای آنها نیستید و تنها وظیفه دارید آنها را همراهی کنید. در صورتی که نمیتوانید رفتارشان را تحمل کنید، سعی کنید کمتر پیش آنها بروید.
4. کتابهایی درباره تجربه افراد از مرگ بخوانید
گاهی افراد با خواندن تجربههای مشابه، آرام میگیرند. بسیاری از افرادی که همسر، فرزند یا دوستشان را از دست داده اند، تجربه خود را در قالب کتاب داستان یا مطالب روانشناسی جمع آوری کردهاند. خواندن این کتابها موجب همذات پنداری فرد داغدیده با نویسنده کتاب میشود و در پایان کتاب، بینش فرد داغدار به مرگ تعدیل میشود.